ريچارد پرل؛ استعفا يا اخراج؟!

ريچارد پرل؛ استعفا يا اخراج؟!


 نويسنده: جاستين ريموندو


سايت: Antiwar.com

هنگاميكه ريچارد پرل، يكي از نويسندگان كتابي كه اخيراً چاپ شد و دولت بوش را متهم به نرمش در برابر تروريسم كرد، در گردهمايي اي كه با مشاركت مجاهدين خلق؛ گروه تروريست ايراني كه از متحدان صدام بوده است، سخنراني ميكرد، رسانه هاي غوغاگر كجا بودند كه او را ببينند. اين رويداد كه ظاهراً هدفش جمع آوري كمك جهت قربانيان زلزله ايران بود –  و ضمناً فراخواني جهت تغيير رژيم تهران!- آخر هفته گذشته برگزار شد و پيش از آنكه اولين پرده نمايش به كنار رود، بحث هاي زيادي برانگيخته بود.

نماينده پارلمان ؛بابساني – كه مدتها پيش، زنگ اخطار را درباره مجاهدين به صدا درآورده است، خواستار بررسي هاي رسمي درباره وضعيت مالي اين گروه  تروريست شد:صليب سرخ كه اساساً مسئول دريافت مبالغ جمع آوري شده در اين گردهمايي است، و همينطور هلال احمر از پذيرش اين مبالغ سرباززدند. اما ريچارد پرل ادعا مي كند كه در اين مراسم، نطق اصلي را ايراد كردم و از ارتباط اين مراسم با گروههاي تروريستي ناآگاه بودم، بنابر آنچه در واشنگتن پست آمده است: پرل گفت همه عايدات اين مراسم به صليب سرخ فرستاده مي شود، آگاه از اينكه پيش از برگزاري مراسم صليب سرخ اعلام كرده بود كه به دليل ماهيت سياسي اين مراسم ، هر گونه پولي را رد مي كند، پرل گفت: من مطلع نبودم، او از افشاي مبلغي كه رشوه گرفته بود ، سرباز زد.  

باز هم بنابر گزارش واشنگتن پست: مأموران FBI به موضوع رسيدگي كردند و به عنوان بخشي از مراحل بازرسي، اداره خزانه داري روز دوشنبه حسابهاي سازمان دهنده اصلي مراسم را مسدود كرد.

پرل ادعا مي كند كه از دفتر سخنرانان برتر با وي تماس گرفته شده است و هنگاميكه از آنها تقاضاي اطلاعات بيشتري در خصوص حاميان مراسم كرده است، به او گفته شده است كه اين گردهمايي جهت همبستگي با قربانيان زلزله در ايران و نشستي براي مقاومت ايران مي باشد. مقاومت يكي از چندين نام مستعار MEK و همچنين نام گروه اصلي و پيشرو آنها يعني شوراي ملي مقاومت (NCR) مي باشد. يكي از فعالترين و پرسر و صداترين هواداران MEK ، كه تعداد بسياري از آنها در واشنگتن هستند، مؤسسه واشنگتن در خاور نزديك WINEP)) مي باشد، كه نام ريچارد در فهرست مشاورانش ، به چشم مي خورد. سال گذشته در يك نامه سرگشاده كه به طور گسترده اي انتشار يافت، اين مؤسسه خواستار در آمدن MEK از فهرست سازمانهاي تروريستي و بهره برداري از آن جهت براندازي رژيم تهران شد. دانيل پاينر و پاتريك كلاوسون مدير اين مؤسسه در اين نامه نوشتند:

سياست در برابر MEK هميشه به نحو آرام اما پرشدت بوده است و شديداً در واشنگتن مورد بحث بوده است. جهت چاپلوسي براي ميانه روان ايران ، در 1997 واشنگتن اين گروه را تروريست خارجي اعلام كرده ، با اين وجود 150 نفر از اعضاي كنگره به طور عمومي با اين اقدام مخالفت كرده اند و نيز يك دادگاه استيناف امريكايي به تازگي از آنها حمايت كرده است.

ريچارد پرل ، به عنوان يك دولتمرد واشنگتن و عضوي از وزارت دفاع و مبارز ميدان قهرمان حزبي، بعيد است كه از اين بحث و جدلها آگاه نباشد.

بوي گند شرارتي كه اطراف پرل را گرفته است براي يك مقام رسمي حكومت امريكا بسيار ناشايست است، اگر از سايه نحوستي كه شخص خود پرل را مانند ابرهاي جنگ عراق در برگرفته است نامي نبريم. اين مرد چه در داخل امريكا و چه در خارج از آن براي اين دولت سفير شر است. سخنراني وي در مراسمي كه درآمدش فوراً توسط مأموران مالي امريكا توقيف و ضبط شدند، حقيقتاً آخرين گندي است كه در چنته داشت. جمهوري خواه ها بايد نخستين كساني باشند كه تشخيص دهند پرل تبديل به يك بدهي شده است و بايد برود.

بنابراين گزارش، گروهي از اعضاي سابق فرقه MEK درهمان روز يك كنفرانس خبري برگزار كردند و درخواست كردند كه جهت برگشتن به وطن نزد خانواده هايشان بايد به توابين اجازه داده شود. بسياري از خانواده ها به عراق سفر كرده بودند تا با فرزندانشان ملاقات كنند، آنها اعلام كردند كه هم رهبران MEK و هم مقامات نظامي امريكا با جلوگيري از خروج افراد از كمپ اشرف، مصمم هستند كه توان نظامي اين گروه آسيب نبيند. اين گزارش مي افزايد: در يك اشتباه بدشگون، مسئولان رده بالاي MEK نشستهايي در نزديكي كاخ سفيد برگزار كردند و تماسهايي با شماري از مسئولان امريكايي داشتند.

واقعاً يك اشتباه بدشگون. يكي از آگاهترين تحليل گران سياسي در واشنگتن از ناداني شديد MEK و فعاليت هايش مي گويد. فرضاً كه ما باور كنيم كه پرل كاملاً در برابر مذاكرات بر سر شرايط MEK كر بوده است، به واقع كداميك نبرد براي مسيري است كه امريكا در آينده پيش خواهد گرفت. نومحافظه كاران پنتاگون كه در اطراف داگلاس فيث و دفتر طرحهاي ويژه گردآمده اند، در يك گروه پيشرو جهت حمايت از اين تروريست هاي ماركسيست اصلاح يافته، متعهد شده اند و از اين سازمان به عنوان كانوني براي ترساندن ايران بهره مي برند. سركرده اين نئوكنها از جمله دانيل پاينر و آرنولد بيچمن براي فرقه رجوي به عنوان متحدي ارزشمند جلب مشتري مي كنند. آرنولد بيچمن اين گروه را چنين معرفي ميكند: يك نيروي قانوني براي دمكراسي و تغيير رژيم در خاورميانه.

بيچمن كه خودش سابقاً كمونيست بوده است، طبيعتاً براي برادران ايرانيش، دلسوز است، اما آنچه مدافعان MEK به آن نمي پردازند، تاريخ حملات MEK به مواضع امريكا است. چنانچه دولت امريكا اعلام ميدارد:

سلاحي كه اغلب مجاهدين عليه مواضع امريكا استفاده كرده اند بمب بوده است و براي نمونه به هنگام ديدار رئيس جمهوري نيكسون از ايران در سال 1972، MKO تعدادي بمب ساعتي در بيش از ده مكان در سراسر تهران منفجر كرد، از جمله محل ها مي توان انجمن ايران – امريكا ، دفتر اطلاعاتي امريكا، ودفتر پپسي كولا و جنرال موتورز را نام برد. از 1972 تا 75… مجاهدين به بمب گذاريهاي خود ادامه دادند و به برخي مواضع امريكا نظير پان – امريكن، كمپاني شل – ايل و سازمانهاي انگليسي آسيب رساندند.

من در شگفتم كه آيا طبق استانداردهاي بيچمن، خانواده ها و دوستداران شش نفر امريكايي كه در حملات MEK كشته شدند، هيچ حرفي در خصوص قانونيت MEK دارند. احتمالاً خير! كانون هوادارن MEK تصديق ميكند كه اين گروه از آن سالها تا كنون مواضع خود را تغيير داده است: اما دولت امريكا مي گويد كه آنها بيش از حملات دهه هفتادم، تهاجماتي عليه امريكا داشته اند. چنانچه سفير ، فرانسيس ايكسن.تيلور در 2002 در گزارش سالانه تروريسم جهاني ارائه مي دهد:

عراق همچنين از MEK حمايت ميكند، مجاهدين خلق كه عليه ايران دارد عمل ميكند، به طور فعالي به پشتيباني خود از عراق ادامه مي دهد. بنابراين آنها هنوز در حمايت از فعاليت هاي تروريستي شركت دارند و البته به همين دليل است كه آنها در فهرست تروريسم باقي مانده اند.

بگذاريد بي پرده بگويم: حزب جنگ به ما گفت كه مابايد به عراق حمله كنيم زيرا صدام شيطان صفت تروريسم را راه انداخته بود. اكنون نئوكن ها مي خواهند آن گروه تروريستي را از آن خود كنند كه اساساً پرورش يافته بغداد است و از آن جهت اهداف دمكراتيك خودمان بهره ببرند! آنها تروريستهاي خوب هستند، چرا؟! زيرا آنها تروريستهاي ما هستند.

نماينده جمهوري خواه، باب ني موافق نيست و در حال بيرون كشيدن MEK ازريشه است و در همان حال در واشنگتن پست ماهيت حقيقي اين گروه را مانند روز روشن مي كند. طي اين گزارش ريچارليبي خبر مي دهد كه ني (Ney)، كسي كه به كاشتن تخمهاي آزادي كمك كرد، عمل وطن دوستانه ديگري مرتكب مي شود. او از فاكس نيوز مي خواهد كه درباره گذشته بحث برانگيز يكي از تحليل گرانش درامور خاورميانه توضيح دهد، او هفته گذشته در نامه اي به جان اشكرافت ، عليرضا جعفرزاده را به عنوان يكي از رهبران گروه تبعيدي  معرفي كرد، نام اين گروه در فهرست سازمانهاي تروريستي قرار دارد… اين نماينده كنگره گفت: من فاكس نيوز را دوست دارم و تماشا مي كنم اما وقتي عليرضا جعفرزاده را آنجا ديدم بهت زده شدم ني درخواست كرد كه شبكه، بينندگان را از سابقه جعفرزاده آگاه كند و اذعان كرد: من فكر نمي كنم براي بينندگان موضوع بي اهميتي باشد.

پل شور سخنگوي فاكس نيوز واق واقي براه انداخت كه اينها اخبار قديمي است و جعفرزاده گفت: كاملاً كذب است از آنجائيكه پايگاههاي واقعي MEK درعراق هستند او احتمالاً نمي تواند يك سركرده مهم باشد. به علاوه اواعتراض كرد كه: شما فكر مي كنيد چه كسي جريانات هسته اي ايران را ، در يك سال و نيم گذشته فاش كرد؟ من.

او تنها براي برنامه خودش از اين آب گل آلود ماهي ميگيرد. فاكس نيوز هميشه پيشرو بوده است و با او نيز چنين است. چا شيوه جالبي براي انتخاب بهترين كارشناس تروريسم است كه نماينده اي از يك سازماني كه رسماً تروريست اعلام شده  استخدام كنيم!انتخاب بعدي فاكس نيوز چه خواهد بود؟ –  آيا كارلوس را استخدام خواهند كرد؟        

خروج از نسخه موبایل