روابط امریکا با مجاهدین تیره‎تر خواهد شد

روابط امریکا با مجاهدین تیره‎تر خواهد شد


ایران ‎دیدبان
پیش از این، دو سال قبل، هنگامی‎كه شعله‎های خشمگین آتش جنگ در عراق مشتعل گردید، شرایطی به‎وجود آمد كه تعدادی از اعضاء و كادرهای مجاهدین توانستند خود را از این گروه جدا سازند. فرصتی كه انجام مصاحبه و بازجویی نیروهای امریکایی از مجاهدین، آن را تمدید و تسهیل کرد.
در آن زمان مجاهدین به‎شدت بر طبل تحقیر و ناسزاگویی نسبت به این افراد می‎كوفتند و از عدم تحمل آنان در شرایط سخت و ناهموار جنگی سخن به میان می آوردند، تا انگیزه‎های سیاسی و ایدئولوژیك تصمیم‎شان را تخطئه نموده و به زیر علامت سؤال ببرند، شاید به‎نحوی از سؤال افكار عمومی بگریزند و تن به نقد جدی و ریشه‎ای مواضع خود ندهند.
مجاهدین با هوچی‎گری، آن‎چنان از فضای رعب‎آور و بمباران‎های مهیب افسانه ساختند كه گویی هیچ عامل دیگری جز بمباران‎ها باعث جدایی آنان نشده است و انگار كه درون روابط مجاهدین، هیچ‎كس تناقض با خود حمل نمی‎كرده است!
جریان جدایی طی دو سال گذشته مستمراَ و همانند پیش از جنگ، ادامه داشته است. با این تفاوت كه مجاهدین نتوانستند مانند زمان صدام، ناراضیان و معترضین را به زندان و شكنجه‎گاه ابوغریب تبعید نمایند. این اتفاق بیانگر بن‎بست استراتژیك، سرخوردگی نیروها و مبهم بودن هرگونه چشم‎اندازی برای آینده این گروه است و باطل كننده وارونه‎نمایی‎هایی است كه دستگاه تبلیغاتی مجاهدین قصد الغاء آن را دارد.
در دو سال گذشته علاوه بر كشمكش مجاهدین با نیروهای معترض خواهان جدایی، كنترل نیروهای امریکایی بر مناسبات مجاهدین، عرصه دیگری از كشمكش و بحران را برای این گروه رقم زده است.
امریکایی‎ها كه تا كنون از دور، اطلاعاتی از مجاهدین در اختیار داشتند (و از قضا بر اساس همان اطلاعات، این گروه را در لیست سیاه گروه‎های تروریستی قرار داده بودند) این فرصت را یافتند تا صحت و سقم ادعاهای آنان را به‎صورت آزمایشگاهی تجزیه و تحلیل كنند، و شناخت عینی از ماهیت، ساختار، فرهنگ و پرنسیب‎های این گروه به‎دست آورند.
در جریان خلع سلاح، مجاهدین با اختفاء سلاح و مهمات در مكانی مخفی در اشرف، قصد داشتند تا خلع سلاح را نقض كنند.
پس از آن امریکایی‎ها توسط یكی از اعضای جداشده مجاهدین به نام فتح الله فتحی یك شكنجه‎گاه درون اشرف را كشف كردند، كه البته مجاهدین با توجه به فرار وی، قبلاً نفرات زندانی را به مكانی دیگر منتقل ساخته بودند. در این ماجرا امریکایی‎ها علی‎الظاهر به كسی دست نیافتند، اما چند روز بعد، هنگامی كه مژگان پارسایی فرمان قتل فتحی را صادر كرد و دو نفر را برای ترور وی به كمپ زیر نظر امریکایی‎ها اعزام كرد، امریکایی‎ها پی به واقعیت موضوع بردند.
مجاهدین در جریان مصاحبه و دریافت كارت شناسایی، تلاش كردند تا برخی از اعضاء را كه حساسیت بیشتری در مورد آنها وجود داشت، با اسامی و مشخصات جعلی معرفی كرده و یا حتی برخی را وارد ریل مصاحبه نكنند. این موضوع نیز از چشم امریکایی‎ها پوشیده نماند.
اوج این لاپوشانی‎ها، در درخواست نیروهای ائتلاف برای انتقال 400 تن از اسرای جنگی كه گروگان مجاهدین هستند، برای انجام مصاحبه با آنان، خود را نشان داد.
مجاهدین كه اطمینان داشتند در صورت انتقال این افراد و انفكاك موقت آنان از روابط و خارج شدن از تحت نظارت خود، بیش از 75 درصد آنها دیگر به اشرف باز نخواهند گشت، با اشراف بر تبعات سیاسی و شرایطی كه بین آنها و امریکا به‎وجود خواهد آورد، حاضر به پذیرش این درخواست نشدند. اما به‎دلیل تسلط امریکا، ناگزیر از قبول آن بودند. آنها یك ماه با انواع بهانه‎ها به چانه‎زنی در این مورد پرداختند. در نهایت نیروهای امریکایی پس از اصرارها و درخواست‎های مكرر مجاهدین، پذیرفتند كه این افراد در مكانی نه در اشرف و نه در كمپ جداشدگان مصاحبه شوند. البته امریکایی‎ها به‎خوبی به انگیزۀ مجاهدین از این همه استمالت و زاری پی برده و به این موضوع واقف شدند كه حضور نیروی داوطلب در مناسبات مجاهدین یك افسانه و خیال‎پردازی بیش نیست و حتی اگر این درخواست را در مورد افراد غیراسیر هم داشته باشند، مجاهدین حاضر نخواهند شد كه به‎صورت جداگانه، خارج از روابط، و بدون حضور مسؤول و محافظ، مورد مصاحبه واقع شوند. امری كه جداشدگان از مجاهدین بیش از دوسال است بر روی آن پافشاری می‎كنند و مصاحبه حضوری صلیب‎سرخ با تك تك اعضای مستقر در اشرف را، راه نجات آنان می‎دانند.
وضعیت كنونی حاكی از آن است كه اكنون امریکایی‎ها علیرغم تمام دسایس مجاهدین برای تحمیل خود به آنها، به شناختی عمیق از حیله‎ها و ترفندهای بقایای باند رجوی، شناختی از نزدیك و بدون هیچ حایل، دست یافته‎اند.
شناختی كه دست‎آورد گرانبهای آن، انتقال این اطلاعات به دولت‎مردان ایالات متحده در جهت تنظیم لیست جدید گروه‎های تروریستی و گنجاندن مجدد نام مجاهدین در آن، در اكتبر سال 2005 خواهد بود.
اتفاقی كه مجاهدین با صرف میلیون‎ها دلار برای استخدام وكیل، تجهیز و به‎كارگیری افرادی كه امیدی (ولو اندك) به تاثیرگذاری آنها در نزد سیاست‎مداران امریکایی دارند و هم‎چنین مخارج هنگفتی كه خرج رشوه دادن به مطبوعات عراقی و برگزاری مجالس رنگارنگ برای بقایای صدام و حزب بعث، در صدد جلوگیری از آن هستند.
خروج از نسخه موبایل