سرقت مرضیه

قریب به 10 سال پیش شعبده باز سابق مقیم عراق، پس از مرگ مرضیه ، در مورد مرضیه سخنانی تامل برانگیز گفته که الحق و الانصاف فقط از زبان این شیاد مفقود می توان شنید:
” سردار نغمه خوان ارتش آزادی مرضیه رستگار و جاودانه شد…در دل صحرای تاریخ معاصر ایران، «بلبل سرگشته» دهه‌های متوالی، «نیمه شبان تنها»، گم شده خود را می‌جست و سرانجام آن را در مهر تابان مقاومت و آزادی ایران زمین دریافت.نّالله و انّا الَیه راجعون از خداییم و به او باز می‌گردیم”
عجب سرقتی آنهم در روز روشن و علنی! این هنر رجوی هاست که مرده ها را تصاحب می کنند!
آیا مرضیه در دو سال آخر عمرش و بعد از سرگردانی در مرز اردن با مجاهدین بود ؟
سازمان جهنمی رجوی، مرضیه را ازسال 1383 تا 1389 به مدت 6 سال در یک آپارتمان کوچک در پاریس تحت حصار خانگی داشت.
وقاحت بی حد و حصر مسعود رجوی ، حرف بازجویم اسداله مثنی در زندان انفرادی را در اشرف به خاطرم آورد، وقتی من درپادگان اشرف در زندان انفرادی اسکان بودم ، یک نصفه شب مرا به بازجوئی بردند، اسداله مثنی با تهدید به من گفت : هیچ کس در دنیا نمی داند که تو کجائی ؟ اگر همه ضوابط ارتش و من الجمله انقلاب ما را قبول نکنی ، سرت را زیر آب می کنیم و می گوئیم در عملیات شهید شد. هم از دست تو راحت می شویم و هم یک شهید به لیست برادر! اضافه می کنیم! پس حواست را جمع کن!
این جلاد شاگرد همان شیاد است! از کوزه همان برون تراود که در اوست!
واقعیت این است که مرضیه توسط فرقه ی رجوی و با تطمیع موقتا فریب خورده و رام شده بود ؟ سازمان او را با تبلیغات دروغین خود و وعده ی کنسرت های بزرگ در کشورهای اروپائی به نزد خود کشانده بود.
اما مرضیه در جریان حملات آمریکا به عراق آن روی سازمان را دید!
خدیجه اشرف‌السادات مرتضایی، با نام مستعار مَرضیه (زاده ۱ فروردین ۱۳۰۳ خورشیدی، درگذشته ۲۱ مهر ۱۳۸۹ خورشیدی) خواننده ایرانی است. وی اصالتاً لالانی است. لالان یا لالون از روستاهای دهستان رودبار قصران بخش رودبار قصران شهرستان شمیران استان تهران ایران است. وی در سال ۱۳۷۳ از ایران خارج شد و پس از پناهندگی به فرانسه، به شورای ملی مقاومت ایران، سخنگوی سازمان مجاهدین خلق پیوست. وی در سال ۱۳۸۹،در 86 سالگی ، در اثر سرطان در پاریس درگذشت. بعد از پیوستن ، فرقه رجوی بلافاصله کلیه پیوندهای خانوادگی مرضیه را قطع کرد، تنها پسر اورا درکنسرت لندن مورد ضرب وشتم قرارداد واز سالن بیرون انداخت، مرضیه علیرغم جدایی از این فرقه درسال 2004 تا آخرین روزهای زندگی خود اجازه نیافت با فرزند پسر خود محمود ملک احمدی ملاقات کند.
مرضیه پس ازفرار ازعراق درسال 2003 یکسال بعد کتبا ازاین فرقه تقاضای جدایی نمود ، سران فرقه با دوشرط سکوت و اسکان دریک خانه متعلق به فرقه با درخواست او موافقت کردند ،مرضیه درمقابل از فرقه رجوی خواست تا کلیه عکس ها ومطالب مربوط به او را از سایت های این فرقه حذف نمایند، ازسال 1383 تا 1389 مدت 6 سال مرضیه درزندان فرقه رجوی بود ودو نفر از تروریست ها 24 ساعته مراقب او بودند ، مرضیه طی سه سال آخر عمر شب ها مخفیانه خاطرات زندگی خودرا دردفترچه هایی می نوشت ، مراقبین مرضیه به مریم خبر دادند که مرضیه یاداشت نویسی می کند ومریم دستورداد اتاق خواب اورا بگردند وکلیه دفترهای خاطرات اورا سرقت نمایند، چنین برخوردی باعث ناراحتی شدید و تشدید بیماری او گردید، حسن مرتضایی برادر کنهسال مرضیه آخرین شخصی ازخانواده اوست که موفق شد قبل از مرگ دوبار خواهر بیمار خود را ملاقات کند وسرانجام مرضیه درمهرماه 1389 درتنهایی واسارت و زندان فرقه رجوی در گوشه ی عزلت درگذشت…. زن مسنی که درسن 73 سالگی فریب خورد ودراسارت هم فوت نمود ….
مرضیه هرگز در سالهای آخر عمرش با مجاهدین نبود. بردن مرضیه هم به عراق و اشرف، توطئه ی مریم بود که او را به آنجا کشاند!
مجاهدین متهم هستند که زنی سالخورده را با «مغزشویی» و فریب و اجبار به پایگاههای خود برده و لباس ارتش آزادی پوشانده‌اند تا مورد بهره‌برداری سیاسی قرار بگیرد. هنگامه هم دختر مرضیه فقط دو بار اجازه دیدار با مادر را یافت و درست ۷ماه قبل از مادرش، با بیماری جانکاه، دار فانی را وداع گفت.
مرضیه از قربانیان فرقه ی رجوی بود که به سرقت برده شده بود و در تنهائی و در اسارت چشم از جهان فروبست. مرضیه طعمه ای بزرگ برای رجوی بود، اما ، موفق شد در سال 2003 از چنگ رجوی بگریزد.
فرید

خروج از نسخه موبایل