هراس مجاهدين از صليب سرخ

هراس مجاهدين از صليب سرخ

ايران ديدبان
گروه تروريستي مجاهدين در برابر خبر بازگشت 100 تن از اعضاي اين گروه تا كنون بيش از سه اطلاعيه صادر و بيش از پنجاه خبر براي منحرف ساختن افكار عمومي توليد كرده است.
دستگاه منگول تبليغاتي مجاهدين در اولين واكنش به خبر بازگشت اين افراد، سعي نمود در يك ترفند ناشيانه، آنها را جاسوسان امریکايي معرفي نمايد تا فضايي امنيتي در مورد آنها ايجاد كرده و سپس به بهره برداري از آن بپردازد.
جنگ تبليغاتي مجاهدين در رابطه با بازگشت اعضاي اين گروه به ايران دو هدف عمده را دنبال ميكند:
1- آنها ميكوشند به هر نحو ممكن جدايي اعضاي اين گروه را كم اهميت و مسأله اي مربوط به دو سال پيش جلوه دهند و اهميت اين مسأله را با ادعاهايي نظير اينكه افراد بازگشتي، مسؤول و تصميم گيرنده در سازمان مجاهدين نبوده اند، كم كنند. البته در اين زمينه پاسخهاي فراواني داده شده است و صد البته كه اينگونه دعاوي نه براي اولين بار كه در آينده نيز همچنان از جانب دستگاه دروغ پراكني مجاهدين تكرار خواهد شد.
2- هدف اصلي و مهمتر مجاهدين، كمرنگ كردن نقش صليب سرخ با هدف جلوگيري از ورود صليب به داخل اردوگاه اشرف و مواجهه حضوري با تك تك افرادي است كه هم اكنون به عنوان اعضاي سازمان در اشرف نگهداري ميشوند.
بلافاصله پس از اين كه سايت خبري ايران اينترلينك خبر داد كه مسؤولان صليب در حال گفتگو با مقامات امریکايي براي دسترسي آزاد و بدون قيد و شرط به بازداشتيهاي كمپ اشرف هستند، فرياد مجاهدين بلند شد و از جوانب مختلف به تكذيب مسأله پرداختند تا آنجا كه حتي در خبري كاملاً بي پايه حتي اصل بازگشت اين 100 نفر به ايران را نيز دروغ خواندند.
حقيقتاً علت اين همه پافشاري بر اينكه صليب هيچ نقشي در انتقال اين افراد به ايران نداشته، چيست؟
آيا اگر اثبات شود كه صليب هيچ نقشي نداشته است، امتيازي به نفع مجاهدين محسوب ميشود؟ چرا مجاهدين سعي دارند هرگونه ارتباط بين صليب با دولت عراق، نيروهاي امریکايي و ايران را نفي كنند و اين واقعيت كه به هر حال وضعيت امروز سازمان يك كيس بر روي میز صليب سرخ است را بپوشانند؟
اين همه نيست مگر به خاطر اين كه در هراس فزاينده اي از مصاحبه انفرادي صليب با اعضاي داخل اردوگاه اشرف به سر ميبرند!
مجاهدين به خوبي ميدانند در صورتي كه مانعي در برابر سركوب سيستماتيك و لاينقطع تشكيلاتي آنان ايجاد شود، سرنوشت گريزناپذير اين فرقه، فروپاشي و ريزش بيش از 60% نيروها است و اين مسأله براي آنان صد بار گرانتر از بمباران امریکايي به حساب مي آيد. از اين رو تمام تلاش استراتژيك خود را بر جلوگيري از دسترسي آزاد صليب گذاشته و از هم اكنون نيز سناريوهايي براي شرايطي كه احتمالاً مجبور به تن دادن به خواست صليب شوند تدارك ديده اند تا نيروها را از نظر رواني آماده سازند كه يا با برخورد خشونت آميز و يا با بايكوت مطلق مصاحبه ها وارد اين عرصه شوند.
در هر صورت مجاهدين اگر قصد دارند تا به عنوان شهروندان بي خطر عراقي، به آنها تابعيت اين كشور داده شود، راهي ندارند جز اين كه در نهايت تن به نظارت صليب داده و اين ادعا كه اعضاي مجاهدين به خواست خود در عراق مانده اند را به اثبات برسانند. 

خروج از نسخه موبایل