نظری به پیش‎نویس قانون اساسی عراق

نظری به پیش‎نویس قانون اساسی عراق
سایت روشنا
از مصاحبه علی قشقاوی با فرهاد جواهری یار
همانطور که می دانید و مستحضرید و در رسانه های عربی و بین المللی هم منعکس شده است، پیش نویس قانون اساسی عراق تثبیت شد. خیلی سنگ اندازی ها بود، بمب گذاری ها، آدم کشی ها انجام شد و خیلی تهدیدات بود. حتی گروه سنی ای که در زمان حاکمیت صدام حسین در عراق از بیشترین بخش قدرت برخوردار بود، مخالفت صریح خودش را چند بار اعلام کرده بود، در انتخابات شرکت نکرده بود، کاندیدا نداده بود و همه منتظر بودند ببینند چه خواهد شد.
بالاخره یک عده بزرگی از حقوقدانان و وکلای برجسته عراقی، این پیش نویس را تهیه کردند. این قانون، قانون اساسی است که فکر می کنم هم مدرن است، هم به درد شرایط جامعه امروز عراق می خورد. اکنون باید به رأی گیری عمومی گذاشته شود و اقشار مختلف مردم عراق باید در این رأی گیری شرکت کنند بگویند که این قانون اساسی را می خواهند یا نه.
ولی نکته جالب، اعتراض یک گروه ایرانی به یکی از تبصره های بند سوم ماده 21 است و خیلی عجیب است که اینها اینقدر به دست و پا افتادند. چون قانون که مشخص و واضح توضیح داده – البته جای تفسیر دارد – در آنجا آمده که دشمنان عراق از حق پناهندگی دولت عراق، یعنی کشوری که به آن صدمه زدند و به مردمش خیانت کردند،برخوردار نمی باشند. آنها بیایند در عراق تقاضای پناهندگی سیاسی بکنند و بخواهند از حق این ملت، از مالیاتی که ملت می دهند، از امکاناتی که این سرزمین در اختیارشان می گذارد مثل امنیتی که برخوردارند، خانه، رفاه و زندگی برخوردار شوند. این حق مردم عراق است که این را نخواهد. ماده خیلی واضح و روشن می گوید «کسانی که در اعمال تروریستی شرکت داشتند یا متهم شدند و کسانی که به عراق صدمه زدند». سازمان مجاهدین و وکلای بین المللی اش (که من فکر می کنم اینها هم فریب خوردند و باید بهشان خاطرنشان کرد که چنین چیزی واقعیت ندارد) همیشه گفته که من مستقل هستم، در عراق مستقل بودم، هرگز با هیچ قسمت از حکومت عراق قاتی نبودم. پس این دیگر وحشت ندارد. سازمان مجاهدین می گوید که ما هرگز دست به اعمال تروریستی نزدیم. در هیچ دادگاه بین المللی یا جایی که اثبات شود، در اعمال تروریستی دست نداشتیم و این حق ماست که در عراق از پناهندگی سیاسی برخوردار باشیم. البته من روی آن جمله پناهندگی سیاسی که سازمان مجاهدین از عراق می خواهند هم حرف دارم. مسلماً آن پناهندگی سیاسی معمولی که هر کسی می تواند دریافت کند نیست. اینها آمدند اعتراض می کنند که در این ماده جان اعضای ما به خطر افتاده است. یک ضرب المثل شیرین فارسی است که می گوید «چوب را که برداری گربه دزده فرار می کند». سازمان مجاهدین که می گوید که من گل و بلبلم، دموکراسی ام، حقوق بشرم، انتخابات دارم، در هیچ کدام از جنایتهای صدام حسین، نه در شقلاوه، نه در کرکوک، نه سلیمانیه، نه مندلی و نه خانقین شرکت نداشتم، خب چه وحشتی دارد؟ بگذارید این قانون تصویب شود. آیا سران سازمان مجاهدین مخالفند که دولت جدید عراق نمی خواهد به دشمنان سابقش سرویس بدهد و به آنها در خاک خودش پناهندگی بدهد و حمایتشان کند، پول و امکانات بهشان بدهد؟ من دقیقاً منطق سازمان مجاهدین را نمی دانم. وکلایی که سازمان مجاهدین استخدام کرده و به آنها پول داده که آنها این اطلاعیه ها را صادر کنند و دست به اعتراض بزنند، خب آن یکی که در آمریکاست، چندین هزار کیلومتر دورتر از سرزمین اصلی در ماجراها قرار ندارد، اینها می آیند یک بندی را تفسیر می کنند. بله خب با این بند می شود بازی کرد. متهم کسی است که هنوز جرمش ثابت نشده است. به خاطر این که هنوز جرم نفر ثابت نشده این را می شود پناهندگی سیاسی ازش گرفت. باید به دادگاه برود، در دادگاه ثابت شود که جرمش چیست، بعد تحت آن شرایط حکمش صادر شود. ممکن است این جمله را بشود باهش بازی کرد. ولی سازمان مجاهدین نقش بلا انکاری در کشتار و سرکوب عراقی ها داشته. سازمان مجاهدین در سیستمهای امنیتی عراق خیلی دست سنگینی داشت. قسمت زندانهای عراق را کنترل می کرد. در شبکه پیچیده مراقبت و تعقیب و نابودی مخالفین صدام حسین شرکت داشت. مدارک غیر قابل انکاری مثلاً اعترافات شخص رجوی در کنار دست آقای طاهر حبوش موجود است که ایشان دقیقاً اعتراف می کند به کارهایی که می کند و مأموریتهایی که می گیرد و آنجاها خیلی صریح و واضح می گوید من بدون تعارف می گویم منافع ما و شما نداریم و عراق و سازمان مجاهدین، یعنی عراق دوره حاکمیت صدام حسین در واقع یک حکومت هستند و یک سیستم هستند. اینها به عنوان خارجی پول می گرفتند و برای حکومت صدام حسین گشت خیابانی می دادند یا مخالفین را شناسایی می کردند یا ترور می کردند. الان در این کتابی که چاپ شده و نوارهایی که هست، دقیقاً من الان یکی از مأموریتهایی که یادم می آید آقای حبوش به مسعود رجوی واگذار کرد، از بین بردن یکی از پایگاههای مخالفین عراق به اسم پایگاه 9 بدر در منطقه موسیان است که آقای حبوش حسابرسی می کند که چرا این مخالفین ما مخالفین عراقی را در داخل ایران از بین نبردید. این تازه در داخل ایران است که دست عراق بسته بوده است. در داخل خود عراق ما شواهد بسیار داریم. نفراتی که آن زمان در این سیستمهای سرکوب مخالفین عراقی شرکت داشتند اینجا حضور دارند. تعداد بسیاری از کسانی که در عملیات موسوم به مروارید و سرکوب شورشیان در جنوب و شمال عراق شرکت داشتند، هستند، خاطراتشان هست، حرفهایشان هست، کتابهایی که نوشتند هست، به اینها می شود استناد کرد. این ماده الان راهکاری باز کرده و بخصوص ما انشعابی های از سازمان مجاهدین، از این ماده بینهایت استقبال می کنیم و امیدواریم این ماده راه ما را برای وارد شدن به دادگاه های داخل عراق و محاکمه زندانبانها و شکنجه گرهای خودمان که در عراق بودند باز بکند و ما حتی بتوانیم شکایاتمان را به دادگاه صدام حسین ببریم و به عنوان یکی از شاکیان خصوصی در این دادگاه شرکت کنیم.

خروج از نسخه موبایل