ایران ، مجاهدین و آزادی

ایران ، مجاهدین و آزادی


 
30 نوامبر 2006
سایت defenestrator.org
Calin Casica
 
ترجمه از انجمن نجات
 
ماشین تبلیغاتی امریکا که از جنگ کنونی به خوبی روغن کاری شده برای جنگ احتمالی علیه ایران شتاب گرفته است. در حالی که ناوهای جنگی و هواپیماهای حامل جنگ افزارهای هسته ای به انتظار شومشان در خلیج فارس ادامه می دهند ، رسانه ها ، جنگ خودشان را راه انداخته اند. آن ها از شیوه ی ممتاز خویش که همانا دیو صفت نشان دادن عرب ها به عنوان ضد سامی ها و ضد زن های تروریست بهره می برند. حکومت امریکا در پشت پرده ها با گروهی همکاری می کند که آن را تروریست شناخته است – گروهی که آن ها از آن به عنوان برهانی برای اثبات روابط صدام با سازمان های تروریستی یاد کردند.
سازمان مجاهدین خلق خود را ارتشی مبارز اسلام – مارکسیست گرا معرفی می کند، اما دارای سابقه ی پیچیده ای از خشونت و خیانت است که باعث می شود درک این که آن ها دقیقاً از چه چیز  یا چه کسی دفاع می کنند دشوار باشد. همکاری اخیرشان با ارتش و سازمان اطلاعات امریکا ، بیش تر از همیشه نامشخص است.
 
در مقاله ی مورخ آوریل 2006 در وب سایت خبری جایگزین ، Raw Story ، لاریسا الکساندروانا با چند تن از مأموران سابق اطلاعاتی امریکا مصاحبه کرده آن ها معتقد بودند که امریکا درگیر کاری است که به نظر می رسد نقشه های اولیه برای جنگ با ایران باشد. یکی از منابع الکساندروانا می گوید : ارتش ایالات متحده کمی پس از حمله ی سال 2003 از یکی از تسهیلات کلیدی مجاهدین در 60 کیلومتری شمال غربی بغداد محافظت  کرد ، آن ها به مجاهدین امنیت بخشیدند و اجازه دادند آن ها در آن پایگاه بمانند زیرا ولفوتیز داشت به آینده ای با ایران فکر می کرد.
از قول یکی دیگر از مأموران سابق می نویسد : این افراد دیوانه هستند. استفن کامبون [معاون اطلاعاتی وزارت دفاع ] و آن افراد اعضای مجاهدین خلق را وادار می کنند به دمکراسی سوگند یاد کنند و از مجاهد بودن استعفا دهند و سپس افراد ما آن ها را در واحد خودشان جا دهند و آن را آموزش دهند.
این منبع همچنین اظهار می کند که در میان حامیان امریکایی مجاهدین ، دادستان کل سابق جان اشکرفت و دیک چنی و دنالد رامسفلد وجود دارند ؛ دو نفر آخر مسئول نقشه ی یاد شده هستند تا مجاهدین را به صورت مبارزان دمکراتیک آزادی خواه برگردانند. در مقاله ی ویکی پیدیا درباره ی مجاهدین خلق می خوانیم که در سال 2000 ، دویست عضو کنگره بیانیه ای در دفاع از موضوع این سازمان امضا کردند.
 
ضد اطلاعات هسته ای
بنابر مطالب سایت گرین لنت آن لاین برخی از اطلاعات ایالات متحده در زمینه ی گسترش سلاح های به قول معروف هسته ای از سوی علیرضا جعفرزاده آمده است. وی سخن گوی سابق شورای ملی مقاومت ایران – شاخه ی نیمه قانونی سازمان مجاهدین خلق – است. ظاهراً جعفرزاده طرح هایی از تونل های زیرزمینی طراحی شده که قرار است سلاح های هسته ای در ان جا ساخته و آزمایش شود، در اختیار عوامل امریکایی قرار داده است. آن ها کدام طرفی هستند ؟
من به عنوان یک غربی رادیکال اید بپذیرم که سازمان مجاهدین خلق در نگاه اول فریبنده و اغواگر است. آن ها در دهه ی 60 به عنوان ارتشی آزادی خواه شکل گرفتند. آن ها با ترکیبی از مارکس و پیامبر محمد، علیه رژیم شاه و بعداً دولت انقلابی ایران  مبارزه کردند. با این وجود، ما نباید سازمان مجاهدین خلق را طلسم کنیم یا از آن چیزی آرمانی بسازیم ، درست در همان مسیری که چپ گراهای غربی در اوایل دهه ی 70 خمرهای سرخ را آرمانی کردند ، درست پیش از آن که آن ها خود را به عنوان دیوانه هایی قتل عام گرا در میدان های وسیع کشتار کامبوج رسوا کنند.
از افتخارات آن ها این است که مجاهدین خلق در مبارزه با شاه و اربابان عروسک گردانش جهت آزادی ایران شجاعانه و موفقیت آمیز جنگیدند به طوری که عوامل امریکا را به قتل رساندند و جنگی مسلحانه به راه انداختند که به چرخش امواج ایرانی های انقلابی کمک کرد. در نقطه ی زمانی مجاهدین به طور کامل درراستای اهداف مردم ایران می جنگیدند و اقبال خوبی در جذب حمایت های مردمی برای یک انقلاب تمام عیار داشتند. اما آن دوران با غیرقانونی محسوب شدن مجاهدین توسط آیت ا.. ها و جفاکاری های آن ها نسبت به مجاهدین پایان یافت. سپس در اوایل دهه ی 80 طی جنگ ایران و عراق. آن ها به جست و جوی حمایت صدام حسین پرداختند ، حتی هنگامی که صدام ایرانیان را با گاز خردل و بمب هایش قتل عام می کرد. صدام حسین در طول جنگ و پس از آن مجاهدین را مسلح کرد و آن ها را حمایت مالی کرده تا ایران را بی ثبات کند – همان استراتژی که اکنون امریکا به کار می بندد. این استراتژی برای صدام به شکست انجامید. در واقع آیت ا.. خمینی قدرت خویش را در جهت مخالفت با مجاهدین  و عراق یکپارچه کرد.
 
در سال 1989 مجاهدین پایگاه عملیات های خود را به عراق انتقال دادند چرا که از هر دو کشور ایران و فرانسه اخراج شده بودند. آن ها به صدام در حمله ی وحشیانه اش به شیعیان و کردهای عراقی یاری رسانده و برای او جنگیدند. نمونه های ستمگری صدام توسط رسانه های روزمره به خوبی مستند شده است. بنابراین من به ذکر جزئیات نمی پردازم. اما نقل قولی از یکی از اعضای سابق مجاهدین به نحوی موجز درگیری آن ها در این جنگ ها را نشان می دهد : رهبری مجاهدین می گفت کردها را زیر تانک بگیرید و گلوله هاتان را برای گارد انقلابی ایران نگه دارید. در بهار 2005، دیدبان حقوق بشر با 12 نفر از اعضای سابق مجاهدین مصاحبه کرد. پنج تن از این افراد پس از آن که سازمان آن ها را به رژیم صدام سپرد، در زندان ابوغریب نگه داشته شده بودند.
این مصاحبه اعمال … زندانی و آزار و اذیت اعضای عادی سازمان که خواستار ترک آن هستند و … زندان های انفرادی طولانی ، کتک زدن شدید و شکنجه ی اعضای مخالف از سوی سازمان را آشکار می کند. گارد جمهوری خلق عراق یکی از این افراد را به ابوغریب فرستاد و بیش از 8 سال وی را در زندان انفرادی نگه داشت.
 
ریاکاری مرگ بار
بنابراین می توان نتیجه گرفت که امریکا در حال حمایت از مجاهدین در جهت پشتیبانی از ادعاهایش درباره ی برنامه ی سلاح های هسته ای ایران است. امریکا از آن ها به عنوان ارتشی جایگزین برای هموار کردن مسیر حمله ی خود به ایران استفاده می کند. مجاهدین، در عوض ،هیچ بیمی و تردیدی از پذیرش حمایت یک مهاجم خارجی که جنگش مطمئناً به قیمت جان بسیاری از ایرانیان تمام خواهد شد  ، به خود راه نمی دهند. این سیاست دوگانه آشکارا چیز تازه ای نیست. اگر زیاد دورتر از افرادی چون صدام حسین ، نیکول سسکارو ، اسولبدان میلوزویچ یا القاعده و خود شخص بن لادن ننگرید، تاریخچه ای از سیاست خارجی امریکا را خواهید یافت که سرشار از ریاکاری است و نیز توانایی این امپراطوری را در تبدیل کردن نوکرانش به هنگامی که به دردنخور می شوند ، به غول های وحشی در می یابید.
دشوار است که در جریان تبلیغات همه ی طرف ها به سختی قرار بگیری ودریابی که دقیقاً مجاهدین برای چه مبارزه می کنند. آیا آن ها تروریست هستند ؟ یا ارتش آزادی خلق ؟ آیا حتی دیگر مارکسیست هستند ؟ هر چند که آن ها هنوز خودشان را مارکسیست – اسلامیست معرفی می کنند اما بنا بر اطلاعات ویکی پدیا یکی از مطالباتشان اقتصاد بازار آزاد در ایران است. و مقاله ی Raw Story  درباره ی روابط CIA-MKO از آن ها به عنوان یک سازمان تروریست راست گرا یاد می کند.
صرف نظر از ایدئولوژی مجاهدین ، آن ها در حملات صدام علیه ایرانیان از وی حمایت کردند و اکنون به نظر می رسد که آن ها می خواهند به ارتش امریکا در سلاخی کردن تعداد بیش تری از مردم خودشان کمک کنند. می توان تنها تصور کرد که چگونه این سازمان ، با این بدنامی که از گذشته در ایران دارد ، به تعقیب شهروندانی که مخالفش هستند خواهد پرداخت. مگر این که مجاهدین به صورت نمایشی روش هایش را تغییر دهد ،نام و اعضای کلیدی لکه دارش ، دیگر وسیله ی مناسب برای آزاد سازی ایرانیان نیست.
خروج از نسخه موبایل