تناقض‎های تشکیلاتی مجاهدین

تناقض‎های تشکیلاتی مجاهدین
مصاحبه سایت روشنا با فرهاد جواهری‎یار
با سلام خدمت همه بینندگان عزیز سایت روشنا. امیدواریم در هر جا که هستید از سلامت کامل برخوردار باشید. همانطور که اطلاع دارید رادیوی روشنا به تازگی آغاز به کار کرده و برنامه های متعددی برای شما در نظر گرفتیم که فعلاً تاریخچه سازمان مجاهدین را برایتان چند قسمتی اش را پخش کردیم و به زودی می توانید در این رادیو تحلیلهای سیاسی آخرین اخبار روز و برنامه های متعدد دیگری را بشنوید. از تمام شنوندگان رادیو روشنا خواهش کنم که کیفیت صدای رادیو روشنا را و همچنین نظر خودشان را در رابطه با برنامه های این رادیو برای ما ارسال کنند. و اما گذشته از آن، امروز ما مصاحبه ای ترتیب دادیم با آقای فرهاد جواهری یار یکی از فعالین حقوق بشری و سیاسی خارج از کشور. همگی شما می دانید که این روزها اکثر خبرها روی مسائل اتمی رژیم ایران دور می زند، همچنین اخبارهای متناقضی هم به گوشمان می رسد منجمله این که سازمان مجاهدین خلق از طرفی ادعا می کند که کشورهای اروپایی جیره خوار رژیم شدند و جلوی فعالیتهای سازمان مجاهدین را و همچنین برگزاری تظاهرات این سازمان را می گیرند. از طرف دیگر ادعا می کند که همین کشورهای اروپایی می خواهند که پرونده اتمی رژیم را ارجاع بدهند به شورای امنیت. در هر حال این دو موضع گیری با همدیگر تناقض دارد و نمی شود از طرفی کشورهای اروپایی را جیره خوار رژیم معرفی کرد، یعنی برای منافع اقتصادی کشورشان با رژیم جمهوری اسلامی زد و بند کرده باشند و از طرفی هم همین جیره خوارها بخواهند پرونده اتمی این حکومت را ارجاع بدهند به شورای امنیت. به همین خاطر ما دعوت کردیم از آقای جواهری یار و ضمن خوش آمد گویی به ایشان، از ایشان می خواهیم که نظر خودشان را در رابطه با این خبرها برای بینندگان عزیزمان توضیح بدهند.
با سلام خدمت شما و بینندگان عزیز و محترم. باید بگویم سؤال شما سؤال ما هم هست. ای کاش به جای این که من این سؤال را جواب بدهم، یکی از این رهبران در حال حاضر ظاهراً مفقود نشده سازمان مجاهدین که در همین اروپا حتی در همین شهر کلن آلمان هم حضور دارند، می آمدند این پاسخ شما را می دادند. البته ما پیشاپیش دعوت می کنیم و استقبال هم می کنیم. آقایانی که اینجا هستند آقایان و خانمهایی که بالاخره ما گهگاهی می بینیمشان و با چهره هایشان آشنا هستیم و اینها ادعاهای بسیار دارند که بالاخره یک گروه سیاسی هستند، تحلیل مشخصی دارند، شرایط مشخصی دارند و می توانند شرایط مکانی و زمانی را چه در عراق باشند، چه در اور پاریس، چه در آمریکا کنار کاخ سفید، به راحتی تجزیه تحلیل کنند و مردم را به راه راست هدایت کنند و به آنها راه درخشانی نشان بدهند که به سرزمین موعود یعنی آزادی و دموکراسی می رسد. این سؤال را باید اینها جواب بدهند. چون اینها مدعی هستند که این حکومتهای اروپایی از یک طرف جیره خوار جمهوری اسلامی هستند، چون مثلاً بعضاً راه می دهند به مخالفین سازمان. یکی از این گروه هایی که مثلاً مخالف کارکرد سازمان است همین انجمن روشناست که شما می بینید که الان، هم و غم سازمان مجاهدین شده جلوگیری از فعالیتهای این انجمن در خارج از کشور که خوشبختانه دیوار حقیقت بسیار ستبر و بزرگ و سرکش است و آدمهای کوتوله ای که دائم دروغ می گویند، نمی توانند از این دیوار بالا بروند و معمولاً با مغز به زمین می خورند. آنها دست اندر کار توطئه اند و الحمدلله به زودی توطئه هایشان هم یکی پس از دیگری افشا می شود و درس عبرتی می گیرند از این که نمی توانند اینها جنگ تبلیغاتی را با واقعیت وفق بدهند. من به سران این گروه پیشنهاد می کنم که همچنان که سالهاست پیشنهاد می کنیم، در یک بحث و یک مناظره شرکت کنید، عقاید و نظراتتان را لااقل به بازار عرضه کنید. چرا دولتهای اروپایی مثلاً تظاهراتتان را در برلین یا در پاریس لغو می کند و در همکاری با جمهوری اسلامی هستند و می خواهند جمهوری اسلامی را پرو بال بدهند. شما که به زبان دموکراسی و قلم و نمی دانم تظاهرات آرام و روشهای دموکراتیک دارید پیش می روید، چرا به این جمهوری اسلامی خشن کمک می کند؟ از طرف دیگر سر و دست می شکنید و پایکوبان و دست افشان و هلهله زنان در کنار مقر آژانس اتمی در وین و جاهای دیگر تظاهرات می کنید که آنها را تشویق می کنید به کاری که می خواهند بکنند یعنی تحریم، حمله نظامی و سرنگونی جمهوری اسلامی. من دوست داشتم این سؤال را اینها جواب بدهند. ولی حالا که در غیبت این رهبران بی بدیل سازمان مجاهدین، فضا خالی مانده، برای همه ذهن ها این سؤال پیش آمده و من با اجازه شما از طرف آنها که سالیان سال نزدیک به دو دهه با این جریان همکاری داشتم، سعی می کنم جوابی از دیدگاه آنها بدهم. البته قبل از اینکه من وارد جواب بشوم، کسی که این جواب را می دهد یک دوره در درون ساختارهای سازمان مجاهدی حضور داشته باشد، حتی مثلاً به عنوان یک به قول خودشان پذیرشی به مدت دو سال تا با اصطلاحات این گروه آشنا باشد. چون می دانید که فهم زبان سازمان مجاهدین برای مردم عادی تقریباً غیر ممکن است. آنها اصطلاحات و استعاراتی استفاده می کنند که مخصوص سازمان مجاهدین است. هیچ کس نمی فهمد مثلاً منظور آنها از انقلاب چیست. منظور آنها از انتقاد به خود چیست. یک تعریفهای کلاسیکی در این مورد وجود دارد. ولی آن تعریفهای کلاسیک که مثلاً فرهنگ معین را بگذاریم جلویمان بخواهیم این کلماتی را که سازمان مجاهدین استفاده می کند را تفسیر کنیم و هموزنش استفاده کنیم، متأسفانه وجود ندارد. یک فرهنگ معین (البته باید گفت فرهنگ رجوی) در درون سازمان مجاهدین وجود دارد که تمام این تعاریف به اصطلاح زبان فارسی به نوع دیگری در آن تفسیر شده است.
چرا گروههای سیاسی ایرانی که ما در خارج از کشور داریم و فعال هستند، چرا فقط این اسم سازمان مجاهدین است که همیشه روی آنتن است و چرا اسم این سازمان است که در همه جا ساری و جاری است؟
خب این چیزی است که خود سازمان می خواهد. یعنی با همین چپندر قیچی ها، شلوغ بازی ها و دامن زدن به حرفهای پوچ و بی معنی مثل همین موضع گیری های متناقض که روزگاری حتی من دقیقاً یادم است اسنادش هم فکر می کنم باشد در آرشیو، که سازمان مجاهدین رسماً اعلام کرد که خانم مادلین آلبرایت، وزیر خارجه وقت آمریکا، یکی از مزدبگیران و حقوق بگیران وزارت اطلاعات است. که خب این باعث تمسخری شد که سازمان همچنان از شرش خلاصی ندارد. دستگاه امنیت سازمان مجاهدین تحت رهبری مستقیم شخص آقای رجوی بود آن زمان و چیزهای متناقضی هم که در می آمد دقیقاً بر گرفته از تحلیل های همین شخص یعنی آقای رجوی بود که خب این یک فرهنگی به جا گذاشته است که هنوز هم استفاده می شود. این فرهنگ خاص سازمان مجاهدین است. وقتی جداشده های سازمان مجاهدین و انشعابیون اصرار دارند که بگویند سازمان مجاهدین یک فرقه است، چون تعریف مشخصی از فرقه وجود دارد و سازمان سیاسی نیست، چون در این مورد هم تعریف مشخصی وجود دارد. تعریف کلاسیک و رُندی است که همه جا می شود به آن استناد کرد. شما می دانید که در گروههای سیاسی، گروههای مبارز انقلابی، وجه خاصشان بودن آزادی حق بیان و نظر و داشتن دیدگاه متفاوت با سایرین و سایر احزاب و گروههاست. در حالی که در درون سازمان مجاهدین دنیا به دو بخش تقسیم شده است. خارج از سازمان مجاهدین یک دنیاست و سازمان مجاهدین یک دنیای دیگر. به جز این دو تا تعریف هیچ تعریف دیگری وجود ندارد. این تعریف، تعریف یک گروه فرقه ای است. یعنی فرقه ها این تعریف را دارند که تمامی مردم دنیا گمراهند، ناپاکند و تنها کسی که پاک است همین اعضای این فرقه اند. تنها کسی که هدایت شده نفرات این فرقه اند. البته کسانی که در درون سازمان مجاهدین نبودند، ممکن است این را به نوعی تلقی کنند که خیلی شانتاژ است، خیلی دروغ است، این سازمان مجاهدین می آید یک چنین چیزی برای اعضای خودش بگوید که بگوید هر کس در درون مجاهدین است، پاک پاک است، بقیه که بیرونند همه به فساد و فحشا کشیده شدند. ولی متأسفانه جواب شما مثبت است. بله سازمان مجاهدین چنین ادعایی کرده. من از نفرات اعضای سازمان مجاهدین که در اروپا در این پایگاه ها یا احیاناً جاهای دیگر دسترسی به این فیلمها و برنامه ها دارند، می خواهم دقیقاً یادآوری کنم بهشان سالهای دهه 70 را اگر در عراق بودند، آنها به خاطر دارند که حتی روابط پدر و مادرهای آنان را به زیر علامت سؤال برده، آنها را به یک دنیایی که غرق در جنسیت و لذائذ جنسی بوده فرو برده نقش پدر و مادر را نفی می کرد. نفی خانواده به طور کل حتی پدر و مادرهایی که این انقلاب خانم مریم رجوی که در سال 64 به قول خودشان شروع شد، مثلاً بعد از به اصطلاح زمین گیر شدنشان در عراق آمدند اینها آمدند دو مرتبه زنده کردند و به نفع دیگری آوردند به همان صورت انقلاب جنسی، پدر و مادرهایی که بیچاره ها چهل سال سی سال پیش ازدواج کرده بودند و فرزندانشان در همان درون سلسله مراتب سازمان مجاهدین داشتند فعالیت می کردند، یکهو این فرزندان این خلق قهرمان مجبور شدند بیایند اعتراف کنند که بله پدرشان یا حتی مادرشان این انحراف را داشته است. خب این معمولاً کار یک گروه سیاسی نیست. ما نفهمیدیم بالاخره سازمان مجاهدین خواست کار تحقیقاتی بکند، کار روانشناسی بکند رفت به یک دنیایی وارد شد که شما همینجور که یکی یکی سؤالهایتان را می پرسید، می توانید خط سیر جریان فکری این گروه را در بیاورید.

خروج از نسخه موبایل