تلاش برای حفظ ارتش خیالی

تلاش برای حفظ ارتش خیالی

اشرف خليل/ لس آنجلس تايمز
ساكنان اين كمون وسيع كه يك ساعت با بغداد فاصله دارد به خودكفا بودن خودشان افتخار ميكنند. آنها خودشان نان ميپزند، آب تصفيه ميكنند و حتي نوشابه خودشان را درست ميكنند.
آنها روزهايشان را با پرداختن به باغچه هايشان، آراستن محل زندگي و گوش دادن به آهنگ imagine از جان لنون سپري ميكنند. و ضمن انتظار براي سرنگون كردن دولت ايران تمرينات نظامي را برگزار ميكنند!
مجاهدين يكي از دست آوردهای عجيب حمله امريكا براي سرنگوني صدام حسين است. وقتي نيروهاي امريكايي رژيم صدام را سرنگون كردند، اين گروه 4000 نفري از ايرانيان ناراضي را به ارث بردند.
امريكایيها سلاحهاي مجاهدين را گرفتند، دورتادور اشرف را حصار كشيدند. آنها را تحت بازداشت حفاظت شده قرار دادند.
با گذشت دو سال از آن هنگام، هيچكس، حتي خود اعضا، از آنچه بر سر مجاهدين خواهد آمد مطمئن نيست. خيلي از اعضا ميگويند ميخواهند بمانند و به مبارزه ادامه دهند، حتي بدون سلاح. اما دولت آينده عراق، كه قطعا رهبران طرفدار ايران خواهد داشت، خواستار اخراجشان خواهد بود.
رفتن به ایران گزينه محسوب نميشود. آنها كه زماني در انقلاب 1979 ايران، متحد آيةالله روح الله خميني بودند، خيلي زود با اسلامگرايان دچار مشكل شده و مخفي شدند و مسؤولان اطلاعاتي ايران شكار آنها را شروع كردند.
ايالات متحده در دهه 1990 اين گروه را تروريست خواند و در واقع دستگاه پولسازي و لابي امريكايي آن را تعطيل كرد و يافتن كشور ثالث را براي آنها دشوار نمود. اكنون اعضايش در برزخ سياسي قرار دارند. يتيم هاي ژئوپليتيك نوين خاورميانه.
اعضاي سابق و مخالفان، مجاهدين را خطرناك میدانند. فرقه اي بسيار كج پندار كه به زنداني كردن و شستشوي مغزي نيروهاي جديد متهم است. امات براي ساكنان اردوگاه و حاميانش، از جمله برخي از اعضاي كنگره امریکا، مجاهدین بهترين اميد براي تغيير رژيم در ايران و متحد طبيعي دولت بوش ميباشد.
حسين مدني، يكي از سخنگويان مجاهدين ميگويد: شرايط براي ما خيلي سخت است.البته ما از هرگونه همكاري با هر كشور دموكراتيك،‌ منجمله ايالات متحده‌ استقبال ميكنيم.
هفته گذشته، مسؤولان مجاهدين خلق به دو خبرنگار اجازه دادند از اردوگاه اشرف ديدن كنند، كه بعد از جنگ عراق اولين ديدار خبرنگاران غربي از اين اردوگاه محسوب ميشود. اين ديدار اين احساس را به وجود آورد كه اگر بين كمون و فرقه يك خط قابل تعريف وجود داشته باشد، ‌مجاهدين خلق در هر دو طرف گام بر ميدارد.
بعد از جنگ خليج فارس در سال 1991، وقتي ساكنان اردوگاه فرزندانشان را به اروپا و امريكاي شمالي فرستادند، تصميم گرفته شد كه اردوگاه اشرف محل توجه به گرفتاريهاي احساسي نباشد.
رجوي و همسر دومش مريم، كه اكنون در پاريس است، نوعي قانون بي همسري اجباري را براي ساكنان اشرف تدوين كردند. شوهرها و همسرها به نام مبارزه، از يكديگر طلاق گرفتند. بعضي از زوجها 15 سال در يك اردوگاه زندگي كرده اند بدون اينكه كوچكترين تصويري از زندگي زناشويي طبيعي بينشان وجود داشته باشد. اعضا ميگويند اين اقدام خيلي افراطي اما ضروري بوده است.
زهرا كهنه شيري ميگويد: اگر خانواده داشتي ميتوانستي 25 سال مبارزه كني؟ هيچكس بهاي آزادي را مانند ما پرداخت نكرده است!
سرور سليمانيان 24 ساله، فرزند اعضاي مجاهدين، ميگويد: ميدانستم كه با آمدن به اينجا ديگر نميتوانم قلبم را به شخص ديگري بدهم.
كادرهاي مجاهدين يونيفرمهاي زيتوني با روسريهاي يك شكل براي زنان به تن دارند. در صحبت كردن، عبارت و تم هاي خاصي بارها و بارها تكرار ميشوند، كه نشان دهنده سطح بالاي تلقين سياسي هستند: تهران رژيم ملاها است و جنبش در حال مبارزه با دولت ايران 120000 شهيد داده است. بيش از 400 نفري كه در سالهاي اخير از سازمان جدا شده اند ضعيف النفس هستند، بسيار ضعيف يا خودخواه بوده اند كه نتوانسته اند بها را پرداخت كنند.
در توضيح اينكه چرا آنها اردوگاه اشرف را انتخاب كرده اند، اكثرا ميگويند از اينكه در خارج از كشور زندگي راحتي داشته باشند و مردمشان در كشور رنج ببرند احساس گناه ميكرده اند!
تصاوير مسعود و مريم رجوي همه جا در اردوگاه ديده ميشوند و اعضا به شيوه اي به گفته ها و ايده هاي مريم اشاره ميكنند كه خاطره مائوي چين زنده ميشود.
تماس مستقيم با دنياي خارج، از جمله خانواده ها، به ندرت صورت ميگيرد. تماسهاي تلفني، نامه ها و ايميلها، ‌همگي از کنترل رهبري مركزي ميگذرند.
همه اتهامات، مقالات منفي يا انتقادات بيروني به عنوان محصول تلاش ايران براي بي اعتبار كردن مجاهدين رد ميشوند. شكايت برخي از جداشدگان مبني بر اينكه فريب داده شده و به اردوگاه آورده شده و عليرغم ميلشان نگه داشته شده بودند، دروغهاي كساني هستند كه ميخواهند مورد لطف سرويسهاي اطلاعاتي ايران قرار گيرند!
در عين حال، افراد در اينجا خوشحال و راضي به نظر ميرسند. آنها غذايشان را در كنار اجراي موسيقي توسط اعضاي سازمان صرف ميكنند.
فرمانده ثانوي واحد 8، فريدون سليمي، كه 18 سال است در اشرف بوده، ميگويد: حفظ فضاي خانگي اردوگاه در دوسال اخير، با در نظر گرفتن محدود شدن فعاليتها و ضبط سلاحها، در اولويت قرار داشته.
سليمي گفت: ميتوانيم بيرون برويم و از طبيعت لذت ببريم. به جاي تسليم شدن به رويدادها، ما خودمان را تطبيق ميدهيم. ما دنياي بيرون را به اينجا مي آوريم.
برخي از اعضاي واحد تحت فرمان ژيلا ديهم ميگويند: در ابتدا كه به مجاهدين پيوسته بودند اطاعت از دستورات يك زن برايشان دشوار بوده، اما اكنون آن را افتخار ميدانند.
محمد ملك، نوازنده 21 ساله، رهبري زنان را قطعه بزرگ موفقيت ناميد.
اردوگاه اشرف، دور از ترافيك و سروصداي روزانه بغداد، مانند يك خلوتگاه آرام روستايي به نظر ميرسد. اما رهبران مجاهدين نيروهاي امريكايي را متهم ميكنند كه بي جهت اشرف را به يك زندان تبديل كرده اند.
تحت توافق خلع سلاح كه در سال 2003 با ارتش امريكا به امضا رسيد، امريكاييها مسؤوليت حفاظت و امنيت مجاهدين را به عهده گرفتند. اين بدان معنا است كه حركات ساكنان به شدت محدود ميشود. يكي از فرماندهان ارشد ارتش امريكا در بغداد گفت كه بازداشت خانگي به نفع خود مجاهدين خلق است.
علاوه بر تهديد حمله از جانب عوامل دولت ايران (اردوگاه با مرز ايران فقط يك ساعت فاصله دارد) با توجه به آوازه پرماجراي مجاهدين در عراق، احتمال حملات از جانب خود عراقيها(کردها و شیعیان جنوب) هم وجود دارد.
حتي اكنون نيز خيلي از عراقيها با ترديد و خوف از مجاهدين سخن ميگويند. اين گروه در زمان صدام حسين هم يك مقوله خطرناك و ورود ممنوع بود.
داوود جنابي، خبرنگار محلي و حامي مجاهدين، ميگويد: اگر با هر يك از اعضاي مجاهدين ديدار داشتم، روز بعد يك نفر از سرويسهاي اطلاعاتي مرا دستگير ميكرد.
همچنين اكثر عراقيها معتقدند كه صدام حسين تانكهاي مجاهدين را اعزام كرد تا شورش كردها و شيعيان را به صورتي خونين سركوب كنند.
مسؤولان مجاهدين اين اتهام را تبليغات دولت ايران ميخوانند و نامه هاي حمايت آميز از جانب سياستمداران شناخته شده كرد درست كرده اند. اما آوازه شان به عنوان مزدوران صدام حسين به جاي خود باقي است.
فرمانده امريكايي گفت:‌ خیلیها در عراق هستند كه دوست دارند مجاهدین را هدف قرار دهند.
اعضاي مجاهدين ضمن قدرداني از نگرانيهاي ارتش، فرسايش در زير محدوديت را آغاز كرده اند. به آنها اجازه داده ميشود براي خريد يا امورات پزشكي با اسكورت امريكاييها به بغداد بروند. اما بعضي از آنها دو سال است كه از اردوگاه خارج نشده اند.
فائزه سادات محمدي ميگويد: قبل از جنگ ما براي خريد به بغداد ميرفتيم و حرمها را زيارت ميكرديم.
با شروع جنگ خليج فارس، محمدي توسط خانواده اش به اروپا فرستاده شد. اما در سال 1999 او و خيليهاي ديگر برگشتند و جنبش جوان جديدي را براي ادامه دادن مبارزه در سالهاي بعد شكل دادند.
با توجه به قانون بي همسري، احتمالاً آنها آخرين نسل از معتقدان مجاهدين خواهند بود.
وقتي در اين باره بحث ميشود كه نسل بعدي مبارزان قرار است از كجا بيايند، رهبران سياسي گروه فقط لبخند ميزنند و ميگويند كه بيرحمي و سركوب رژيم ايران جريان مداوم نيروهاي جديد را تضمين ميكند.
دولت بعدي عراق، متشكل از رهبران شيعي كه سالها در ايران در تبعيد به سر بردند، يقيناً با مجاهدين خلق دوست نخواهند بود.
رهبران گروه اكنون در حال بسيج پشتيباني محلي براي دفع تلاشهاي احتمالي براي اخراجشان هستند.
حدود 300 ضعيف النفس! اخيراً به ايران برگشته اند، تحت عفو عمومي از جانب تهران براي اعضا به غير از اعضاي ارشد.
در برخي از روزها، خاطره ستونهاي تانكهاي مجاهدين كه بيش از 100 مايل در داخل ايران پيشروي كردند، مانند آنچه در روزهاي جنگ ايران و عراق انجام دادند، مانند يك رؤياي دور به نظر ميرسد.
حتي اگر مجاهدين بتواند از ليست ترور ايالات متحده خارج شود و رابطه اش را با جامعه بين المللي بهبود دهد، تصور اين سناريو كه آنها بتوانند مجدداً مسلح شوند بسيار بعيد است. تانكهاي اين گروه هم اينك به ارتش جديد عراق واگذار شده است.
 

خروج از نسخه موبایل