گزارشی از سخنرانی دکتر مسعود بنی صدر از اعضای سابق كادر سياسی مجاهدين خلق در دانشگاه لندن

گزارشی از سخنرانی دکتر مسعود بنی صدر از اعضای سابق كادر سياسی مجاهدين خلق در دانشگاه لندن ؛ ( فرقه گرائی ؛ القاعده ؛ مجاهدين خلق )
روز شنبه 5 ماه مه 2007، دکتر مسعود بنی صدر نویسنده و عضو سابق سازمان مجاهدین خلق، در یک سمینار یکروزه در دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه لندن شرکت نمود و حول موضوع استفاده از فلسفه شهادت در فرقه های مذهبی به منظور انجام اعمال تروریستی به سخنرانی پرداخت.
در هنگام گشایش سمینار عنوان شد که: مرگ و مردن حقایق جهانی زندگی هستند که در خصوص آنان تمامی مکاتب اعلام موضع نموده اند. مواضع اصولی و عملی مذاهب شناخته شده مشخص هستند، ولی برخی جنبش های جدید مذهبی داستان های جدیدی را در خصوص مرگ و مردن مطرح مینمایند. نظرات دانشگاهیان در کنار اعضای جنبش ها و اعضای سابق آنان در این سمینار مورد مطالعه قرار خواهند گرفت.
در این سمینار، دکتر بنی صدر موضوع سخنرانی خود را از جهات مختلف مورد بررسی قرار داد. زمانی که او در خصوص فرقه ها و تروریسم بحث میکرد تشریح نمود که چگونه فرقه های تروریستی مانند القاعده و مجاهدین خلق ایران لیست شهدای خود را به عنوان پرچم شرف و افتخار خود به اهتزاز در می آورند.
دکتر بنی صدر در سخنرانی خود مطرح نمود: برای مثال در سال 2003 وقتی که رهبر سازمان مجاهدین خلق مریم رجوی برای چند روز در فرانسه دستگیر شد، یازده عضو سازمان در برابر سفارتخانه های فرانسه در چند کشور خود را به آتش کشیدند و در نتیجه دو نفر از آنها ، شامل یک نفر در لندن، کشته شدند.
تام اسپندر، در مجله نیوشاپر، در خصوص یکی از آنهایی که خود را در لندن به آتش کشید ولی نجات یافت مینویسد: حمید 21 ساله از خیابان لاناکر در گراهام پارک یکی از چندین ایرانی در سراسر اروپا بود که برای افراطی ترین نوع اعتراض به دستگیری حدود 160 عضو سازمان مجاهدین خلق در فرانسه – شامل مریم رجوی رهبر گروه – ثبت نام کرده بود. آنچه بعد از آن اتفاق افتاد جهان غرب را در بهت و حیرت فرو برد. تصاویر مردان و زنان شعله ور در آتش در خیابان های لندن و پاریس اخبار تلویزیون ها را قبضه نموده بود. یک ایرانی در لندن، ندا حسنی یک دانشجوی 26 ساله علوم کامپیوتر در کانادا بعدا بر اثر جراحات سوختگی کشته شد. یک زن دیگر هم در پاریس کشته شد. وقتی از حمید پرسیده شد که چرا خود را به آتش کشید؟ او پاسخ داد: من میخواستم به جهان یک شوک وارد کنم. بی عدالتی در سراسر جهان صورت میگیرد ولی اغلب به خوبی گزارش نمیشوند. و وقتی از او سؤال شد که آیا حالا پشیمان است. او جواب داد: قطعا ارزش آنرا داشت. من حتی یک ثانیه هم فکر نکردم که نمی بایست این کار را میکردم.
اگر آنها بتوانند خود را بخاطر دستگیری رهبرشان به آتش بکشند، چه چیزی میتواند آنها را از استفاده از شهادت به عنوان وسیله ای جهت رسیدن به هدف باز دارد؟
دکتر بنی صدر سپس خاطرنشان کرد: چگونه آنها میتوانند پیروان خود را قانع کنند تا تمامی حدود و قواعد اسلامی را نادیده بگیرند، و هر آنچه را که از آنها خواسته میشود انجام دهند؟ پاسخ به این سؤال در فهم اسلام یا شعب مختلف اسلام نهفته نیست، بلکه رابطه بین فرقه ها و تروریسم جواب مسئله است. فرقه های مذهبی در حال حاضر یک پدیده جدید نیستند؛ تاریخ آنها شاید به تاریخ پیدایش انسان برگردد.
او سخنرانی خود را با اشاره به رابطه بین تمایل به شهادت و سرکوب کردن عواطف و احساسات زندگی معمولی ادامه داد. او اضافه کرد: جالب است که سازمان مجاهدین خلق که من برای حدود هفده سال عضو آن بودم، ایده های مشابهی (مانند اغلب فرقه ها) در خصوص رابطه تمایلات جنسی و آماده بودن برای مردن یا شهید شدن (برای عاشق شهادت بودن ما باید زندگی را نفی کنیم که روابط جنسی مظهر آنست) دارد. آنها ما را عقیم نکردند (بر خلاف کاری که برخی فرقه های قرون گذشته انجام داده اند) چرا که در روزگار مدرن عقیم کردن هزاران مرد جوان عملی نیست؛ در عوض آنها پیروان خود را از مرد و زن وادار کردند تا تجرد اختیار کنند. در یک روز، مراد یا رهبر سازمان از ما خواست تا همگی ما به غیر از خودش همسران خود را طلاق بدهیم و تا زنده هستیم روابط زناشویی را فراموش کنیم. این فرمان با این توجیه داده شد که این امر برای سرنگونی رژیم و محقق کردن حاکمیت وی بر مردم ایران ضروری است. ما همانطور که خواسته شده بود عمل کردیم و همگی ما در یک روز تصمیم گرفتیم که زندگی زناشویی و عواطف و احساسات را نسبت به خانواده خود تا وقتی که زنده هستیم فراموش کنیم.
دکتر بنی صدر در ادامه شهادت را به عنوان سرمایه ای برای فرقه تشریخ نمود و اشاره کرد که: در روزگار جدید در ایران ما میتوانیم مشاهده کنیم که لیست شهدای سازمان مجاهدین خلق به عنوان پرچم شرف و افتخار آنان به اهتزاز در می آید. چرا شهادت مهم است؟ رهبر مجاهدین تمام مطلب را در چند کلمه به دشمنانش میگوید: برای هر کسی که از ما بگیرید و او را شهید کنید؛ او با صد نفر، بلکه هزار نفر، جایگزین خواهد شد.
او سپس به موضوع عملیات انتحاری پرداخت و عنوان نمود: اگر چه ممکن است تصور شود که تاریخ مدرن حملات انتحاری به کامیکازها در ژاپن بر میگردد. ولی من فکر میکنم که پدیده جدیدی که عملیات انتحاری نامیده میشود با حملات انتحاری مجاهدین خلق بر علیه مقامات ایرانی در دهه 1980 شروع شده است. بگذارید بخشی از وصیت نامه گوهر ادب آواز که در نشریه مجاهد به تاریخ 19 ژوئن 1982 آمده است را بخوانم. او امام جمعه شیراز را بعد از انجام نماز با تعدادی که در اطرافش بودند به قتل رساند. او در وصیتنامه خود مینویسد: من فکر نمیکنم که زندگی من به خودم تعلق دارد، این زندگی متعلق به خدا و مردم و مجاهدین خلق است. اگر راه جدیدی با فدای زندگی من باز میشود، پس بسیار خوشحال خواهم شد که بخش ناچیزی در این راه باشم. من این راه را آگاهانه انتخاب کرده ام، و بی صبرانه منتظر لحظه شهادت هستم.

خودسوزی مجاهدین خلق در پاریس بعد از دستگیری مریم رجوی. 2003

 


صحنه هایی از مراسم امضای پیمان با رهبری مجاهدین خلق در عراق.

نهایتا تحت عنوان فرقه ها و معانی جدید برای ایده های قدیمی، دکتر بنی صدر نتیجه گیری کرد که: فرقه های مدرن معانی جدیدی نه تنها به شهادت بلکه به جهاد هم داده اند. آنها شرایط مذهبی که بر این واژه ها مترتب است، مانند شرایطی که برای جهاد یا تعریفی که از دشمن در نظر گرفته شده است را کنار گذاشته اند. بر طبق تعریفی که فرقه ها ارائه میدهند هیچ منطقه خاکستری وجود ندارد و دیگران یا با شما و یا بر شما هستند. القاعده دنیا را به دو قسمت دارالسلام و دارالحرب تقسیم میکند، و مجاهدین خلق ایران تمامی ایرانی ها را به هواداران خودشان و هواداران رژیم ایران تقسیم میکنند. بنابراین یا شما با آنها هستید، یا همراه دشمن میباشید. اگر شما با آنها بودید و کشته شدید شهید محسوب میشوید و به بهشت میروید، و اگر شما با آنها نباشید، بنابراین با دشمن بوده و اگر کشته شوید حق است و بعد هم به جهنم میروید. بنابراین، همانطور که در دهه هشتاد در ایران دیده ایم، آنها هیچ تردیدی به خود راه ندادند تا هر کسی که با آنها نبود را بکشند.
دکتر بنی صدر ادامه داد: بگذارید نتیجه گیری کنم که استفاده از فرهنگ غنی شهادت در یک فرقه، معانی جدیدی به شهادت داده است؛ و آنرا به ابزار جدیدی برای رسیدن به اهداف فرقه تبدیل کرده است. به عنوان کلام آخر باید بگویم ما لازم است فرقه های تروریستی را از مسلمانان معمولی جدا کنیم و هرگز هرگز نباید آنها را مسلمان بخوانیم، چرا که مسلمان نیستند.

خروج از نسخه موبایل