نماد سایت انجمن نجات

تف سربالا

تف سربالا

تف سربالا



بالاخره پنج روز پس از بازگشت 28 نفر از اسرای ایرانی تحویل داده شده به مجاهدین، (از عراق به ایران) صدای بوق تبلیغاتی دستگاه رجوی شنیده شد که در این باره افاضات فرمودند و موضع گیری کردند.
مشخص نیست که ایام آخر هفته را مشغول تفکر بودند که چه بنویسند یا داشتند علیه این گروه سند سازی می کردند و یا اینکه منتظر مانده بودند تا ببینند سر و روی مبارکشان از واقعه ی فوق تا کجا لجن مال می شود که بعد نسبت به ماده ی پاک کننده تصمیم بگیرند. اما خوشبختانه در باب مورد آخر می توان گفت حضرات رجوی ها پس از سقوط صدام تا آنجا درخیانت و جنایت فرو رفته اند که با هیچ نوع ماده ی شوینده ی آمریکایی هم پاک نمی شود. ( می گویید نه، از اعضای جدا شده و ملت ایران بپرسید!)
حالا کاری نداریم که وقاحت حد و مرز نمی شناسد و دریدگی عمله ی ظلم رجوی بیش از اینهاست. کاری نداریم که خواهران مجاهد مهوش سپهری (نسرین)، بتول رجایی و دیگر سمبل های هزار همردیف مریم رهایی و اعضای ارشد شورای رهبری مجاهدین چه فحش های آبدار و چارواداری را در نشست های مختلف به این جدا شدگان، گوهران بی بدیل دیروز رهبری و فرزندان محروم ایران که گناهی بجز سادگی و صداقت ندارند نسبت داده اند. فحش هایی که شنیدن آنها از زبان یک مرد هم نشانه ی بی حیایی و بی فرهنگی است.
در واکنشی بیمارگونه و هیستریک از سوی دستگاه تبلیغاتی فرقه چنین می خوانیم: گوشه ای دیگر از تبلیغات رژیم آخوندی علیه مجاهدین یعنی این رژیم آخوندی بوده که با اتخاذ سیاست های فرقه گرایانه و مزورانه از یک سو و اعمال فشار و نشست های مختلف کنترل نیرو، زدن و بستن بچه های مردم در داخل تشکیلات مجاهدین باعث شده است اعضای سازمان دسته دسته جدا شوند و به خاک میهن بازگردند. (…!)
تا اینجای کار که رجوی دو سره باخته و چوب دو سر طلا شده است. هم اعضای سازمان (حسب گزارش صلیب سرخ و معتبر ترین موسسات خبری بین المللی) جدا شده اند و به ایران بازگشته اند، هم سازمان تایید می کند که این جدایی بدلیل سطح بالای نفوذ تبلیغاتی رژیم تا فیها خالدون تشکیلات بوده است!
اولا به نویسندگان ورق پاره های منسوب به رجوی ( که تعدادشان از انگشتهای یکدست هم فرا تر نمی رود و افشای اسامی آنان را به فرصتی دیگر می سپرم) صمیمانه پیشنهاد می کنم از وقت نشست عملیات جاری و غسل هفتگی خود بزنند و کمی مطالعه کنند. زیرا نثر و سبک نوشتن ایشان از سال 60 تا کنون هیچ تغییری نکرده!
ثانیا اینکه خواستم بدانند که نه تنها نتوانسته اند خبر جدایی و بازگشت به ایران از سوی 28 نفر از اعضای سابق مجاهدین، با رده ی تشکیلاتی M جدید (یعنی حداقل ده سال سابقه ی تشکیلاتی) را در میان اراجیفی که تحت عنوان موضع گیری نوشته اند بمالانند بلکه آنچه نوشته اند همان قضیه ی معروف تف سربالا است.
در این نوشته می خوانیم: سایت بازتاب…اظهارات یکی از افرادی را منعکس کرده است که اخیرا از نزد نیرو های آمریکایی در عراق به آغوش رژیم بازگشته گویی اصلا از مجاهدین نبوده و محض تفنن در عراق و نزد نیرو های آمریکایی می زیسته و حالا هم خوشی  دلش را زده و قصد رفتن به ایران کرده! این اظهارات یا از سر خشم زیاد است یا ابلهی تمام عیار بوقچی. راستی شما قصد فریب چه کسی را دارید؟
این فرد که خود را بهروز سلطانی، اسیر جنگی پیشین ایران و عراق در سال 1366 معرفی می کند… یعنی اصلا سازمان این فرد را نمی شناخته و او یک اسیر جنگی بوده و قصد دارند او را به عنوان یک عضو مجاهدین جابزنند! براستی قافیه ی رجوی ها بدجوری به تنگ آمده که هول شده اند، داد می زنند هول نده!
چند خط پایین تر دم خروس بیرون زده و سر روی مبارک برادر مسعود را خضاب داده که گفته اندیک اسیر سابق دیگر در جنگ ایران و عراق بنام مسعود تنهایی(که هیچگاه دارای ایدئولوژی مجاهدین و عضو این سازمان نبوده)… اولا خوشا به سعادتش. ثانیا نفر قبلی یعنی بهروز سلطانی چطور؟ ایدئولوژی او از چه نوعی بوده؟ ثانیا اینها که همه اسیرند به شما چه ارتباطی دارند؟ قاف دادید. مثلا نگفتید اگر سایر اسرای جنگی در تشکیلات مجاهدین این مطالب را بخوانند به فکر نخواهند افتاد که این است نظر سازمانمان راجع به ما؟ پس بینات تف سر بالا فراوان است.
آقای رجوی، آقایان و خانمهای رجوی پسند و رجوی منش دیدید اینبار هم بور شدید و آمدید ابرو درست کنید چشم را هم در آوردید؟ اینبار ما جداشدگان چون سدی سترگ برای احقاق حقوق از دست رفته ی برادران و خواهرانمان ایستاده ایم و تا شما تروریست ها را پای میز محاکمه نکشانیم از پای نخواهیم نشست. مطمئن باشید.  
خروج از نسخه موبایل