نامه ای به خانم زهره قائمی ، عضو شورای رهبری سازمان

نامه ای به خانم زهره قائمی ، عضو شورای رهبری سازمان
من این نامه را از کیلومترها دور از اشرف برای شما می نویسم. من این اواخر 8 سال تحت فرماندهی شما بودم. بعد از سرنگونی صدام (دیکتاتور) توانستم خودم را از آن حصار بسته آزاد کنم و به زندگی آزاد خودم رو بیاورم. نمیدانم شما در آن حصار بسته آزادی را لمس کرده اید. ولی من الان آزاد هستم و دارم آزادی را لمس می کنم. آزادی چه زیباست.
هدف از نامه نوشتن من برای شما.
تا چه زمانی می خواهید نفراتی که در اردوگاه اشرف هستند را نگه دارید. فی الواقع مگر می شود، انسان، یک عنصر آگاه و پیچیده را تا آخر عمرش در یک محیط بسته نگه داشت. شما 18 سال مرا در یک محیط بسته در اردوگاه اشرف نگه داشتید. دور از جامعه و قطع ارتباط با بیرون از خود. بارها در نشست تناقضاتم را مطرح می کردم جوابی که به من می دادید عکس تناقضاتم بود و درواقع منتاقض تر می شدم و در درون خودم فرو می ریختم و تبدیل می شد به یک زاویه با شما. همیشه بحث های پوشال خودتان را به ما تحمیل می کردید و ما بایستی با گوش و چشمان بسته می پذیرفتیم. چون اگر نمی پذیرفتیم با عواقب بدی مواجه می شدیم.
خانم زهره قائمی شما تا کی می خواهید به این شیوه فریب کارانه سر نفرات شیره بمالید. شما فکر می کنید نفرات حاضر در نشست معنی و مفهوم کلماتی را که میگوئید نمی فهمند. آیا به درون این بچه ها مراجعه کردید که در درون آنها چه می گذرد.
دنیای تمدن به هرلحاظ در حال پیشرفت است. سازمان شما بهتر است بگویم شکنجه گاه شما کاری کرده که نفرات حاضر در اردوگاه مستمر در درون خودشان فرو روند و صدایشان به کسی نرسد. و فقط به سمت یک نقطه سمت و سو بگیرند. که فعلاً آن نقطه مخفی است و وجود خارجی ندارد.
بهتر است بگویم مریم مانده و حوضش. سازمان شما دم از آزادی مردم ایران می زند این شعار شما سراپا کذب است. چرا؟ چون خود من 18 سال کنار شما بودم نیروی شما بودم طی این 18 سال یکبار موفق نشدم با خانواده ام تماس بگیرم. نامه های زیادی برای خانواده ام مکتوب و ارسال کرده بودم.یک نامه طی این چندسال دست خانواده ام نرسیده بود. من که معنی و مفهوم آزادی را در کنار شما بعد از این همه سال فهم نکردم. چگونه انتظار دارید مردم را آزاد کنم. در اردوگاه که بودم حتی مجاز نبودم یک رادیو داشته باشم و خیلی از امکانات دیگر که باعث می شد با دنیای بیرون از خودم آشنا شوم. ولی بالعکس شما در اردوگاه کنار اتاق کارتان یک دیش ماهواره و امکانات دیگر داشتید. یکبار که رفته بودم مقر تخصصی از کنار اتاق کارتان رد می شدم پرده اتاق کار شما کاملاً کشیده نشده بود دیدم که شما تمایل به چه کانالهایی دارید. بماند در یک فرصت مناسب.
برای ما زندگی طلبی مرز سرخ بود و همیشه در نشست های سرکوب زیر تیغ بودیم. فی الواقع شما مبارزه می کردید؟ خیر. شما غرق زندگی طلبی بودید و به فکر آزادی مردم ایران نبودید. فقط به فکر سرمایه گذاری در خارج و منافع خودتان. راست گفتند عاقبت چپ روی به راست روی منتهی می شود.
بعد از سرنگونی صدام به چشم دیدیم. فی الواقع خانم رجوی معرفی شورای رهبری را بالای سن صفی تا تهران معرفی کرد. به مرور زمان این صف در فرقه شما ماده شد. من و امثال من در ادامه صف خودمان را به تهران رساندیم و بازهم مابقی را می رسانیم.
شما در نشست هایی که برگزار می کردید تأکید داشتید که سازمان برای هیچ فردی استثناء قائل نمی شود. اگر یادتان باشد بعد از سرنگونی صدام خانواده شما به ملاقات شما به اردوگاه اشرف آمدند.
تمام مقر بسیج شده بود از آشپزخانه گرفته تا شستن خیابانها و مقر و… من با نفراتی که محفل داشتم به همدیگر می گفتیم چه خبر شده فرشته از آسمان نازل شده و یک سری زنها را جمع کرده بودید و پا لیس خانواده شما شده بودند. روزی که خانواده نفرات به ملاقات فرزندانشان می آمدند با آنها تنظیم رابطه خوبی نمی کردید. این تناقض شده بود در درون افراد و کسی جرأت بیان تناقض را نداشت. خیلی حرفها دارم به شما بزنم که بماند در یک فرصت مناسب. در نامه های بعدی هم برای شما و هم در رابطه با فرزانه RS شما در FM3 و زهرا گرابیان خواهم نوشت. بیچاره زهرا یک آر-پی-جی به آن زدید و آن را خلع مسئولیت کردید. احتمالاً در انقلاب مریم کم آورده بود.
لازم دیدم به یک نکته اشاره کنم.
وقتی من از اردوگاه شما به سمت کمپ آمریکائیها متواری شدم. نفراتی که بعد از من به کمپ آمریکائیها می آمدند به ما می گفتند که سازمان به آمریکائیها گفته اینها اسراء پیوسته بودند که از گرسنگی به ما پیوستند. تمام کارهای شما چه تشکیلاتی و چه اجرائی همه اش فریب و نیرنگ است.
لابد تمام مردم ایران گرسنگی می کشند و حالا بایستی برای غذا و پوشاک که از مزدوری برای صدام حسین بدست امده به اردوگاه شما هجوم بیاورند. تمام ترفندهای شما برای خانواده های محترم رو شده. شما هر بحثی را که می کنید خانواده ها عکس آن را ثابت می کنند.
دوران (سکت و فریب) به پایان رسیده.
در آینده نزدیک و چشم اندازی روشن، انجمن نجات تک تک افرادی که در فرقه شما اسیر هستند را آزاد خواهد کرد. مطمئن باشید. از هرکاری در رابطه با آزادی نفرات دریغ نخواهد کرد.
خانواده های محترم برای دیدار با فرزندانشان لحظه شماری می کنند که آنها را در آغوش بگیرند.

 

به امید دیدار

خروج از نسخه موبایل