کتاب” بوش، ایران و بمب” – فصل چهاردهم”

لینک به متن کتاب

در ماه مارس 2003، نیروهای آمریکایی قرارگاه اشرف را محاصره می کنند. این قرارگاه در غرب مرز ایران و در صد کیلومتری شمال بغداد واقع شده است و بزرگ ترین پایگاه نظامی مجاهدین در خاک عراق است. 3850 نفر در آن حضور دارند که مسلح به انواع سلاح های سنگین از جمله توپ و تانک هستند. آمریکایی ها مجاهدین را خلع سلاح کرده به آن ها اجازه ی خروج از قرارگاه را نمی دهند.
ایران به وسیله ی جواد ظریف، سفیر خود در سازمان ملل، پیامی برای آمریکایی ها می فرستد. در آن زمان، تعدادی از رهبران القاعده در اسارت ایران قرار داشتند و پیشنهاد ایران این بوده است که آنها را با رهبران سازمان مبادله کنند: تروریستهایتان را بگیرید و تروریستهای ما را تحویل بدهید.
در اواسط ماه مارس همان سال، بوش با مشاورانش بر سر این قضیه بحث می کند. دیک چینی در داخل اتاق جنگ در سمت راست بوش نشسته است. این محل در زیر زمین کاخ سفید قرار داشته از شکل خاصی برخوردار است. اتاق های متعددی دور تا دور آن قرار دارد که نقشه های بزرگی از نقاط مختلف دنیا را بر در و دیوار آن آویزان کرده اند. اطلاعاتی که هر روز صبح از سرویس های اطلاعاتی به کاخ سفید می رسد، روی این نقشه ها به نمایش در می آید. این اتاق ها از تجهیزات کامپیوتری بسیار پیشرفته ای برخوردار بوده که امکان برقراری ارتباط سریع با هر نقطه از دنیا را فراهم می آورند.
بوش که مبارزه با تروریسم و از بین بردن تروریست ها را در راس برنامه های دولت خود قرار داده بود، می بایست از پیشنهاد ایران استقبال می کرد. از سوی دیگر برای ایران نیز این معامله ی خوبی بود چون اگر رهبران آن ها را به چنگ می آورد می توانست از اطلاعاتشان استفاده کرده ، مانع از بروز عملیات های تروریستی احتمالی در آینده بشود. اما در نهایت آمریکایی ها این پیشنهاد را رد می کنند. چینی البته در این باره می گوید: ما باید به تمام گزینه های پیش رو توجه داشته باشیم.
این گروه آمریکا را دوست دارد
باید گفت سازمان برای واشنگتن بسیار فراتر از گزینه است و تبدیل به واقعیت انکار ناپذیر شده است؛ سازمان در ساختمان نشنال پرس بیلدینگ که محلی است رسمی برای مطبوعات آمریکا در پایتخت فدرال این کشور، دفتری دارد.
در تاریخ 8 آوریل 2003، ایلنا روز لیتین، نماینده ی فلوریدا در کنگره ای که در کمیسیون روابط بین الملل، مسئول بخش خاور نزدیک و آسیای میانه است، درباره سازمان می گوید: این گروه آمریکا را دوست دارد. اعضایش در جنگ با تروریسم به ما کمک می کنند. آن ها طرفدار آمریکا هستند و هرگز با ما نجگیده اند و هر چه در این باره گفته می شود، کذب محض است.
در واشنگتن، گروه جدیدی از جمله پل ولفوویتز و داگلاس فیت، بار دیگر به سازمان به عنوان ابزاری ایده آل برای پیش برد سیاست خود در قبال ایران می نگرند. سازمان نیز سعی می کند خود را مشروع جلوه بدهد. جعفر زاده، سخن گوی سازمان در واشنگتن در سال 2003 اطلاعاتی راجع به برنامه های هسته ای ایران به آمریکایی ها می دهد.
در تاریخ 10 مه 2003 ژنرال ری اودینو، فرمانده ی تیپ چهارم پیاده نظام آمریکا که در عراق مستقر است می گوید: به نظر من هر گروهی که تسلیحاتش را به ما تحویل بدهد، همکار ما به شمار می رود؛ لذا ضرورت دارد مجددا بازنگری شود تا معلوم شود این سازمان همچنان گروهی تروریستی به شمار می رود یا نه. اظهارات این ژنرال که ظاهرا چندان حساب شده نیست، نشان می دهد برخی مسئولان نظامی آمریکا چه دیدی نسبت به سازمان دارند.
البته مایکل لیدن این مطلب را نیز گفت: من از 300 کیلومتری از مجاهدین فرار می کنم، آن ها از حمایت هیچ کشوری برخوردار نبوده مشروعیتی ندارند، البته خودش هم در آن زمان می دانست این حرف صحت ندارد. در آن دوران دست یک کم یک کشور بود که از مجاهدین حمایت می کرد و آن ایالات متحده بود.
هر گروه تروریستی لزوما غیر قانونی نیست
در بیستم ژانویه 2005 یعنی بلافاصله بعد از انتخاب مجدد جورج بوش به ریاست جمهوری، دیگ چینی در مصاحبه ای با شبکه سی.بی.اس می گوید: اگر فهرستی از کشورهای خطرناک تهیه کنیم، ایران در راس آن ها قرار می گیرد. در همان زمان وی از سازمان سیا خواست از مجاهدین به عنوان نیروی اطلاعاتی استفاده کند.
مریم رجوی وگروهش که در گذشته، تعدادی از شهروندان آمریکایی را به قتل رسانده و به عنوان ارتش کمکی به صدام نیز خدمت کرده بودند، این بار به ابزاری در دست رئیس جمهور آمریکا و مشاورانش تبدیل می شوند. تنها مشکلی که وجود دارد این است که سازمان از سال 1979 در فهرست سازمان های تروریستی وزارت خارجه ی آمریکا قرار دارد. البته، با وجود این مسئله، در پایتخت آمریکا دفتر نمایندگی دارد و فعالیت می کند. جان آشکروفت، وزیر دادگستری که از محافظه کاران افراطی به شمار می رود، یکی از حامیان سرسخت مجاهدین است. یکی از همکاران او در توجیه این ابهام قضایی می گوید: به صرف این که یک سازمان به عنوان گروه تروریستی شناخته شود، نمی توان آن را غیر قانونی دانست. نام سازمان در وزارت دادگستری آمریکا به عنوان یک موسسه لابی گری ثبت شده است، از آن نوع کارهایی که مجاهدین در آن ید طولایی دارند.
در ژانویه 2005، رایموند تنتر، یکی از همکاران اسبق رونالد ریگان، کمیته ای به نام ایران پالیسی ایجاد می کند که اعضای آن را مقامات سابق کاخ سفید، وزارت خارجه، پنتاگون، سرویس های اطلاعاتی، مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی تشکیل می دادند. البته نمایندگان تعدادی از کارخانه های اسلحه سازی نیز در تشکیل آن سهیم بودند که تنتر نامی از آن ها نبرده است. از نظر اعضای این کمیته ایران بزگ ترین تهدید برای آمریکا و متحدانش است. این کمیته از ابتدای تاسیس، به بوش فشار می- آورد که نام سازمان مجاهدین را از فهرست گروه های تروریستی خارج کرده و به اعضای آن نقش کلیدی در مبارزه برای تغییر رژیم در ایران بدهد. تنتر در کنفرانسی در 21 نوامبر 2005 می گوید: یکی از تسلیحاتی که می تواند مشکل را حل کند بمب های هسته ای بزرگی است که می توانند به عمق زمین نفوذ کرده اهداف مخفی را هدف قرار بدهند. این بمب ها توانایی تخریب تونل و دیگر تاسیسات نظامی را دارند. وی بعد از این مقدمه آتشین می افزاید: جامعه ی بین الملل باید متوجه باشد که در حال حاضر فقط یک گروه سیاسی هست که تهران را می ترساند و آن سازمان مجاهدین است. مجاهدین خلق نه تنها اطلاعات خوبی راجع به نقض پیمان منع گسترش تسلیحات هسته ای توسط ایران در دست دارند و از این نظر، منبع اطلاعاتی موثقی به شمار می روند بلکه متحدان راستین غرب نیز هستند و می توانند رژیم جدیدی را در ایران بر سر کار بیاورند.
برخورد روز افزون تمدن ها
ابتکار تنتر مورد حمایت تام تانکردو- نماینده کلرادو در مجلس آمریکا – قرار گرفت. تانکردو همان کسی است که با طرح مسئله بازگرداندن اجباری مهاجران غیر قانونی، ساخت دیوار دور تا دور مرزهای ایالات متحده و طرح مسئله ضرورت شرکت این کشور در برخورد روز افزون تمدن ها به شهرت رسید. او می گوید: من معتقدم ما فقط با یک گروه معدودی که مذهب را به گروکان گرفته و از آن سوء استفاده می کند، رو به رو نیستیم بلکه با تمدنی رو به رو هستیم که عزمش را جزم کرده است که ما را از بین ببرد و آن تمدن، اسلام رادیکال است. اسلام رادیکال قرن هاست که با مسیحیت دشمنی می کند. او در سال 2005 مجمع دفاع از دموکراسی و حقوق بشر در ایران را تاسیس کرد. او درباره ی مریم رجوی می گوید: شخصیتی است بسیار کاریسماتیک که به حقوق زنان و دموکراسی در ایران اعتقاد دارد. من از تلاش های او حمایت می کنم. می دانم ایالات متحده ی مجاهدین را تروریست به حساب می آورد اما باید توجه داشته باشید آن ها زمانی در فهرست سازمان های تروریستی قرار گرفتند که کیلتون سعی کرد با ایران روابط سیاسی برقرار کند. ایرانی ها از آمریکا خواستنند سازمان مجاهدین را در فهرست سازمان های تروریستی قرار بدهد و این کار فقط با انگیزه های سیاسی انجام شد و اصلا به این معنا نیست که مجاهدین تهدیدی برای آمریکا به شمار می روند.
مرسی، خواهر مریم
اوایل مه 2005 سازمان مجاهدین کنفرانس بزرگی در واشنگتن ترتیب می دهد تا خود را به عنوان نماینده ی تمام گروه های مخالف ایران جا بزند. تعدادی از نمایندگان گنگره در این کنفرانس شرکت کردند. سخنرانان متعددی هم دعوت شده بودند، یکی از آن ها کاپیتان ویویان گامبرا از تیپ چهارم پیاده نظام بود که حقوقدان است و در مذاکرات مربوط به خلع سلاح مجاهدین در عراق، شرکت داشته است. پدر او از افسران نیروی ویژه ی ارتش آمریکا در ویتنام بود که شهرتی افسانه ای دارد. او می- گوید: طرد مجاهدین کاری است بسیار دور از احتیاط چرا که ما به زودی در ایران با تهدیدی به مراتب بزرگ تر رو به رو خواهیم شد.
در تاریخ 20 نوامبر 2005 مریم رجوی در کنگره ای سخنرانی می کند. البته رئیس جمهور خود خوانده ی ایران از طریق ویدیو کنفرانس از اور سوراواز در این جلسه شرکت می کند. این زن 51 ساله ، هر بار که جمعیت برایش دست می زنند، متوضعانه لبخندی به لب می آورد. در پایان سخنرانی اش، خانم شیلا جکسون – نماینده ی دموکرات تگزاس- می گوید : مرسی خواهر مریم.
برای هر مبارز سیاسی خیلی اهمیت دارد که به عنوان مدافع آزادی شناخته شود. جوناس سیمبی در آنگولا و مسعود در افغانستان توانستند از همین طریق کمک های نظامی و مالی فراوانی دریافت کنند.
مریم رجوی دقیقا وعده هایی می دهد و حرف هایی می زند که هوادارانش دوست دارند بشنوند. او در ژانویه ی 2005 وعده داد که در شش ماه نخست تغییر رژیم در ایران انتخاباتی آزاد برگزار کرده، مجلس قانون گذاری تشکیل بدهد و اداره تمام امور را به منتخبین ملت بسپارد. این اظهارت تحسین برانگیز در همان دوران توسط گزارش سازمان دیده بان حقوق بشر تکذیب شد. عنوان این گزارش نفس گیر 28 صفحه ای بسیار جالب است : خروج ممنوع: موارد نقض حقوق بشر در قرارگاه سازمان مجاهدین خلق. جو استارک – مدیر بخش خاورمیانه دیده بان حقوق بشر در واشنگتن- می نویسد: جمهوری اسلامی کارنامه ی شرم آوری در زمینه ی حقوق بشر دارد اما دفاع از سازمانی که موارد بسیاری از نقض حقوق بشر در آن دیده می شود، خطای بزرگی است.
اساس این گزارش را اظهارات 12 نفر از اعضای سابق سازمان مجاهدین تشکیل می دهد که بین فوریه و مه 2005 با آن ها مصاحبه شده است. این عده گفته اند بعد از این که به روش های غیر دموکراتیک سازمان اعتراض کرده اند و خواسته اند از آن جدا بشوند، مورد شکنجه و اذیت و آزار قرار گرفته در سلول های انفرادی حبس شده اند. دو نفر از مصاحبه شوندگان شهادت داده اند که به چشم خود دیده اند دو نفر از دوستانشان زیر شکنجه های بازجویان سازمان جان داده اند. به گفته ی آن ها، سازمان در داخل قرارگاهش سلول هایی مخصوص اعضای خود ایجاد کرده است. چهار نفر دیگر از آن ها که توسط سازمان به داشتن افکار انحرافی متهم شده بودند مجبور می شوند به دروغ اعتراف کنند که برای وزارت اطلاعات ایران جاسوسی کرده اند و اعترافات خود را امضاء کنند. سه نفر دیگر از مصاحبه شوندگان شاهد مرگ پرویز احمدی از فرماندهان نظامی سازمان بوده اند که در فوریه 1995 در اثر ضرب وشتم مجاهدین، جان می دهد. 3 سال طول می کشد تا سازمان مرگ او را در روزنامه ی خود با عنوان مجاهد اعلان کرده مدعی شود که توسط سرویس های اطلاعاتی ایران به شهادت رسیده است.
نتیجه ای که از این مصاحبه ها می توان گرفت این است که سازمان مجاهدین هیچ شباهتی به حزب ندارد و بیش تر فرقه ای است که تقدیس رهبران خود را ترویج می کند.
البته این گزارش چندان به چشم نیامد چون مطبوعات زیاد به آن توجه نکردند. باید گفت اکنون در واشنگتن، تنش به اندازه زمان حمله آمریکا به عراق بالا رفته است.
سازمان سیا مایه انتقاد و ایراد به دولت است
در پاییز 2004 در اوج انتخابات ریاست جمهوری با اختلاف بسیار کم به نفع جمهوری خواهان تمام شد، جرج بوش در مصاحبه ای با شبکه ی فاکس نیوز که از حامیان بی چون و چرای او به شمار می رود، می گوید: هرگز اجازه نخواهیم داد ایران به تسلیحات هسته ای دست بیابد. در فوریه 2005 در گزارش سالانه ای که راجع به مسائل مختلف ارائه داد، راجع به ایران صحبت کرد: ایران بزرگ ترین حامی تروریسم دولتی در دنیا است که قصد دارد به تسلیحات هسته ای دست بیابد و مردم را از آزادی محروم کرده است. اندکی قبل، یعنی در 6 ژانویه، لایحه ای به عنوان حمایت از آزادی در ایران به مجلس می رود و یک ماه بعد در سنا به تصویب می رسد. به موجب این قانون دولت موظف می شود از گروه های مخالف ایران حمایت کند. طبیعی است که سازمان مجاهدین در راس آن ها قرار می گیرد چرا که تنها گروهی است که از ساختار عملیاتی برخوردار است.
اما در پشت پرده ی سیاست آمریکا، وزارت خارجه و پنتاگون بر سر حمایت یا عدم حمایت از سازمان مجاهدین اختلاف نظر دارند. یکی از سیاستمداران که در فوریه 2007 از نزدیک شاهد این زور آزمایی بوده است، به نگارنده گفت : نظامیان آن ها را هم قطار خود می دانند اما از نظر سیاستمداران، مجاهدین تروریست هستند. کندلیزا رایس رامسلفد را متهم می کند که به طور مخفیانه از مجاهدین حمایت کرده است تا دست به عمیلیات زیر زمینی بزنند. حرف او کاملا درست است چون سازمان مجاهدین توسط پنتاگون و دی.آی.آی، حفاظت اطلاعات نظامی آمریکا، به شکل غیر قانونی و برای عملیات های نظامی در داخل خاک ایران مورد استفاده قرار گرفته است. یکی از مسئولین اسبق سیا به نگارنده گفت: رفته رفته سازمان سیا را از این قضیه کنار گذاشتند چون موجب می شد کنگره ی دولت را مورد اعتراض و ایراد قرار دهد.
سیاست ما تغییر نکرده است
ریس جمهوری هیچ فرمانی برای انجام چنین عملیات هایی صادر نکرده است. این امر دست کم در سطح نظریه اجازه ی دور زدن تحقیق و سنا و مجلس نمایندگان را می دهد. قرارگاه که در مناطق بیابانی مرز ایران و عراق قرار داشته تحت کنترل نیروهای ویژه است و برای سازماندهی و آموزش مجاهدین جهت انجام عملیات های تروریستی و خرابکارانه مورد استفاده قرار می گیرد و تنها کسی که از تمام جزئیات این عملیات های مخفیانه خبر دارد، استفن کومبون – معاون اطلاعاتی رامسلفد – است که از نظر خیلی ها دست راست او به شمار می رود. به گفته یکی از همکارانش او شیفته ی مجاهدین است چون علاوه بر اطلاعاتی که از برنامه هسته ای ایران در اختیار دارند، تنها افرادی هستند که قادرند با انجام عملیات های تروریستی، مسئولین جمهوری اسلامی را به شدت نگران کنند. کامبون حتی با پرویس کشرف نیز دیدار و مذاکره کرده ، موافقت او را جلب کرد تا مجاهدین بتوانند از خاک بلوچستان – پاکستان برای ورود به مرز ایران و انجام عملیات های تروریستی استفاده کنند.
البته اسکات مک کلان، سخنگوی کاخ سفید، دخالت دولت در این عملیات ها را تکذیب می کند. یکی از خبرنگارن می گوید: گزارش های متعددی وجود دارد مبنی بر انجام برخی عملیات های کوچک در داخل خاک ایران. پ.کا.کا در مرز عراق و سازمان مجاهدین در مرزهای جنوبی عراق و همچنین برخی عملیات هایی که از بلوچستان انجام می شود. گزارش های دیگری نیز مبنی بر انجام عملیات های توسط نیروهای ویژه در خاک ایران وجود دارد، البته می دانم که شما مایل نیستید در این باره صحبت کنید.
سخنگوی کاخ سفید در پاسخ به این خبرنگار می گوید: سیاست ما در قبال این نوع سازمانها تغییری نکرده است. ما همچنان آن ها را تروریست می دانیم.
_ یعنی هیچ وقت با آن ها همکاری نکرده اید، حتی در زمینه…
سخنگوی کاخ سفید حرف او را قطع کرده بار دیگر تگرار می کند: سیاست ما تغییری نکرده است.
اورسوراواز، آوریل 2007. مردی که با من در حیاط این ملک واقع در دویست قدیمی میدان شهرداری قرار گذاشته است از همکاران نزدیک مریم رجوی است… سبیل باریک و عینک ته استکانی دارد و در پاسخ به سوالات من مانند سخنگوی کاخ سفید همه چیز را انکار می کند: ما هیچ ارتباطی با آمریکایی ها نداریم و هیچ عملیاتی با کمک آن ها در خاک ایران انجام نداده- ایم. هر بار که سوالی می پرسم لبخندی می زند چنان که گویی می خواهد با زبان بی زبانی اعلان برائت کند. می گوید: ما هیچ نوع کمک مالی از دولت آمریکا دریافت نمی کنیم. می پرسم نظرتان راجع به حمله ی نظامی آمریکا علیه ایران چیست؟ می گوید: ما با هر نوع مداخله ی بیگانه در ایران مخالفیم… تاکید می کنم که با هر نوع مداخله ی بیگانه در ایران مخالفیم…

لینک به متن کتاب

خروج از نسخه موبایل