گزارشي از سفر به عراق

وبلاگ آرش صامتی پور
در فوريه و مارس سال جاري و همزمان با مسئله ي خروج عده اي از اعضاي اسبق فرقه از كمپ موسوم به تيپف، به دليل شرايط موجود و پيشگيري از مسائل جبران ناپذير در مورد امنيت و وضعيت اقامتي و خروج اين دوستان از عراق، به عراق سفر نمودم.


اين سفر در ضمن منجر به ملاقات با خانواده هايي شد كه عضو و يا اعضايي را در اسارت فرقه ي رجوي و در زندان اشرف دارند. گرچه برخي از اين عزيزان با تحمل رنج سفر و مشقات فراوان خود را به عراق – با شرايط امنيتي و ساير معضلاتي كه گريبانگير اين كشور است – رسانده بودند تا بتوانند گمشده ي اسير خود را ملاقات كنند، اما سازمان بي افتخار رجوي مانع از ملاقات آزادانه ي آنان با اعضاي خانواده هايشان گرديد.
در مجموع فرقه پس از مطلع شدن از حضور اعضاي خانواده در كنار درب ورودي زندان اشرف، با معطل نگاهداشتن خانواده ها ( مادران و پدران ايراني) شتابزده اقدام به مغزشويي اسرا مي نمايد. در اين پروسه دو عنصر اصلي ريسمان هاي به بند كشيدن فرزندان و خواهران و برادران ما هستند:
1- فرقه با مدارك خودساخته (خودگويي و خود خندي) پدر 80 ساله تا دختر 17 ساله را عضو ارشد وزارت اطلاعات معرفي و به اسير القا مي نمايد كه تو اينك به جنگ سياسي با وزارت اطلاعات (يعني خانواده خودت) مي روي.
ذكر اين نكته را ضروري مي دانم كه حاصل برخورد هاي چندسال اخير من با اعضاي جداشده از فرقه ي رجوي ( از سطح پايين گرفته تا ارشد ترين اعضاي هدايت كننده ي تشكيلات رجوي كه حتما در جريان رهايي آنان هستيد) گواه اين مطلب است كه فرقه با استفاده از فضاي مسموم و بسته زندان اشرف بسادگي اعضا را فريفته و تحت تاثير دروغ هاي خويش قرار مي دهد. اين در حالي است كه اعضاي جدا شده با پي بردن به كنه روابط دروغين حاكم بر زندان اشرف، به سرعت به مقابله با فريبكار بزرگ تاريخ ميهنمان مي پردازند.
2- فضا سازي مصنوعي و كر مضحك بنام كار دارم!!!
اين حربه ي مسخره ي فرقه، ديگر ابزار شستشوي مغزي بقاياي رجوي مخصوصا در هنگام ملاقات اعضا با خانواده هايشان است. نحوه ي كار بدين صورت است كه به فرد اسير را از پيش ( با معطل نگاهداشتن خانواده كنار درب زندان در سرما و گرما) مسئوليت ( بخوانيد اسباب بازي) ميدهند. مسئوليتي از آن نوع كه در بيابان هاي عراق يافت مي شود. فرد اسير در اين ميان بازيچه اي بيش نيست. به او گفته اند زود برگرد تو مربي كلاسي! بچه ها منتظر تو هستند. ( سرنگوني معطل تو است!) مواردي هم هست كه فرد را مشخصا گرسنه يا تشنه به ملاقات مي فرستند تا فضا سازي فيزيكي تكميل شود.
آنچه در اين ميان بسيار محكم و استوار ديدم موضع دولتمردان عراقي در سطوح مختلف و متفاوت عليه فرقه ي تروريستي رجوي بود. آنان هماهنگ و يكصدا خواستار اخراج تروريست ها از خاك عراق و حتا محاكمه ي سران آنها هستند. اين امر بر بقاياي رجوي نيز ثابت شده است و دست و پا زدن هاي سركردگان فرقه تنها گروگانگيري اعضا براي معامله ي كثيفي مبني بر انتقال رجوي ها به يك نقطه ي امن براي بقيه ي عمر است.
وضعيت افراد جدا شده از سازمان و رها شده از كمپ تيپف خوشبختانه با تلاش هاي صورت گرفته از طرف انجمن سحر، اينك به تثبيت موقعيت رسيده است. آنان از محيط امني برخوردارند و انجمن سحر ضمن ارائه ي كمك هاي بشر دوستانه، تلاش براي خروج آنان از عراق را در دستور كار خود دارد.
ملاقاتهاي انجام شده در طول اين سفر و پس از آن همگي گواهي اين نظر است كه ارگان هاي بين المللي و دولت عراق براي اخراج فرقه از خاك اين كشور آماده مي شوند و اين نقطه ي جهش بزودي عيان خواهد گرديد. مواضع فرقه در اين بين بسيار جالب و تماشايي بود. توسل به شيوه هاي كهنه ي جمع آوري اطلاعات حاكي از استيصال فرقه در برابر تحركات انجام شده و ضربات انجمن سحر بر پيكره ي فاسد اين گروه بوده است.
ذكر اين نكته را خالي از لطف نمي دانم كه يكي از سخنگويان اسبق فرقه ي رجوي كه در گذشته نقشي را –اجبارا – در ارتباط با فحاشي عليه خانواده هايي كه براي ملاقات عزيزانشان به اشرف مي رفتند ( در تلوزيون سيماي اختناق اشرف ) به عهده داشت بنام آقاي فريدون سليماني، اينك آزادي را برگزيده و از فرقه ي رجوي جدا شده است. اميدوارم ايشان اين شهامت را داشته باشند كه خود به افشاي حقايق در اين مورد و موارد مشابه اقدام نمايند.

خروج از نسخه موبایل