ورشکستگی سیاست‎های مجاهدین

ورشکستگی سیاست‎های مجاهدین


علی شمس
مجاهدین تاکنون دو اطلاعیه در رابطه با گنجی ووکیل دستگیر شده او داده اند. در رابطه با سقز نیز امروز مریم رجوی اطلاعیه ای داده است. اگر نگاهی به گذشه بیفکنیم وحتی بحث های داخلی مجاهدین وهواداران آنها، در میابیم که در واقع مجاهدین هیچ اعتقادی به گنجی و مقاومت او ندارند ولی بقولی تاکتیکی میخواهند بر هر تضادی سوار شوند وخود را زنده نگه دارند.
مجاهدین هیچ اعتقادی به جنبش مردمی ندارند آنها تنها راه رهائی مردم را سلاح مجاهد میدانسته اند واکنون که سلاح مجاهد در دستش نیست –هرچند در گذشه هم مساله حل کن نبوده است – بر هر مساله ای میخواهند سوار شوند ویا بقولی اکنون که بال نظامی در بند است باید بال سیاسی را چسبید.
خاتمی چی بودن یک خیانت بوده است خود اکنون به دفاع از این خاتمی چی ها برخاسته اند. البته این را هم باید بیان کرد که سایت همبستگی ملی بسیار کم ویا اصلا از وضعیت گنجی در گذشه گزارش نمیداده است وبیشتر بحث سایت آنها به دومساله عمده یعنی مساله هسته ای و مساله خارج شدن از لیست تروریستی میباشد.
مجاهدین خلق عملا با رفتن به پشت هر جنبش اجتماعی استراتژی ورشکسته رجوی را صحه میگذارند که میخواست با تکیه بر ارتش ازادی بخش خود تور اختناق را پاره کند ولی عملا در تارعنکبوت خود گیر کرده است وبیشتر این ارتش برای مجاهدین دردسر است تا مقاومت چرا که نمیدانند چگونه از شر ان راحت شوند که باعث بی آبروئی بیشتر برای آنها نشود چرا که آنها عملا قادر به منحل کردن آن نیستند از یک طرف نیز امید به یک جنگ بین ایران وآمریکا دارند تا به گفته ای از هوادارن آنها بتوانند در کنار برادران امریکائی شانه به شانه برای آزادی از نوع بوشی آن بجنگند. ولی ظاهرا طرفهای خارجی آنها زیاد برروی آنها حساب باز نمیکنند وترجیح میدهند با رژیم بده وبستان کنند.
بهرحال مجاهدین در واقع دارای ارتشی است که مرگش را همان زمانها که مهدی سامع میگوید یعنی موقع حمله امریکا به عراق از قبل پیش بینی کرده اند ولی مجاهدین در رابطه با افراد خودی هم فرصت طلب هستند یعنی رهبری مجاهدین ترجیح میدهد از این کسانی که بقول سامع پیش بینی کرده بودند ، البته با یک حساب دقیق نود درصد آنها در همان زمان از بین بروند وده درصد هم بدست رژیم بیفتند استفاده کنند. حال که از بین نرفتند پس رهبری همچنان استفاده از آنها میکند تا دوباره اوضاع خراب بشود که رهبری هم فرار خود را کرده است واین چند نفر مانند عباس داوری ویک سری دیگر هم بردارند وفرار کنند وبقیه را مانند قبل به امید خدا بسپارند ویا راهی دست رژیمشان کنند واز هم اکنون نیز با سیاستهای ضد مردمی خود در مقابل افراد خودی در واقع آنها را به سوی رژیم دسته دسته میفرستند. ولی رهبری مجاهد هنوز فاز عراق ماندن را کاملا سوخته شده نمیبیند وبرای همین درجهت استفاده از این نعشی است که به آن نفس میخواهد بدمد که زنده نگهش دارد تا این فاز عراق هم با کمی سرخ بودن گونه تعیین تکیف شود. این اولین بار نیست که رهبر ی مجاهدین از نیروهای خودی اینگونه استفاده میکند وبعد آنها را تنها میگذارد.
آری ارتش برای مجاهدین دیگر بازوی مسلح خلق نیست بلکه دردسری است که از یک طرف نمیدانند با آن چه کنند واز طرف دیگر برای رهبری مجاهدین حالت سنگ مفت ، گنجشک مفت پیدا کرده است. تبلیغات واستفاده تا فاز عراق بسوزد. یعنی دیگر امکان داشتن یک واحد بنام اشرف برایشان نباشد وامید سوسو کننده آنها نیز متقاعد کردن بوش برای جنگ با ایران است. یعنی مجاهد امیدش از دریچه مرگ وبمب امریکائی برای زنده کردن این نعشی بنام ارتش آزادی بخش میگذرد.
ولی اگر در حال حاضر بخواهیم یک تصویر ثابت از مجاهد داشته باشیم باید بگوئیم که مجاهد از روی باختگی مجبور شده است تف سر بالا بکند و برای گنجی ووکیلش اطلاعیه بدهد. البته تمامی این حرکات هم بعنوان های مختلف توجیح میشود ولی بهرحال تفی است که بصورت مجاهد تاریخا برگشته است. مجاهد امروز هم اعتقادی به قدرت مردم ندارد وتعادل قوا را نه در پشتیبانی مردمی که ندارد وبرایش هم دیر شده است واین را هم فهمیده است میجوید بلکه در نزد بوش و دادن تضمین منافع به آمریکا واروپا.
خروج از نسخه موبایل