ما به آماردروغين نجومي وكلان سازمان مجاهدين عادت كرده ايم

قربانعلي پوراحمدی – تيرماه 1387
وقتي خبرمنتشره ازسوي سازمان مبني برشركت 70000 { هفتادهزار! } آدم ، چه ايراني وچه خارجي وعلي الخصوص چه لهستاني!؟ دراجتماع سالن ويلپنت پاريس را شنيدم ، بي اختيارآماردروغين وكذائي درمقاطع پيشين به خاطرم آمدكه چگونه كارگاه آمارسازي سازمان نيزبه سرقله! رسيده است.
روزگاران خيلي پيشتريعني دردهه 1360 ببعد سازمان ازبابت مظلوم نمائي ودرعين حال قدرت نمايي كذايي دربوق وكرنا ميدميد كه درزندانهاي ايران 120000 { صدوبيست هزار! } تن ازاعضاي مارا اعدام كرده اند وجالب اين است كه اين رقم طي 27 سال گذشته بدون هيچگونه تغييري نه كم ونه زياد شده است!.
يا اينكه درعمليات موسوم به فروغ جاويدان براي سرپوش گذاشتن به شكست نظامي وهم خطي واستراتژيكي ، اعلام كرد كه ازطرف مقابل بالغ بر55000 { پنجاه وپنج هزار! } سرباز ايراني وپاسدارفقط كشته گرفته است ، درحاليكه جالب اين بود كه اعضاي ارتش ساخته وپرداخته شده عموصدام معدوم درارتش آزادي! نفهميدند كه ازكجا به خاك ايران نفوذ وازكجا به خا ك صدام بازگشت پيروزمندانه! داشتند چه برسد به اينكه بتوانند ازكشته هاي خودي وغيرخودي آماربگيرند.
مهمترازهمه امارسازي اعضاي مستقردركمپ اشرف جلوه احمقانه تري به خود ميگيرد وآن اينكه درسالهاي اخيربعضا ازخبرگزاريها اززبان سازمان خبرازحضوربالغ بر35000 {سي وپنج هزار} رزمنده جوان!؟ درارتش ازادي! سرميدادند كه خودمان نيزدرخلوت وتنهائي وبدورازكنترل والقائات فرقه اي ودرمناسبات محفلي! فقط جوك ميگفتيم و به ريش خبرگزاريهاوهم سازمان مي خنديديم.
راستي دربزرگنمائي وگنده كردن آمار، يكجا خودم نيزنقش داشتم وآن اجتماع مردم محروم وگرسنه همسايه اشرف نشينان ازخالص وبعقوبه عراق بود كه مسؤل ثبت ورود وخروج اهالي به داخل پادگان ازضلع اصلي بودم كه برغم تمامي وعده وعيدهاي صنفي به آنها ، كمتراز4000 نفراززن وبچه وپيروجوان گسيل كرده بودند وهمين آماررا خودم به بالاترگزارش كرده بودم درحاليله دركمال ناباوري درفرداي مراسم موسوم به امجديه ، ازسازمان انعكاس داده شد كه اجتماع پرشكوه 70000 {هفتادهزارنفره!؟} حاميان مجاهدين ازعشايرو……عراقي درزمين ورزشي امجديه……………….
كه خواستم حرفي يا اعتراضي كرده باشم كه دوستان هم محفلي من گوشزد كردند كه بهتراست هيس هيس……
لابد اعلام حمايت بالغ بر3000000 { سه ميليون!} ازاقشارمختلف عراقي ازسازمان را نيزشنيده ايد.اين خبري است كه شوكه آورتراست چرا كه بنظرميرسد سازمان توده هاي مردم ايران را با عراقيان اشتباه گرفته است مگراستراتژي توبرپايه حمايت پايگاه اجتماعي ايران بنا نشده بود كه الان به آماردروغين حمايت عشايرعراقي افتخارميكنيد!؟آيا بهترنيست ولوبا يك انتقاد كوچك ازخوددر به منحرف كشاندن جنبش آزادي خواهانه بنيانگزاران سازمان صرفا براي مطامع جاه طلبانه ، حداقل به آرامش وجدان برسيد؟

خروج از نسخه موبایل