نماد سایت انجمن نجات

یک سؤال کلیدی و سکوت مجاهدین

یک سؤال کلیدی و سکوت مجاهدین
ایراندیدبان
وقتی گزارش 99 صفحهای بیکر – همیلتون دربارهی وضعیت امریکا در عراق منتشر گردید، جریانهای گوناگون، ‌با انگیزهها و رویکردهای متفاوتی سعی داشتند تا بهنوعی آن را سانسور کرده و یا آن را تا سطح یک پیشنهاد برای یاری گرفتن از ایران و سوریه تقلیل دهند و همین را بهانهای برای مخالفت با آن قرار دهند.
صهیونیستها، نئومحافظهکاران جنگطلب از یکسو و بقایای صدام و گروه تروریستی مجاهدین نیز از دیگرسو ساز مخالفت با آن را کوک کردند.
جالب اینکه دار و دستهی رجوی با بلاهت بسیار، از بیاعتنایی ظاهری بوش به این گزارش ذوق زده شده بودند و نفسی به راحتی کشیدند که هنوز سایهی اشغالگران را بر بالای سر خود خواهند داشت.
اما آن گزارش که حاوی نکات و ظرایف بسیاری بود (به اضافهی مجموع دیدگاههای کارشناسان سیاسی و نظامی در امریکا) نهتنها مورد توجه هیأت حاکمهی ایالات متحده قرار گرفت، بلکه منجر به ایجاد یک شکاف عمیق در میان نئومحافظهکاران شد، بهگونهای که متمایلین به ادامهی جنگ و اشغال را در اقلیت قرار داد.
این، آن واقعیتی بود که بقایای رجوی دلشان نمیخواست آن را ببینند و یا به آن اعتراف کنند.
مذاکرهی امریکا با ایران که روز گذشته در بغداد صورت گرفت، ‌طلیعهی اجرایی شدن آن گزارش و قبول آن از سوی دولت بوش است و در اوج خود چشمانداز خروج اشغالگران از عراق را رقم میزند.
مباحث فراوانی دربارهی انگیزههای امریکا از آغاز مذاکره با ایران انجام شده است و به نظر میرسد حاصل جمع تمامی آنها این باشد که امریکا – ولو به کراهت – قدرت منطقهای ایران و نقش اثرگذار آن در تأمین امنیت منطقه و عراق را بهرسمیت شناخته است.
از قضا این رویکرد یکی از مهمترین ادلهای است که میتوان در برابر اتهامات جریانهایی مانند جنگطلبان امریکایی و مجاهدین به ایران اقامه نمود، چرا که اگر امریکا کوچکترین مدرکی برای آن نوع دخالتی که برخی کمک نظامی و یا تسلیحاتی به گروههای تروریستی را جزیی از آن میدانند میداشت، مسلماً حاضر به گفتوگوی رویارو نمیشد.
این نیز معلوم است که امریکا در مسألهی عراق درمانده است وگرنه حاضر نبود با ایران بر سر میز مذاکره بنشیند.
این واقعیات که مثل روز روشن است، از جمله صدها واقعیتی است که رهبران مجاهدین سعی میکنند تا چشمان اعضاء و هواداران خود را بر روی آن بسته نگه دارند.
برنامهی ارتباط مستقیم ششم خرداد که علی صفوی با عنوان دکتر صفوی! در آن شرکت داشت و سؤالات مطرح شده را پاسخ میگفت، صحنهای بود از فرار مجاهدین از پاسخ دادن به این سؤال کلیدی که هدف و انگیزهی امریکا از این مذاکرات چه بود.
بهعنوان مثال یک نفر به نام سعیدپور از امریکا این سؤال را مطرح کرد که دکتر صفوی! در پاسخ گفت:
« اگر بخواهیم راجع به انگیزههای امریکا صحبت کنیم میتوان یک برنامهی مستقل راجع به آن داشت اما من میگویم هیچ آبی برای رژیم گرم نمیشود »!
و در ادامه با شکوه و شکایت از اقدامات دیپلماتیک اروپا در جریان پروندهی هستهای، مسألهی عراق را به آن تشبیه نمود و گفت اگر قرار باشد که امریکا نیز مانند اروپا در برابر ایران و در مسألهی عراق نرمش نشان دهد، ‌نهتنها مشکلی از آن حل نمیشود، بلکه مشکلاتش بیشتر خواهد شد.
نظر دکتر صفوی را مهندس اسماعیلزاده تکمیل نمود که:
« سیاست اروپا یعنی راهبند اصلی مجاهدین، ‌یعنی اینکه مجاهدین بهخاطر مماشات آنان هیچ کاری در ایران نمیتوانند بکنند. »
این اعترافات اجباری، یعنی اینکه مجاهدین بهتر و زودتر از همه درک کردهاند که مذاکرات امریکا با ایران، در چشمانداز خود، برداشته شدن چتر حمایتی اشغالگران از این گروه را در پی خواهد داشت و این گروه بیریشه را که جز با حمایت خارجی قادر به ادامهی حیات نیست از بین خواهد برد و علت طفره رفتن آنها از اشارهی مستقیم به انگیزههای امریکا، جلوگیری از ریزش روزافزون نیروها در اردوگاه اشرف میباشد.

خروج از نسخه موبایل