عدم مشروعیت؛ بحران اساسی فرقه ‎ی رجوی

عدم مشروعیت؛ بحران اساسی فرقه ‎ی رجوی
ایران‎دیدبان
بعد از صدام، هیچ دولتی در سرتاسر دنیا نه تنها حاضر به حمایت از گروه تروریستی مجاهدین نیست، بلکه آنگونه که اخبار و رویدادها نیز نشان می‎دهد، یک اجماع جهانی علیه این گروه وجود دارد. این واقعیت ِ جایگاه سیاسی این گروه است که آن را در صدر بی‎اعتبارترین گروه‎های سیاسی می‎نشاند.
رأی دادگاه تجدیدنظر امریکا در رد استیناف‎خواهی مجاهدین، خواست دولت عراق برای اخراج آنان و بالاخره تصمیم شورای وزیران شورای اروپا مبنی بر ابقاء و ادامه‎ی شرایط مسدودی اموال و توقیف دارایی‎های آنان، بخشی از این اجماع را نشان می‎دهد.
این اجماع نه به خاطر اهمیت و وزن سیاسی مجاهدین (که کاملاً از آن بی‎بهره است) بلکه به خاطر حجم گسترده‎ای از تلاش‎ها و دست و پا زدن‎هایی است که آنان به جهت تحمیل خود به یکی از کشورها و دولت‎ها انجام می‎دهند.
دولت‎های غربی، به‎خصوص کشورهای امریکا و اروپای غربی سال‎ها است که به این نتیجه رسیده‎اند که دار و دسته‎ی رجوی، فرقه‎ای تبه‎کار است که نه تنها ادعاهای دموکرات مآبی‎اش پوچ و بی‎معنی است، بلکه جریانی ضددموکرات است. از این رو آنها تلاش دارند تا خود را به لوث حمایت از این چنین فرقه‎ای آلوده نکنند. و هر از گاه نیز برای این‎که به حامیان و اجیر شدگان آنها گوشزد نمایند که این گروه بی‎اعتبار و بی‎آبرو است، مواضع خود را تکرار می‎کنند.
با مروری به کارنامه‎ی تشبثات مجاهدین در طول بیست سال گذشته، به سهولت می‎توان دریافت که دیپلماسی مجاهدین به شکل آگهی‎های بازرگانی و با روی‎کردی خودفریبانه و از سر ناچاری بوده است.
مجاهدین با جمع‎آوری چند امضاء از پارلمانترها و افرادی که هیچ اطلاعی از وضعیت آنان ندارند و با بزرگ‎نمایی آن همواره کوشیده‎اند برای خود اعتباری کسب کنند، اما عملاً و در صحنه‎ی واقعی، کارتونی و فانتزی بودن رفتار و دعاوی خود را به منصه‎ی ظهور رسانده‎اند.
به‎عنوان نمونه در قضیه‎ی رأی دولت عراق مبنی بر اخراج این فرقه‎ی تروریست، مجاهدین تلاش می‎کنند با قرار دادن ارتش امریکا در برابر دولت عراق آنگونه وانمود کنند که به‎اصطلاح مسؤول رسیدگی به امور آنها ارتش امریکا می‎باشد، در حالی که دولت عراق در هماهنگی کامل با نیروهای ائتلاف این موضع‎گیری را انجام داده است.
کاملاً هم بدیهی است که چنین امری که دولت عراق قاطعانه درباره‎ی آن سخن می‎گوید، موضوعی است که به‎طور چند جانبه بررسی شده و پیش از این نیز مسؤولین امریکایی مسؤولیت این کار را بر عهده‎ی دولت عراق گذاشته‎اند و با سکوت در برابر مواضع دولت عراق، عملاً آن را تأیید کرده‎اند.
از سوی دیگر تلاش بقایای باند رجوی این است که با حربه‎ی نخ‎نما شده‎ی جمع‎آوری امضاء و شانتاژ، در مقابل خواست و حق قانونی دولت عراق ایستادگی کنند. اما این رویه نیز ناکارآمدی‎اش را بارها و بارها به‎خصوص درباره‎ی خارج شدن از لیست گروه‎های تروریستی نشان داده و حربه‎ای زنگ زده است که به هیچ وجه نمی‎تواند راه‎گشای مجاهدین باشد.
دست یازیدن از سر ِ ناچاری مجاهدین به این‎گونه روش‎ها، هیچ علتی ندارد جز این‎که این گروه در سرتاسر دنیا بی‎اعتبار است و کسی حاضر نیست سر ِ سوزنی در حمایت از آنها هزینه کند.
تنها زد و بندهای پشت پرده‎ی جنگ‎طلبان و لابی صهیونیستی بوده است که تاکنون آنها را سرپا نگه داشته و به نظر می‎رسد در مقطع اخیر و در مقابل عزم جدی دولت عراق، آن نیز کارآیی لازم برای دار و دسته‎ی آدم‎کش رجوی را نداشته باشد و دیگر نتواند تشکیلات این فرقه را تأمین نماید.

خروج از نسخه موبایل