مجاهدين خلق رو به افول

گزارشي از کريستين ساينس مانيتور، ترجمه روز آنلاین ، دوازدهم فوریه 2008

غلامرضا صادقي سرنوشت محتوم خود پس از بازگشت به کشور را شکنجه يا اعدام پيش بيني مي کرد. او ‏سالها عضو سازمان مجاهدين خلق ايران بوده است. ‏
اما آقاي صادقي از باقي ماندن در جمع 3400 نفره مجاهدين خلق در اردوگاه تحت محافظت ايالات متحده ‏خسته شده بود. او مي خواست بيرون بيايد و پسرش را ببيند. ‏
بنابراين او به جمهوري اسلامي بازگشت. او در دهه 1980، پنج سال را به اتهام عضويت در گروهي که هم ‏از سوي تهران و هم واشنگتن به عنوان تروريست خوانده شده بود در زندان به سر برده بود. هنوز هم ‏برخي از آمريکايي ها سازمان مجاهدين را- که خلع سلاح شده اما همچنان سازمان يافته است- به عنوان يک ‏ابزار احتمالي قابل استفاده در تعويض رژيم ايران نگاه مي کنند. ادامه حضور مجاهدين در عراق به تشنجات ‏ميان ايران و آمريکا دامن زده است. ‏
آقاي صادقي در ايران مورد بخشش قرار گرفت. اين چيزي بود که در اردوگاه هرگز به آنها نگفته بودند. اقدام ‏او بازتابي است از خروج بالغ بر 100 نفر ديگر از نظاميان اين سازمان که ظرف هفته هاي گذشته اجازه ‏بيرون آمدن از اردوگاه را يافته اند و اکنون در مناطق شمالي کردستان عراق براي ورود به ترکيه در ‏سرگرداني به سر مي برند. آنها مي ترسند به کشور خودشان برگردند. ‏
صادقي مي گويد: به خاطر اينکه قبلاً زنداني شده بودم، انتظارم اين بود دوباره به زندان برگردم و شکنجه و ‏اعدام شوم. آنها گفتند سازمان براي ما تهديد به حساب نمي آيد. ما مي دانيم شما خودتان قرباني هستيد و فکر ‏مي کرديد قرار است کار خوبي براي کشورتان بکنيد اما آنها شما را فريب دادند.‏
بسياري از تحليلگران به اين نتيجه رسيده اند که سازمان مجاهدين در سال 2002، به کمک اسراييل دنيا را از ‏برنامه مخفي غني سازي اورانيوم خبردار کرده است. آنها اکنون هم مي گويند برآوردهاي امنيتي ايالات متحده ‏نادرست است و ايران برنامه تسليحات هسته اي خود را از سال 2004 از سر گرفته است. بازرسان سازمان ‏ملل مي گويند اطلاعاتي که در سال هاي اخير از سازمان بدست آنها رسيده داراي مقاصد سياسي بوده و اشتباه ‏است. ‏
هيچ کشوري نظامياني که اردوگاه اشرف در شمال بغداد را ترک گفته اند قبول نکرده است. بعضي از آنها ‏اوراقي را از نظاميان آمريکا در دست دارند تا به ترکيه سفر کنند. مدارک کميسارياي عالي پناهندگي سازمان ‏ملل نشان مي دهد حدود دو هفته پيش ترکيه از پذيرش 19 نفر از آنها سرباز زده است. ده ها نفر ديگر هم در ‏کردستان عراق سرگردان هستند. بعضي از آن ها را مجبور کرده اند به نواحي خطرناک مرکزي عراق ‏بروند. از سرنوشت 26 نفر هم خبري در دست نيست. ‏
وضعيت بوجود آمده باعث بروز حساسيت در اردوگاه اشرف شده است. اين اردوگاه از زمان سقوط صدام ‏حسين، محدوديتهاي فراواني را براي خبرنگاران قائل شده است. بر اساس گفته هاي 340 نفر از اعضاي ‏سابق سازمان مجاهدين که با همکاري صليب سرخ جهاني به ايران بازگشته اند، سازمان تمام وجوه زندگي ‏افراد را در اردوگاه تحت نظر دارد. تعداد کساني که در سال 2007 به ايران بازگشته اند به 12 مورد کاهش ‏يافته است. اين تعداد تا اواسط ماه ژانويه جاري تنها 3 نفر بوده است. ‏
آندرياس شويزر که تا همين اواخر افسر پشتيباني صليب سرخ جهاني بوده، مي گويد: ما فکر نمي کنيم آنها ‏‏(پس از بازگشت به ايران) تحت آزار و اذيت قرار گرفته باشند… عمدتاً به اين دليل که خانواده ها و مقامات ‏ايران از آنها مي خواهند بازگردند. هيچ مشکلي تا حالا به گوش نرسيده است.‏
وقتي اين روزنامه در سال 2005 قضيه يکي از بازگشتگان را به طور محرمانه تحت نظارت قرار داد، مادر ‏آن شخص از فقدان کمک هاي رسمي گله مند بود. اما شکايتي از دخالت دولت در اين مورد نشده بود. ‏
اخيراً مريم رجوي، در صفحه ديدگاه هاي روزنامه کريستين ساينس مانيتور، ادعا کرد در ايران از وي ‏حمايت هاي زيرزميني مي شود و گفت قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب در فهرست سازمان هاي ‏تروريستي، پيماني آشکار و مقدمه اي انکار ناپذير بر تغييرات دموکراتيک ايران است. ‏
اما تحليلگران منکر حمايت هاي اينچنيني از سازمان شده اند. اروند ابراهيميان، تاريخ شناس ايراني در ‏دانشگاه نيويورک و نويسنده رساله مجاهدين ايران، مي گويد: آنها به قدري در ايران بي اعتبار هستند که ‏من حتي فکر نمي کنم هيچ گونه پايگاه اجتماعي داشته باشند.‏
گزارش تروريسم منتشر شده از سوي وزارت خارجه آمريکا در سال گذشته اعلام نمود سازمان مجاهدين خلق ‏همچنان به عنوان گروه بالقوه براي ارتکاب ترور در اروپا، خاورميانه، ايالات متحده، کانادا و ساير نقاط ‏باقي مي ماند.‏
آمريکا از قبول تعويض رهبران اصلي سازمان مجاهدين با چند تن از اعضاي القاعده که در ايران نگهداري ‏مي شوند سرباز زد.‏
يکي از مقامات وزارت خارجه ايران که نخواست نامش فاش شود گفت: سياست جمهوري اسلامي در قبال ‏سازمان مجاهدين مشخص است. از نظر ما آنها صاحب يک تفکر تروريستي هستند. وقتي قضيه از نوع تفکر ‏است، رهبران مسوول هستند و بقيه افراد قرباني محسوب مي شوند.‏
سازمان مجاهدين و برخي افراد در کنگره آمريکا و پنتاگون، عنوان تروريست رابراي اين گروه به چالش ‏کشيده اند. افسران عاليرتبه ايراني هم نيروهاي آمريکايي را متهم کرده اند که از اعضاي سازمان براي ‏بازپرسي از بازداشت شدگان ايراني در عراق استفاده کرده اند. اخبار موجود در غرب هم مي گويد بعضي ‏عوامل اجرايي سازمان هم احتمالاً به نمايندگي از ايالات متحده دست به انجام عمليات در اين سوي مرزها مي ‏زنند. ‏
در واقع وقتي مامور فدرال ايالات متحده در سال 2003 در اردوگاه اشرف، صادقي را مورد بازپرسي قرار ‏بوده پيشنهاد چنين همکاري را به صادقي داده بود.او پس از آزاد شدن از زندان ايران در دهه 1980 به کانادا ‏رفته بود. در آنجا سازمان او را پيدا کرده و نامه اي را از سوي رجوي به دست او رسانده بود: حالا تو در ‏تورنتو هستي و زندگي خوبي مي کني. تو خواهران و برادرانت را فراموش کرده اي. تو آزادي و دموکراسي ‏را فراموش کرده اي.‏
صادقي همسر کانادايي اش را ترک کرد و با شکستن قانون حضانت، به سازمان اجازه داد پسرش را به دست ‏والدينش در ايران برسانند. سازمان او را به لس آنجلس فرستاد. قرار بود ديدار او از عراق کوتاه مدت باشد. ‏اما به گفته او، سازمان پاسپورت آمريکايي او را گرفته و به او گفتند پاسپورت را نابود کرده اند.‏
وقتي آمريکا سازمان را در سال 2003 خلع سلاح نمود، اف بي آي با تک تک اعضا ديداري برگزار کرد. ‏صادقي مي گويد به او گفته اند آمريکا قصد سرنگوني رژيم ايران را دارد و به کمک او نياز دارد. آنها به او ‏اطمينان داده اند مي تواند به آمريکا بازگردد. آنها گفتند باقي ماندن در کنار سازمان به اين معني خواهد بود که ‏‏هرگز آمريکا را نخواهد ديد.‏
صادقي گفت: من باور نکردم آمريکا مي خواهد مرا به آمريکا برگرداند، من هم خيلي مشتاق نبودم. صادقي ‏که از جلسات خود انتقادي روزانه سازمان خسته شده بود، سرانجام به آمريکايي ها مي گويد مي خواهد به ‏ايران بازگردد. 22 سال بود که او والدينش را نديده بود. پسرش الان 16 ساله و به شدت دل آزرده بود. او مي ‏گويد: پسرم از من پرسيد کجا بودي؟ در اين 10 سال نه تلفن کردي و نه کارت پستالي فرستادي. او اضافه ‏کرد زندگي اش توسط سازمان از هم پاشيده شد. براي همين پسرم از من متنفر است.‏


…………………………………………………………………….

* اسکات پیترسون – نویسنده ی ساینس مانیتور – گزارش های متعددی راجع به بزرگ ترین گروه اپوزیسیون در تبعید ایران ،مجاهدین خلق ( MKO , dh MEK) نگاشته است. اما این بار در بررسی آن دسته افرادی که به تدریج از عراق به ایران بازگشته اند ، از دفاتر گروه نجات یا رهایی سخن می گوید. گروهی که به اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق کمک می کند تا به زندگی عادی خود در جامعه بازگردند.
نجات توسط اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق اداره می شود. در میان آن ها اسکات، آرش صامتی پور را شناخت ، آرش که به زبان انگلیسی سخن می گوید ، طی هدایت یک عملیات ترور که با شکست مواجه شد دست راست خود را از دست داد. در حالی که تلاش می کرد برای این که دستگیر نشود ، خود را بکشد.
اسکات که با آرش صامتی پور و چند تن دیگر از زندانیان عضو سازمان مجاهدین مصاحبه کرده است می گوید : اخرین باری که او را دیدم ، یونیفرم زندان تهران را به تن داشت . در حال حاضر او رابط اصلی میان نجات و صلیب سرخ است. آرش هم اکنون در حال تلاش برای یافتن خانه ای برای آن 100 نفر یا بیشتر از اعضای مجاهدین است که به تازگی کمپ اشرف در عراق را ترک کرده اند.

دیوید کلارک اسکات
سردبیر بخش جهان

خروج از نسخه موبایل