دفن جنازه بدون غسل! در کمپ اشرف 3

در اخبار آمده بود که یکی از اهالی مانز که به داخل اردوگاه موسوم به اشرف 3 با وانت خود تردد دارد ، در یکی از این موارد اینطور نوشته است :
موبایلم زنگ خورد، تقریبا 3 ساعت به غروب مانده بود. پشت خط ، دوستم حمید از کمپ مجاهدین بود. به من گفت فوری وانت را بردار و بیار. جواب دادم بنزین ندارم. دوباره با یک هیجانی گفت زود بنزین بزن و بیا، هزینه اش هرچه شود بهت می دهیم. جنازه ای را آوردند، آنها از من خواستند تا پشت وانت را برای حمل جنازه باز کنم ولی من با تعجب گفتم این کار غیرقانونی است و شما باید با مسئولین مانز هماهنگی کنید. حمید جلو آمد و کمی پول توی جیبم گذاشت و گفت : هماهنگ کردیم خیالت راحت باشد. ضمنا ما نمی توانیم که این جنازه را اینجا نگه داریم. زودتر باید دفن شود! قبول کردم و به سمت قبرستان مانز حرکت کردیم. حالا دیگر هوا رو به تاریکی می رفت. حمید جلو نشست و 3-4 نفر از مردهای مجاهدین هم پیش تابوت عقب وانت نشستند. با دلواپسی وارد قبرستان شدم و دیدم که گورکن محلی، قبری را آماده کرده و منتظر ماست. با سرعت و عجله جنازه را از پشت وانت برداشتند و بدون هیچگونه تشریفات خاص وارد قبر کردند. گورکن هم سریع خاک ها را رویش ریخت و پولش را گرفت و رفت و ما هم به سرعت برگشتیم. شاید کل این خاکسپاری 15 دقیقه هم نشد”!
هر دم از این باغ بری می رسد، تازه تر از تازه تری می رسد!
همه چیز از بی پرنسیبی سران سازمان را دیده و شنیده بودیم ، الا توهین به مرده ها را!
آیا احترام به جنازه ها ، جزو اصول اولیه ی انسانی نیست؟ کجای دنیا مسلمانان ، بدون غسل و نماز ، میت را دفن می کنند؟ در هر دین و مسلکی، رسم و رسومی حاکم است و باید به آن مراسم پایبند بود. در دین مبین اسلام نیز ، باید به اصول اولیه این مراسم پایبند بود.
من که سالیان در بین مجاهدین بودم ، مطمئن هستم که مجاهدین به اسلام معتقد نیستند، وفقط برای مردم فریبی تظاهر به مسلمانی می کنند!
در قبل از انقلاب مسعود رجوی گفته بود که : اسلامی که ما مطرح می کنیم نه چپ است و اسلام ارتجاعی ، اسلام ما از چپ هم مترقی تراست!
اگر به علت جدائی آقای لطف اله میثمی از مسعود رجوی در سال 1355 در زندان قصر ، مروری داشته باشیم ، علت جدائی از زبان آقای میثمی این بود :
” در زندان و در جریان تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق، من از کسانی بودم که ضمن پافشاری بر اسلام‌گرایی، از سازمان مجاهدین خلق در زندان به رهبری مسعود رجوی جدا شدم. اختلاف اصلی من با مسعود رجوی بر سر ریشه‌یابی انحراف عقیدتی رخداده در سازمان بود. من سه ماه پیش از پیروزی انقلاب به همراه آیت‌الله طالقانی و آیت‌الله منتظری از زندان آزاد شدم.”
تجربه سالیان من در مناسبات مجاهدین نیز ، حکایت از تظاهر به مسلمانی در بین مجاهدین است. هرگز اجازه نداشتیم در سازمان” قران” بخوانیم و این کار ممنوع بود.
من کاری ندارم که کدام دین و ایدئولوژی کاملترین است و قصد تبلیغ هیچ مذهبی را ندارم. اما مجاهدین که زنانشان محجبه است و مردانشان باید موازینی را رعایت کنند و نماز هم می خوانند، چطور است که رهبرشان حرمسرا دایر کرده بود و در پس پرده ، با زنان رقص رهائی و معراج جمعی برگزار می کرد!!!
اگر کسی چهره ی اصلی رهبران مجاهدین را ببیند هرگز با آنها سریک سفره سیاسی ، نمی نشیند، روش های ماکیاولیستی رجوی ، طی سالیان هر جنایتی را توجیه کرده است وضربات بسیار شدیدی را هم به سازمان زده است ، امروز اگر مجاهدین در میان مردم جائی ندارند ، محصول همین سیاست های دوگانه ی آنهاست ، در ظاهر یک چیز هستند ، اما در باطن طور دیگری عمل می کنند.
دوگانگی و تضاد در ذات رهبران مجاهدین نهفته است و جزء لاینفک ایدئولوِژی آنهاست ، بیچاره مرده هائی که با بی حرمتی تمام ، درحالیکه تمام عمر وجوانی خود را برای رهبران مجاهدین تلف کردند ، با چه خفت و خواری باید به خاک سپرده شوند …
فرید

خروج از نسخه موبایل