مقالهريناشيتا درباره تحركات ايذايي گروههاي مخالف ایران با حمايت آمريكا
روزنامه ريناشيتا در مقالهاي بهقلم آنتونلا ويچيني ضمن بررسي نمونههايياز برنامههاي خصمانه دولت آمريكا براي ضربهزدن به ايران ، حركت وزارت امور خارجه آمريكا به سمت تغيير نگرش نسبت به مجاهدین را ، مشكوك ارزيابي كرده است.
اين روزنامه ايتاليايي در شماره اخير خود مينويسد : در حالي كه همراه با فشار فزاينده آمريكا و اروپا بحران ناشي از برنامه هستهاي ايران به پايان دوره چهار ساله خود نزديك ميشود ، وقايع ديگري در جريان هستند كه ناشي از سياست خارجي توسعهطلبانه واشنگتن و به منظور ارعاب ايران تلقي مي شوند.
ريناشيتا بااشاره بهاينكه طي ماههاي اخيرحملات مختلفي درمناطق مرزي ايران از سوي گروههاي مخالف صورت گرفته است، ميافزايد: درگيريهاي مسلحانه مختلفي درمناطق شمالي مرز ايران و عراق روي ميدهد و بگفته سايت اينترنتي عرب مانيتور ماموران اسراييلي با استقرار در كردستان عراق و تحت پوشش كارهاي ساختماني يا تجاري ، به فعاليت مشغول هستند.
نويسنده ريناشيتا مينويسد : همزماني اين درگيريها با افزايش فشار بر روي ايران ، باعث بروز شك و ترديدهايي شده است.
نخستين پرسش اين است : چه كشوري از اين وقايع منتفع ميشود ؟ بدون ترديد بيثباتي داخلي يك كشور ، در زماني كه بايد حداكثر اتحاد را به نمايش بگذارد، بهنفع رقيبان اوست. بنابراين مسوولان ايراني ، آمريكا را به دامن زدن به بيثباتي درآن كشور متهم ميكنند. سال هاست كه دولت بوش علنا از طرح تغيير حكومت در ايران حمايت ميكند و دراين راستا از كمك مالي به بزرگترين گروههاي مخالف دولت ايران و تشكيلات وابسته به آنها درخارج از كشور كوتاهي نكرده است. آمريكاييهااستراتژي مشابهي در دوره صدام حسين در پيش گرفته بودند و بهكمكهاي خود بهسازمان چلبي تازماني كه متوجه شدند براي تغيير وضعيت درعراق بايد راهديگري درپيش بگيرند ، ادامه دادند.
دشمني بين آمريكا و ايران به پيروزي انقلاب ایران و به قدرت رسيدن آيت الله خميني بازميگردد. بنابراين راديكاليزه شدن وضعيت برسر برنامه هستهاي ، تنها بخشي ازاين رابطه غيردوستانه و در عين حال ناشي از چارچوب ژئوپليتيك منطقه بهويژه پس ازآغاز طرح خاورميانه بزرگ از سوي واشنگتن است.
روزنامه ريناشيتا در ادامه مقاله خود با ميان تيتر نقش ابهام برانگيز مجاهدين خلق : ابزار در خدمت بيثباتي مينويسد : هر چند برخورد نظامي تنها وسيله ممكن براي تحققاين طرح بهشمار ميآيد، ولي به نظر ميرسد كه واشنگتن پيش از رسيدن به برخورد از حربههاي ديگري نيز استفاده ميكند. ايجاد ناامني در مرزهاي ايران يكي از اين حربه هاست.
دونالد رامسفلد، وزيردفاع سابقآمريكا، قصد داشت ازروابط بينايرانيهاي شمال كشور و آذريها براي ايجاد بيثباتي در ايران بهره برداري كند.
اسكات ريتربازرس سابق سازمان ملل واز مخالفان جنگ درعراق، چندماه پيش در مصاحبه با شبكه الجزيره با اشاره به طرح رامسفلد گفت كه آمريكا قصد دارد از آذربايجان به عنوان پلي بسوي ايران استفاده كند و در عين حال از آموزش واحدهاي ويژه آذري براي نفوذ به خاك ايران خبر داد.
ريتر همچنين به يكي ديگر از حربههاي واشنگتن براي بيثبات كردن ايران اشاره كرده بود كهمجاهدين خلق نام دارد. اين گروه تروريستي در فهرست گروههاي تروريستي سازمان ملل، اتحاديهاروپايي و دولتآمريكا قرار دارد و به جز مجاهدين خلق با نامهاي سازمان مجاهدين خلق يا درخارج با نام مستعار شوراي ملي مقاومت ياشوراي ملي مقاومتايران ياارتش آزاديبخش ايران شناخته ميشود.
ريناشيتا بااشاره بهابهام آميز بودن اين گروه چند چهره، مينويسد:
در وراي ظاهر قانوني و به رسميت شناخته شده در سطح بينالمللي، اقدامات تروريستي در جريان است.
گروه مجاهدین پيش از ايجاد نامها و القاب مختلف ، يك گروه مبارز بود كه در سالهاي دهه شصت ميلادي ازسوي گروهي ازدانشجويان مسلمان ايراني به منظور سرنگون كردن شاه بوجود آمده بود.
مهمترين تغيير عقيدتي اين سازمان در دوره پس از پيروزي انقلاب روي داد. در سالهاي دهه هشتاد ميلادي ، مجاهدين اعتبار سياسي خود را در قبال روحانيت شيعه از دست دادند و پس از اينكه خارج از دايره قدرت قرار گرفتند ، به ياران ديروز خود حمله بردند.
دراين راستا بهجز انجام تبليغات عليه دولت بهنبرد مسلحانه روي آوردند و دورهاي از اقدامات خونبار در ايران آغاز شد. در سال ۱۹۸۱اين گروه مقر اصلي حزب جمهوري اسلامي و دفتر نخست وزيري را منفجر كرد كه به كشته شدن قريب به ۷۰تن از جمله آيت الله بهشتي و محمد علي رجايي، رييس جمهوروقت، و محمد جواد باهنر نخست وزير وقت ، انجاميد.
گروه MKOدرطول ساليان مختلف مسووليت حمله بهاهداف دولتي و قتل ۱۲۰۰ نفر را برعهده گرفت و درماه آوريل سال ۱۹۹۴بهصورت همزمان بهسفارت خانه هاي ايران در نيويورك ، كانادا ، فرانسه ، آلمان، انگليس، سوييس، هلند، دانمارك ، سوئد ، نروژ و استراليا حمله برد و آنها را غارت كرد.
اين روزنامه ايتاليايي درادامه ميافزايد: تعدد عمليات نظامي در مرز ايران و عراق ناشي ازتغييري است كه دراواسط سالهاي دهه هشتاد ميلادي در سازمان روي داد. در آن زمان اعضاي گروه پس از بازگشت از فرانسه در پايگاهي در نزديكي مرز عراق با ايران مستقر شدند و بهعنوان ابزاري در خدمت رژيم عراق ، كه در آن سالها با ايران ميجنگيد ، قرار گرفتند.
گروه MKOدر همان سالها تحت عنوان بنيادهاي مختلف خود به فعاليت در اروپا و دريافت كمك و حمايت دولتهاي مختلف و غربي ادامه ميداد.
سازمان مجاهدين خلق پس ازاستقرار درپايگاه اشرف به يك گروه شبهنظامي تمام عيار تبديل شد كه تازمان حمله آمريكا بهعراق با سازمانهاي اطلاعاتي عراق همكاري ميكرد.
ريناشيتا درپايان مينويسد :بر هيچكس پوشيده نيست كه پايگاه مجاهدين درعراق پس از ورود آمريكاييها به آن كشور از بين نرفته و فقط تحت كنترل ارتش آمريكا قرار گرفته است. افراد مستقر در پايگاه به عنوان زنداني جنگي تلقي ميشوند.
اما باتوجه به اينكه عضو سازماني هستند كه در سطح بينالمللي تروريست شناخته ميشود، بايد باآنها رفتار ديگري در پيش گرفته ميشد. درحالي كه عمليات مختلف در مرزهاي ايران ادامه دارد، آمريكا همراه بابرخي كشورهاي اروپايي درصدد خارج كردن نام مجاهدين خلق از فهرست سازمانهاي تروريستي و تبديل آن به يك سازمان مخالف دولت ايران است. اين اقدام در سال ۲۰۰۴ از سوي وزارت امورخارجه آمريكا آغاز شده تا بهگروه مذكور شرايط خاصي را اعطا كند و اين ماجرا مشكوك به نظر ميرسد.