بوی کباب و حاشيه نشينان مجاهدين

بوی کباب و حاشيه نشينان مجاهدين

جمشيد طهماسبی
سفسطه ها و صغرا کبرا چيدنهای آقای نباتی يکی از پادوهای نان به نرخ روز خور، در روزگاری که مجاهدين بدليل از دست دادن پايگاه مادی ومعنوی خود «عراق روزگار صدام » ديگرسر قفلی مصونيت درامان ماندن ازعواقب اعمال و مواضع غيرمسئولانه ای که گاه همراه با حملات فيزيکی به مخالفينشان بود را ندارند.
ازبد حادثه به امثال آقای نباتی نيازمند شدند، تا جای که دربسيارازمواقع دست به گران فروشی هم می زنند، ايشان بدنبال کارنوال پرهياهو وجنجال تبليغاتی مجاهدين برسر حکم دادگاه شورای اروپا، که براساس سياست گرفتن امتياز با اهرم فشارمجاهدين، به اين اميد که طرف حساب مقابل را با فرستادن اين پيام وادار به عقب نشينی کنند.
و به گفته آقای نباتی معادله تعادل قوا و به قول معروف با شکسته شدن تغاری مجاهدين فرصت را مغتنم شمرده و از اين طريق تلاش می کنند، با نعل وارونه زدن به نيروهای به جان آمده درعراق بر اساس سنت ديرينه چنين تلقين کنند که « امسال سال آخر» پس دم بر نياوريد، آقای رجوی در پيامیامشان در اين زمينه چنين می پردازند:
« اكنون هم هيچ بي انضباطي و كج خلقي و بي حوصلگي و نافرماني نشان ندهيد و به اقدامات خودبخودي دست نزنيد.
عهد صدق و فدا را با خود و خداي خود و خلق در زنجيرمان تجديد كنيد و از خدا مصرانه بخواهيد كه ننگ جفا و پيمانشكني و پشت كردن و خنجر و خيانت را هرگز بر شما نپسندد. گرد ذلت و پريشاني بر پيشاني شما هرگز ننشيند و هرگونه مقهور و مرعوب دشمن ضدبشر شدن را از قلب و روحتان بزدايد »
وجناب نباتی هم با تاسی به همين معنويات رهبرشان در مطلبی تحت عنوان « تعادل قوا و راه حل سوم» با فرصت طلبی تمام اينطور ادامه می دهند:
« رژيم جمهوری اسلامی و اعوان وانصارش در خارج کشور که از رای دادگاه عالی اروپا در رابطه با مجاهدين ، بسيار گزيده شده اند بدنبال آن و در ادامه جنگ روانی گسترده ای که بر عليه اين سازمان در ابعاد گسترده داخلی و خارجی براه انداخته اند ، مدعی هستند که بر فرض هم که محدوديتها عليه مجاهدين برداشته شوند و سلاح هايشان نيز به آنها باز گردانده شود. تازه می رسند به شرايطی که در دوران حکومت صدام حسين با آن مواجه بودند وهيچکاری هم نتوانستند انجام دهند
اين مغلطه ای است آشکار. چرا که آنان خود بخوبی می دانند که آنروز، همانگونه که امروز، مستقل از ميزان توانايی صرف نظامی مجاهدين ، آنچه که درمقابل حرکت اين ارتش درجهت سرنگون کردن رژيم جمهوری اسلامی ايستاده بود، معضلی سياسی و نه توانايی يا ناتوانی نظامی و نيرويی بود
مسئله اين بود که صاحبخانه با حرکت اين ارتش که به مفهوم نقض صريح آتش بس و شروع دوباره جنگی ديگر با همسايه بود، موافقتی نداشت»
در حالی که ظاهرا فراموش کرده اند که گردانندگان و وکلای مجاهدين با نفی همين به اصطلاح ارتش با اين استدلال که :
سازمان مجاهدین خلق ایران ازماه ژوئن 2001 بصورت همه جانبه هرگونه عملیات نظامی را نفی کرده است
و در ادامه از آنجای که خجالت میکشد بگويد به دليل اصرار حاکمان ايران بر ادامه پروژه هسته ای ، آمريکا و شرکايش گزينه حمله نظامی را که مطلوب مجاهدين است را بر می گزينند و اين هم يعنی فرصت طلايی با مغلطه کردن ادامه میدهد:
« نهايتا تلاش گستردهجمهوری اسلامی دردستيابی به سلاح اتمی درکناردخالتهای آشکار و بی حد و مرز در عراق که اگرچه از سويی در راستای مشغول کردن آمريکاييها در عراق و به تعويق افتادن حل و فصل مسئله رژيم سياسی ايران ، برايش جنبه حياتی دارد با اينحال نهايتا منجر به شکل گرفتن يک پتانسيل انفجاری در حمايت از مجاهدين درعراق خواهد گرديد که نه تنها به بالا آمدن آنان در معادله قوا می انجامد بلکه همانگونه که قبلا هم اشاره کرده بودم هر دولتی را که درعراق سرکار باشد، صرفنظراز ماهيت آن ، اجبارا بطرفشان متمايل خواهد کرد.
اينها و برخی ديگر عوامل حاشيه ای در مجموع مدار معادله قوا ميان مجاهدين و رژيم را می بندند و امکان بالقوه مراجعه غرب به راه حل سوم و پذيرش هژمونی مجاهدين را اگرچه به مثابه بدترين گزينش و آخرين چاره ، بالفعل می کنند»
نکته قابل توجه ديگر در نوشته آقای نباتی سر از پا نشناختن وبيان علنی آنچه که خود مجاهدين مستقيم امکان بيان آن را به اين شکل ندارند « مراجعه غرب به راه حل سوم » ترجمه راه حل نظامی که آرزوهای مجاهدين را میتواند محقق کند، البته به بهای به خاک وخون کشيده شدن مردم بی پناه، که البته در دستگاهی که فقط به قدرت فکر می کند جان آنان ارزشی ندارد.

خروج از نسخه موبایل