درس عبرت

ایران دیدبان

خبرهایی که این روزها به نقل از جداشدگان منتشر گردیده، حاکی از تکرار سیکل منزجر کننده درون فرقه رجوی است.
انتصاب جانشین مسؤول اول، یا مسؤول اول و یا هر عنوان و مسؤولیتی در کنار مسعود و مریم رجوی، تاکتیکی است که رجوی سال‎ها است برای شکستن کاسه و کوزه ندانم کاری‎هایش بر سر آنان، از آن بهره می‎برد.
رجوی تا کنون فضاحت هیچکدام از شکست‎ها، بی‎عقلی‎ها و بحران‎هایی که بر اثر فساد و انحرافات فکری و سیاسی خود به‎وجود آورده را نپذیرفته و با توجه به شیوه‎ی جانشین‎سازی، فرد دیگری را قربانی و همواره تفوق خود را حفظ نموده است.
رجوی در نشست‎های جمع‎بندی، گاه تا حد بهانه‎های کودکانه، دست‎نشاندگان خود را مورد تحقیر قرار داده و با بالا و پایین نمودن در روابط منحط این فرقه، از پاسخگویی فرار کرده است.
این‎گونه قربانی‎سازی ( به‎اصطلاح تشکیلاتی، آر.پی.جی خوردن) قبل از هر چیز ناشی از نگاه ضدبشری و پلید رجوی است. رجوی از تحقیر و به‎کار بردن الفاظ اهانت‎آمیز و کثیف به اطرافیانش تشفی می‎یابد و مرض‎های گوناگون خود را قدری التیام می‎بخشد!
بالا و پایین کردن در تشکیلات مجاهدین، قبل از این‎که وجهی سیاسی و تشکیلاتی داشته باشد، حرکتی بیمارگونه و ناشی از عقده‎های فراوان روحی و روانی این زن و شوهر بیمار است.
هنگامی که مریم رجوی در جریان نام‎گذاری‎اش به‎عنوان رییس‎جمهور ِ مجاهدین به پاریس فرستاده شد، یکی از دعواهای موجود در نشست‎های بالا، دعوا بر سر پایین کشیدن فهیمه بود. مریم در موضع منتقد وی بود و مسعود در موضع مدافع وی، مدتی در مقابل خواست مزبور مقاومت کرد و سرانجام از آنجا که خود، مریم را به‎جایی رسانده بود که دیگر نمی‎توانست آن را باز گرداند، به این خواست تن داد و قربانی دیگری را به جای او قرار داد.
این سیکل همواره وجود داشته و امری اجتناب‎ناپذیر است. مژگان پارسایی اگر هم آنگونه که گفته می‎شود، مراوداتی خارج از روابط تشکیلاتی نمی‎داشت، باز هم محکوم به برکناری بود.
این کار چه با جاروجنجال بیرونی همراه باشد و یا در یک جراحی درونی انجام شود، نشان می‎دهد که هر کدام از اعضای مجاهدین در مسؤولیت‎های بالای این گروه، تاریخ مصرف مشخصی داشته و هیچکدام حتی در ذیل مریم و مسعود رجوی نیز، دارای شخصیت و موجودیت مستقل نیستند.
نمایش رفتار حیوانی با آنان (به‎عنوان نمونه با مهدی افتخاری، محمود ائمی، عذرا علوی، محمود عطایی و ده‎ها عضو دیگر این گروه) اگر چه از جانب رجوی، به‎دلیل نمایش رفتاری است که با یک فرد خاطی و کسی که خود را در برابر وی مطرح می‎کند، می‎باشد، لیکن سرنوشت گذشتگان باید درس عبرتی باشد برای تعداد معدودی از اعضاء و کادرهای این گروه که بر سر ماترک نامطبوع و مشمئز کننده رجوی، به رقابت با هم پرداخته و در جلسات عملیات جاری و غسل، به امید دست یافتن به آن، زیر پای یکدیگر را خالی و نامردی و نامردمی کسب میکنند.
آنان نیز در صورت دست‎یابی به استخوان خوک، ناگزیر سرنوشتی این چنین خواهند داشت، این سرنوشت تمامی کسانی است که به شیطان اعتماد کنند!

خروج از نسخه موبایل