دولتهاي غربي مجاهدين خلق را تروريست معرفي كردند

دولتهاي غربي مجاهدين خلق را تروريست معرفي كردند


 برگرفته از روزنامه :Gardian                                     


   نويسنده :Dan De Luce


 سه شنبه 15 جولاي ، 2003  

دولتهاي غربي مجاهدين خلق را گروهي تروريستي معرفي كردند، بااين وجود اين گروه هنوز متحداني در مجلس عوام و كنگره امريكا دارد. هنگاميكه يكي از رهبران اين گروه در ماه گذشته توسط پليس فرانسه دستگير شدند، پيروانش شروع به اعتصاب غذا كردند و چندين نفر از آنها خود را در برابر دوربين هاي تلوزيوني به آتش كشيدند و از اين ميان دو نفر كشته شدند.

مأموران امنيتي فرانسه ادعا مي كنند كه مجاهدين  خلق در حال طرح ريزي حملاتي تروريستي درسراسر اروپا بودند، اما گروه مي گويد كه هواخواه دمكراسي و حقوق زنان در ايران است.

بنابراين مجاهدين خلق كه هستند و از كجا آمده اند؟

پايه هاي اين سازمان بر ميگردد به دهه 60 يعني هنگامي كه مخالفين رژيم در ايران به دنبال آرمانهاي سوسياليستي و قرائت هاي نويني از متون اسلامي خويش بودند تا بدين وسيله عليه ديكتاتوري تحت حمايت امريكا مبارزه كنند.

در پي سخت گيري ها و سركوبهاي رژيم شاه، مجاهدين خلق مبارزه مسلحانه را انتخاب كردند.

آنها با بمب گذاري ها و قتلهايي كه شامل چندين حمله به افسران و پيمانكاران امريكايي بود، نبردي جدي را آغاز كردند و به سخت گيريهاي بعدي رژيم دامن زدند.

مخلوط ماركسيسم و اسلام در اين سازمان برديگر چهره هاي مخالف نيز تأثير گذاشت و نشان خود را بر روحانيون گذاشت، روحانيوني كه پس از سقوط شاه به حكومت رسيدند. بااين وجود ، با برخي گزينش ها MKO به نحو فزاينده اي از رهبريت راديكال جدا افتاد.

هنگاميكه آيت ا… روح ا… خميني و متحدانش كنترل امور را به دست گرفتند كه بعدها انقلاب اسلامي ناميده شد، MKO شماري از دانشجويان را به خود جلب كرد.  

از آنجائيكه گروه به زودي خود را در حاشيه رژيم اسلامي يافت و هنگاميكه آيت ا… از آنها خواست خلع سلاح شوند، آنها نپذيرفتند ، ناگهان تعارض خشني ميان روحانيون اسلامي و MKO به وجود آمد.

اعضاي MKO كه در زمان شاه تاكتيك هاي ترور را به خوبي تمرين كرده بودند، شروع به كشتن چهره هاي ارشد نظام كردند. در ژوئن 1981، نبرد زيرزميني عليه حكومت به نقطه اوج خود رسيد يعني زمانيكه تعدادي بمب در مركز شهر تهران به هنگام يك نشست بزرگ سياسي، منفجر شدند. در اين بمب گذاري 72 نفر كشته شدند كه اين افراد شامل رئيس ديوان عالي قضايي، محمد بهشتي، مقام ارشدي كه به آيت ا… خميني نزديك بود و وزراي دولت و تعداد زيادي كارمندان و خدمتگذارن مي شدند.

يك ماه بعد، رئيس جمهوري محمد علي رجايي و نخست وزير جواد باهنر در يك بمب گزاري ديگر كشته شدند.

حكومت با كمك گاردهاي انقلابي آماده باشي جدي دربرابر MEK ايجاد كرد و تعدادي را دستگير و اعدام نمود.

حملات مرگبار نسبت به رهبران روحاني ايران و همچنين كشته شدن شهروندان عادي موقعيت MKO راخراب كرد و به قيمت كاهش حمايت شهروندان ايراني از اين سازمان تمام شد.

مصطفي مهندس كامپيوتري است كه به خاطر مي آورد: پدر و مادرم به ما مي گفتند كه در آن سالها از ترس بمب گزاريهاي MKO نمي توانستيم بيرون برويم. 

با حمايت كشورهاي غربي از عراق در طول جنگ اين كشور عليه ايران، MKO تصميم گرفت كه آينده اش را با رئيس جمهوري عراق پيوند بزند. اين گروه نقش نفوذي را براي صدام بازي مي كرد و منبع اطلاعات جاسوسي نظامي براي بغداد بود، و صدام بعدها از MKO جهت سركوبي مخالفان كرد و شيعه استفاده كرد.

با همكاري با رژيمي كه ايران را بمباران كرد و هزاران جوان ايراني را كشت، MKO در ايران مورد نفرت قرار گرفت و اندك حمايتي كه داشت نيز از دست داد.

امير محبيان يك محافظه كار اكادميك در مصاحبه اي گفت : چيزي كه همه احزاب سياسي ، چه محافظه كار و چه اصلاح طلب بر سر آن توافق مشترك دارند، اين است كه MKO يك سازمان سياه است.

جنگ هشت ساله ايران و عراق كه به بن بست رسيد، MKO را مجبور كرد كه به تبعيد موقت و چاپلوسي براي نيروهاي سركوب گر صدام تن دردهد. گروهي كه جهت مخالفت بايك ديكتاتوري بنيان شده بود، وابسته به ديكتاتورديگري شد.

سقوط اخير دولت صدام ، MKO را بي پناه رها كرده است. امريكا در طول حملاتش به عراق، پايگاههاي MKO را بمباران كرده است. اما در شرف مذاكرات با گروه نيز هست. ديپلمات ها مي گويند كه امريكا چشم طمع به اطلاعات جاسوسي MKO درباره ايران، دوخته است. تحليل گران معتقد هستند كه MKO، بيش از پيش ممكن است تبديل به گروگاني در تعارض ميان ايران و امريكا شود. دولت جرج بوش MKO را اهرم ممكني در مبارزاتش جهت محدود كردن برنامه هاي هسته اي  ايران مي داند.

هر چند كه، MKO كم وبيش حملات مرزي و خمپاره اي مرگبار نسبت به ايران داشته است، تلاش ماهرانه اي جهت ايجاد روابط عمومي ، آن را در خارج از ايران زنده نگه داشته است. اين گروه با استفاده از شاخه سياسي اش، شوراي ملي مقاومت، سخنگويان فصيحي مسلط به زبانهاي بيگانه تربيت كرده است كه اهداف گروه را توضيح مي دهند و خارجياني كه نسبت به نظام ديني ايران كينه مي ورزند به پيام آنها پاسخ مثبت مي دهند.

يافتن متحداني در پارلمانها و تبليغات عليه ايران، توسط MKO باعث مي شود كه اين كشور، واشينگتن و ديگر دولت ها را به خط مشي رياكارانه در روند مبارزه شان باتروريسم متهم كند.

همچنين MKO مبالغ هنگفتي پول از طريق تبعيدي ها و ديگر حاميانش به دست آورده است. پليس فرانسه حدود 8 ميليون دلار طي حمله اخيرش به پايگاههاي MKO توقيف كرده است.

اعضاي سابق داستانهاي هولناكي از زندگي داخل سازمان تعريف مي كنند چنانكه اين گروه بيشتر به يك فرقه مي ماند. آنها رهبران سابق خود را متهم مي كنند به شكنجه كردن و حتي قتل اعضا به دليل عدم اطاعت از آنها و همچنين اذعان مي كنند كه رهبران والدين را به جدايي از فرزندانشان مجبور مي كنند.

ارواند ابراهيميان، استاد تاريخ در كالج باروچ در امريكا، تاريخچه اي جامع درباره MKO  نوشته است. او مي گويد كه اين گروه بيش از آنكه توسط ايدئولوژي پا برجا باشد، بوسيله فرقه اي شخصي حول محور شخصيت رهبرش مسعود رجوي، نگه داشته شده است. او در نيويورك تايمز تصريح كرده است :اگر فردا صبح مسعود رجوي برخيزد و بگويد كه زمين صاف است، همه پيروانش مي پذيرند.

سخنگويان MKO وجود مراحل شستشوي مغزي را انكار ميكنند و اصرار مي ورزند كه سازمان هدف تبليغات دولت ايران قرار گرفته است.

چه مجاهدين يك فرقه متعصب كه به خشونت مي گرايد باشد و چه آنطور كه رهبرانش توصيف مي كنند يك سازمان دمكراتيك، آفتاب تأثيرش درايران مدتهاست كه رنگ باخته است.

اين فرقه كه محروم از پايگاهي براي مقاومت مسلحانه و ناشناخته در سرزمين مادري اش است، تحت تحقيقات پليس فرانسه، به نظر مي رسد كه روزهاي افول خود را طي مي كند. 


 

خروج از نسخه موبایل