آیا مجاهدین با بنیادگرایی مباره می کنند

در ابتدا به بنیادگرائی میپردازیم که بنیاد گرائی چه مشخصاتی دارند. اگر مشخصات زیر را تقریبا برای بنیادگرایان فرض کنیم یعنی
دگم گرائی
رهبر پرستی
تعصب بر سر مواضع ضد اصولی
مذهب گرائی
ارزش ننهادن به عقاید دگر اندیشان ومردم عادی
و……
میبینیم که مجاهدین خود دارای تعصب ، عدم تحمل عقیده دیگران درباره خود وتقدس گرائی در پیرامون سازمان خود میباشند. آنها بهیچ عنوان تحمل عقیده دیگران در باره خود را اگر انتقادی باشد ندارند ولی ادعای مبارزه با بنیادگرائی را دارند. اینهم در عراق!
فرصت طلبی یکی دیگر از مشخصات مجاهدین است یعنی در حالیکه مثلا در انگلیس بمب ها ی تررویستهای اسلامی برای کشتن مردم کوچه وبازار بکار گرفته میشوند ودر حالیکه همین بمب ها در عراق علیه مردم عادی شیعه بکار میروند وریشه آن مشخص است که در گروههای اسلامی تند رو میباشد ولی مجاهدین باز این بمبها منفجر شده در عراق و انگلیس را کار بنیادگرایان حاکم بر ایران میدانند در حالیکه رژیم ایران دقیقا اکنون منافعش در عراق با دولت بر سرکار آمده در عراق تقریبا تامین است و دوستی های عاشق ومعشوقی اخیر بین رژیم ایران ودولت عراق این را نشان میدهد ولی مجاهدین صحبتی از گروههای رقیب بنیادگرایان حاکم بر ایران نمیکنند همانگونه که صحبت از کشته های خود در زیر بمباران آمریکائیها نمیکرد. دراینکه رژیم ایران از تمامی وسائل در عراق استفاده میکند تا نفوذ خود را گسترش دهد هیچ شکی نیست ولی باید اخبار را دقیق ودرست وبه جای خود بیان کرد که مشخص شود که مردم زحمتکش عراق اکنون با چند معضل روبرو هستند
در درجه اول تمامی این رنجهای مردم عراق در اثر اشغال این کشور بدست امریکائیها میباشد
در درجه دوم با بنیادگرایان اسلامی تند رو روبرو هست که سنی میباشند
سوم با شیعه ها وبنیادگرایان رژیم ایران که در جهت حفظ منافع وگسترش نفوذ خودمیباشند ود ر جهت ایجاد یک حکومت بنیادگرا به سبک ایران در عراق هستند واز هم اکنون در شهرهای تحت نفوذ خود به سرکوب زنان و محدود کردن حقوق آنها پرداخته اند.
چهارم منافع کشورهای عرب همسایه ورقابتها بین آنها وبا رژیم جمهوری اسلامی
پنجم تضاد منافع امپریالیستها د رعراق که منجر به سیاستهای گوناگون وحمایت از گروههای تروریستی میشود.
والبته در عراق یک مقاومت بر علیه تمامی این مفت خوران وجود دارد که محسوس نمیباشد ونبود یک سازمان ویک جریان انقلابی ومترقی میدان را برای این گروه بعلاوه ناسیونالیستهای عراقی فراهم کرده است تا عراق را به میدان کشاکش بین منافع گروههای مختلف از جمله مجاهدین بنماید که هر کس از سر خود شد یار مردم عراق!
همین مردم عراقی که تادیروز زیر پای چکمه صدام رنج میکشیدند ورجوی یاموس یاموس دستگاههای اطلاعاتی انها وصدام را میکرد تا منافع خود را پیش ببرد اکنون به شکل دیگر بر ضد منافع مردم عراق عمل میکند و برای حفظ وجود خود حاضر به همکاری به گفته سخنگوی شهر اشرف با هر کشوردمکراتیکی از جمله آمریکا میباشد. آیا منافع مردم عراق با منافع اشغالگران که برای غارت عراق آمده اند وزنان وکودکان را میکشند وعامل اصلی این رنج مردم عراق میباشند یکی میباشد ؟ پس همکاری مجاهدین با آمریکا ئیها به هر شکل در عراق مانند همکاری آنها با صدام است وبر ضد منافع مردم عراق میباشد. البته که مجاهدین هرگز در جهت مبارزه با بنیادگرایی نیستند چرا که خود نیز ماهیتا بنیادگرا میباشند و مساله زنان ، مبارزه با بنیادگرائی ، همبستگی ملی ، رفراندوم ، راه حل سوم وهمه این شعارها تنها وسیله است برای رسیدن به هدف خود که همانا بردن آرزوی برگور رفته رجوی بردن مریم به تهران است.حال مجاهدین خود را میخواهند با شعار ما ضد بنیادگرا هستیم پس عراق وجهان به ما نیاز دارد معرفی کنند. ولی سوال این است که شما کدام مطلب را علیه مثلا بنیادگرائی در کشورهای دیگر منتشر کرده اید ؟ کدام مطلب را علیه بنیادگرائی بن لادن منتشر کرده اید ؟ کدام مطلب را در اعمالی که مردم وکودکان عراقی را با ترور کور میکشد وریشه در اسلام سیاسی دارد را منتشر کرده اید. اسلام سیاسی چه در چهره مریم رجوی وچه در چهره بن لادن ویا در چهره ملایان یک نتیجه داشته است : سرکوب برای دگر اندیشان وزنان!
پس مجاهدین خلق خود یک پای اسلام سیاسی هستند ونمیتوانند مبارزه با بنیادگرائی بنمایند در حالیکه خود در جهت یک دولت اسلامی با سوس دمکراتیک میباشند ودرحالی که هنوز زنان آنها رو سری بر سرداشته ودرحالی که رهبری تقدس میکنند وانتقاد به رهبری آنها مساوی با کفر است ورهبری آنها تنها د رمقابل خدا جوابگو است.
سازمان مجاهدین یک سازمان بنیادگرا با سس فرصت طلبی است! همانطور که یک سکت فرصت طلب است. یعنی دارای ساختار سکتی است ولی هرجا منافع رهبرانش حکم کند بعنوان تاکتیک سیاسی قضیه را میچرخانند حرام را هلال وهلال را حرام میکنند. یک روز بدنبال [آقای] خمینی به عنوان رهبر هستند وچند ماه دیگر شیطان میشود وآمریکا که قبلا شیطان از نظر آنها بود به یکباره کشور دمکراتیک! که میشود با آن همکاری کرد! تعجب نکنید قبلا هم بن لادن با آمریکا همکاری میکرد واز طرف آنها در جنگ علیه شوروی سابق حمایت میشد ولی بعد…….
سازمان مجاهدین میخواهد در واقع با علم کردن مبارزه با بنیادگرائی دوباره در جهت حفظ بقا خود حرکت کند وگرنه ماهیتا در جهت ایجاد دوباره یک حکومت مذهبی است واین را در شعارهای رهبر آنها یعنی مریم رجوی میتوان دید که همیشه سخن از یک اسلام دمکراتیک میکند. در حالیکه مردم زحمتکش ایران خواستاری جدائی دین از دولت میباشند ولی مریم رجوی باز سخن از اسلام دمکراتیک میکند که جای بحث فراوان دارد که آیا مذهب واسلام بعنوان یک مذهب میتواند در سیاست نقش بعمل اورد ودمکراتیک هم باشد؟ حد اقل ماهیت ورفتار مجاهدین با دگراندیشان ومخالفان خوددر درون سازمانشان که آنها را مورد آزار واذیبت قرار میداده اند به گفته حتی جدا شدگانی که هنوز هوادار انها هستند نشان میدهد که مجاهدین بوئی از دمکراسی نبرده اند وتقدس گرائی امام گونه بدور رجوی باز بخشی از این اسلام دمکراتیک است و یک جریان نمیتواند در دورون خود ساختاری ضد دمکراتیک داشته باشد ودر تنظیم رابطه با خارج خود دمرکراتیک باشد شعار توخالی مبارزه با بنیادگرائی رجویها ورهبری مجاهدین یک شعار توخالی مانند همبستگی ، رفراندوم و…… میباشد که تنها فرصت طلبانه داده میشود وهیچ محتوای واقعی ندارد ونمیتواند هم در چنین نیروئی وجود داشته باشد که خود سر تا پا در گنداب بنیادگرائی زندگی میکند.

ايران ديدبان
علی شمس

خروج از نسخه موبایل