باجگیران!

 باجگیران!


رسول محمدنژاد، دوم ژوئيه
سازمان مجاهدین که سالهای طولانی از عمر ما را در قرارگاههایش, ابتدا با وعده و وعید و سپس با تهدید و شکنجه تلف کرد و سرانجام هم ما را پس از مدتها زندانی کردن در زندانهای خودش به زندانهای مخوف پلیس امنیتی عراق و بخصوص زندان مخوف ابوغریب فرستاد, ظاهرا به باجگیری و مفت خوری بدجوری عادت کرده است و انتظار دارد که ما افراد جدا شده که همه عمرمان را در راه اهداف قدرت طلبانه آقای رجوی هدر داده ایم همچنان ساکت بوده و هیچ حرفی از آنچه بر ما رفته است بر زبان نیاوریم و چنین وانمود کنیم که همیشه ما در کمال راحتی بوده و مشکلی نداشته ایم و الان هم در اوج خوشی هستیم.
شاید هم آنها هنوز خود را صاحب اختیار جان ما میدانند و فکر میکنند که میتوانند به عوض ما تصمیم بگیرند و به همین دلیل هم انتظار دارند که هر حرفی زدند ما اطاعت کرده و بله قربان بگوییم!
من رسول محمدنژاد که بیش از دوسال و نیم است در کشور سوئد زندگی میکنم و در این مدت حرفی بر علیه سازمان نزده بودم, تا الان آدم بدی نبودم و به قول خودشان اجازه داده بودند که در آرامش زندگی کنم! ولی از اینکه چند روز پیش من هم زیر اطلاعیه ای افشاگرانه که فقط گوشه ای از جنایات آنها را افشا میکند, امضا کرده ام آرامش آنها را به هم زده است و بلافاصله تهدید کرده اند که اگر تکذیب نکنم آنها اسم مرا به عنوان مزدور رژیم  اعلام خواهند کرد. واقعا چه آدمهای نازنین و متمدنی که از قبل اطلاع میدهند که قرار است به عنوان مزدور اعلامت کنند!
آقایان و خانمهای مسئول مجاهدین! مگر شما همان موقع که من هنوز در زندان بودم و اصلا نمیدانستم که آیا از آن زندان مخوف ابوغریب زنده خارج خواهم شد یا نه این کار را نکرده بودید و اسم مرا با این عنوان اعلام نکرده بودید؟ آیا شما به چیزی به عنوان شرف اعتقاد دارید؟ من که باور نمیکنم!
آیا شما همانهایی نیستید که هر کس که با شماست و حرفی به نفع شما میزند را به به و چه چه میکنید و گوهر بی بدیلش مینامید ولی همینکه حرفی برخلاف شما زد یا انتقادی از شما کرد فورا به عنوان مزدور اعلامش میکنید؟ خوب است که این ترفند شما پیش همه آشکار شده است و همگان دست شما را خوب خوانده اند و دیگر حنای شما پیش ایرانیان آگاه رنگی ندارد.
من که همه عمرم را در راه اهداف آقای رجوی هدر داده ام چیزی برای از دست دادن ندارم که به خاطر آن باز هم بترسم و سکوت کنم. فکر میکنم که تا همین جا هم که سکوت کرده ام کافی است و نیز فکر میکنم که هر چه بیشتر افرادی مثل من سکوت میکنند خیانت است در حق نسل جوان ایران که ناآگاهانه در دام شما میافتند و افشا کردن جنایتهای شما را یک وظیفه میدانم و اعلام میکنم که هر چقدر که بتوانم تلاش خواهم کرد که مصائبی را که بر من و ما رفته است برای خلق ایران بازگو کنم و امیدوارم که با اینکار بتوانم ذره ای به آگاهی نسل جوان ایران در مورد سازمان بیافزایم و از به دام افتادن آنها جلوگیری کنم. شما هم هر کاری که میخواهید و میتوانید بکنید.
همین جا هم با توجه به ماهیت سازمان که برای پیشبرد اهدافش به هر کاری دست میزند اعلام میکنم که مسئولیت هرگونه خطر یا اذیتی که از طرف افراد و گماشتگان این سازمان متوجه من شود با سازمان مجاهدین خلق ایران است و به هر شکلی چنین موردی را مورد پیگرد قانونی قرار خواهم داد.
به امید روزی که حق به حق دار برسد!
خروج از نسخه موبایل