روزپاسخگویی فرارسیده است

روزپاسخگویی فرارسیده است


عليرضا ميرعسگری، اول اوت
نه مقاله نویسم نه وقایع نویس، اگر هم دست به قلم بردم فقط به واسطه وظیفه ای است که بر دوش خود حس کردم، به واسطه اینکه حس می کنم هنوز هم در دنیا هستند وجدانهای بیدار، هستند انسانهایی که برای آزادی نوع بشر فعالیت می کنند.
امیدوارم نوشته ام فریاد خاموش کسانی باشد که نتوانستن پا به دنیای آزاد بگذارند و دست جلاد نگذاشت زنده بمانند و پرده از جنایات درون سازمان مجاهدین بردارند،انسانهایی که با دلی پاک برای هدفی انسانی پا به درون سازمان گذاشتن ولی از تمامی احساسات وعواطف و وجودآنها سوءاستفاده شد و در نهایت در کمال معصومیت توسط جلادان جان باختن(قربان ترابی،پرویز احمدی،علی خوشحال و دهها انسان بیگناه دیگر)،باشد که من وامثال من که توانستیم پا به دنیای آزاد بگذاریم آن سالیان را فراموش نکرده و درجهت افشاء جنایاتی که در سازمان مجاهدین و زیرنظر مستقیم آقای مسعود رجوی و خانم مریم عضدانلواتفاق افتاد گام برداریم هرچند که شخصامعتقدم هر آنچه که سالیان افرادجدا شده از سازمان مجاهدین افشاگری کرند ویا در آینده افشاگری کنند فقط به مثابه پرده برداشتن از اندکی از جنایات اتفاق افتاده دردرون سازمان مجاهدین است و برای آنان که در جریان قرار می گیرند به مثابه دیدن نوک کوه یخی است که قسمت اعظم آن درون آب است و مطمئا زمانی فرا می رسد که جنایات و خیانت های آقای مسعود رجوی و خانم مریم عضدانلو به مانند دیکتاتورهای سده های گذشته مثل استالین و هیتلر و…بعد از فروپاشی کامل آنها در معرض افکار عمومی قرار می گیرد.
***************************************
بعد ازانتشار گزارش دیدبان حقوق بشر(که از دید بنده نقص های بسیار داشت و تنها گوشۀ خیلی کوچکی از جنایات درون سازمان مجاهدین را بر ملا کرد)واکنش هسیتریک سازمان مجاهدین و در رأس آن خانم مریم عضدانلو که هنوز بعد از گذشت ماه ها در سایتهای سازمان مجاهدین و توابع فحش نامه ها و کارخانه مزدور وزارت اطلاعات سازی آنان ادامه دارد بیانگر تنها یک نکته بود،واقعیت مسلم اظهارات درج شده در گزارش دیدبان حقوق بشرتوسط اعضای ناراضی وجداشده سازمان مجاهدین.در تمام مطالب نوشته شده دراین سایتها بجز فحش و ناسزا که جزئی از فرهنگ این سکت می باشد وتازگی ندارد تنها یک حرف جدی به چشم می خوردکه مشخصا توسط مریم عضدانلو بیان شدوآن اینکه.هيچكس توسط مجاهدين به زندانهاي عراق فرستاده نشده،هيچكس شكنجه نشده(نقل به مضمون از اطلاعیه مریم رجوی در تاریخ1384/2/1384)
روی سخن من با آقای مسعود رجوی و خانم مریم عضدانلو است؛خانم عضدانلو شما که مدعی شدید که درون سازمان مجاهدین زندان و زندانی وشکنجه نداشتید پس ترس شما از پاسخگویی دقیق به اظهارات اعضای جداشده چیست؟ چرا یکبارهم که شده به جای فحاشی و حرفهای کلی پاسخگوی جنایاتی که به دستور شخص شما و همسر مفقودتان در درون سازمان مجاهدین صورت گرفته نیستید؟ چرا شماحتی دریک موردبه کشته شدن پرویز احمدی و قربانعلی ترابی درون زندان و زیر شکنجه در سال 1373اشاره نمی کنیدوپاسخ نمی گوئید؟
هر چند باید یادآوری کنم که شما در محاسبات خود دچار اشتباه شدید و متاسفانه برای شما و خوشبختانه برای آن خونهای به ناحق ریخته شده پای سه نفر از شاهدان گوشه ای از جنایات شما (قتل پرویز احمدی و قربانعلی ترابی) به دنیای آزاد رسید،هرچند که قصد داشتید مرا درون مرز ایران و عراق با ناجوانمردی سربه نیست کنید و آقای علی قشقایی را در زندانهای فضیله و ابوغریب زیر شکنجه های سازمان اطلاعات عراق ازبین ببرید و آقای صادقی نژاد نیزتوانست با هوشیاری ازچنگ شما بگریزد وراز مگوی شما وسازمانتان رابازگوکند.خانم مریم عضدانلو؛ فحاشی و ناسزاگویی رابه کناری بگذارید و یکبار هم شده برخلاف گذشته به جنایاتی که در درون سازمان تحت رهبری شما و همسر مفقودتان صورت گرفته پاسخ دهید هرچند که این رسم تاریخ است که دیکتاتورها هیچگاه پاسخگو نبودند ولی بدانید با تمامی تهدید وارعابی که توسط شما و سازمان تحت رهبری شما حتی در اروپا و جهان آزاد صورت می گیرد هستند کسانی که تا به آخر ایستاده اند و نمی گذاریم که جنایات شما بی پاسخ بماند؛در همینجا اعلام میکنم برای اثبات حرفهای خود حاضرم دریک دادگاه صالح بی طرف شرکت نموده و حتی در صورت لزوم با تضمین سازمان های حقوق بشری به کشورعراق نیز بروم،باشد که خام خیالی آقای مسعود رجوی و خانم مریم عضدانلو که فکرمی کنند می توانند با تهدید وارعاب مکافات جنایات سالیان خود راپس ندهند نقش برآب شود و حق کسانی که بی گناه درزیر شکنجه دژخیمان رجوی جان باختند یا کسانی که بارآسیب های روحی و روانی وجسمی آن سالیان راهنوزبردوش می کشند اداشود.
هدف از نوشته حاضر پرداختن به جنایاتی است که درسال 1373در درون سازمان مجاهدین اتفاق افتادو هر چند این مسئله را آقای علی قشقایی در گزارش دیده بان حقوق بشر و آقای عباس صادقی نژاد در مطلبی تحت عنوان راه حل قانونیطرح کردند ولی ترجیح میدهم که آنچه خودم از نزدیک شاهد آن بودم را بنویسم،چون معتقد هستم هرچند دررابطه با زندانها وخشونت بااعضای مخالف دردرون سازمان مجاهدین بحث های فراوان شده ولی به زندانهای سال1373و موج دستگیری ها وجنایاتی که درآن سال در درون سازمان مجاهدین به دستور شخص مسعود رجوی ومریم عضدانلو صورت گرفت آنچنان که باید پرداخته نشده.باتوجه به مسئولیتهایی که در درون سازمان مجاهدین داشتم و آگاهی از مسائل درونی وهمچنین زندانی شدن خودم در1373وتحت شکنجه وآزار قرار گرفتن وهمچنین شاهد قتل آقای پرویزاحمدی بودن و هم پرونده بودن با آقای قربانعلی ترابی درآن زندانها (آشنایی من با آقای ترابی خانوادگی بوده واز فامیلهای ما می باشند و بنده درداخل کشورسال 1367توسط وی به سازمان مجاهدین وصل شدم) لازم دیدم به زندانهای سال1373وقتل و جنایاتی که در آن سالیان صورت گرفت بپردازم.
در سلسله مقالات خود سعی می کنم علاوه بر بازگو کردن مسائلی که شاهد آن بودم تا جایی که در توان دارم به علل و ریشه های آن نیز بپردازم.
علیرضا میرعسگری
Alireza_Mirasgar@yahoo.com
خروج از نسخه موبایل