آیا مقاومت تبعیدی ایران می تواند به فشار علیه تهران کمک کند؟

آیا مقاومت تبعیدی ایران می تواند به فشار علیه تهران کمک کند؟


انجلیک ون انگلن


10 سپتامبر 2005


بر گرفته از سایت: گلوبال پالیتیشن


چنان چه در ماه های آینده  امریکا، اتحادیه ی اروپا و سازمان ملل تلاش هایشان را جهت پذیرفتن قوانین ویژه ای بر برنامه های هسته ای ایران بالا ببرند، ممکن است از شرایط تروریستی مقاومت تبعیدی ایران برای فشار بر رژیم ایران استفاده شود. موضوع ساده است؛ مجاهدین در فهرست تروریست ها دست کم تا  دو سال آینده می مانند و در عوض این خوش نیتی، ایران بیش تر در پیش برد برنامه های هسته ای اش موفق می شود.


جهت چنین اقدامی ثبات رأی زیادی هم وجود ندارد. اما، اظهارنظرهای دیپلمات ها آشکار می کند که در زمان حاضر به طور نسبی در زمان حاضر درباره ی این اقدام اندیشیده می شود و به عنوان عملی ممکن، جهت معامله تلقی می شود. از برچسب تروریست مقاومت تبعیدی ایران یا می توان کمی بیش از یک ورق معامله بهره برد یا –  به احتمال کمتر –  آن ها ممکن است دریابند که از آن ها در یک برنامه ی از پیش آماده شده ی امریکایی جهت برانگیختن شورش هایی در داخل ایران استفاده شود. هر دو انتهای این طیف در بردارنده ی مفاهیمی هستند که ممکن است پیش بینی نشده باشند.


در مرکز این حرکت، اپوزیسیون شورای ملی مقاومت ایران قرار دارد که همچنین با نام مجاهدین خلق یا ارتش ملی آزادی بخش شناخته می شود. حدود 3000 عضو این گروه در جولای 2004 توسط امریکا در کمپ اشرف – در شمال غربی بغداد – پناهندگی موقت دریافت کردند. جذبه ی اصلی سازمان برا ی حامیان غربی اش، که در میان آن ها اروپایی ها حتی پرشورتر از امریکایی ها هستند، نتیجه ی تلاش های سخت آن در 15 سال گذشته است. به این معنا که گروه ؛ فرمول کامل سازمانی جهت به دست آوردن دل ها و عقل ها ی غربی را یافته است؛ فمینیسم را در قلب فلسفه اش قرار داده است. زنان که  30 درصد کل اعضا را تشکیل می دهند، 70 درصد سمت های رهبری را در دست دارند.


مجاهدین توجه رسانه های جهان را هم به خود جلب کرده است، به نظر می رسد که جذابیت هایش کارا هستند. نماینده ی کنگره از فلوریدا – ایلینا رز لهتینن – که غالباً برای بازشناساندن مقاومت ایران تلاش می کند، حتماً جذب شعار زن سالاری سازمان شده است.   با این وجود به نظر می رسد که گروه به اشتباه افتاده است چون در مواقعی خبرهایی می سازد که نشان از اعمالی در تضاد مطلق با چنان آرمان گرایی گروه داشته اند. بنا بر گزارش دیدبان حقوق بشر در ماه مه گذشته، این مبارزان آزادی خواه حس قدردانی بالعکسی نسبت به حقوق بشر دارند. این گزارش بحث های حول محور شرایط تروریستی گروه را تشدید می کند و رفتارهای وحشتناکی را بر افرادی که سعی بر خروج از سازمان داشته اند ،آشکار می کند. یکی از نمونه ها مربوط به محافظ سابق رجوی است. روزنامه ی لوپاریزین آن چه بر او گذشته است را توصیف می کند : هنگامی که او تصمیم به ترک مجاهدین گرفت، آن ها مواد مخدر به وی تزریق کردند و وی را تحت شکنجه ی شدید روحی قرار دادند. سرنوشت طهماسبی ،  بادی گارد سابق، نسبتاً شبیه به تنبیهات مورد نظر رهبری برای دیگر اعضاست که بارها منجر به مرگ افراد مورد تنبیه شده است.


هرچند که از نظر برخی ها مجاهدین گام های قابل توجهی جهت تبدیل شدن به سازمانی قابل قبول برداشته اند؛ مانند عهدی که برای کنار گذاشتن حرکات تروریستی بسته اند، اما افرادی که از درون سازمان آگاهند می گویند که طی دهه ی گذشته رهبران مجاهدین رنگی فرقه گون به خود گرفته اند که هر کسی آن را تحسین بر انگیز نمی یابد و احتمالاً این موضوع به سخت گیری آن ها در استخدام اعضای جدید نیز مربوط می شود. در اول دهه ی 90، تیم زن و شوهری مسعود رجوی و مریم عضدانلو رهبری گروه را به عهده گرفتند و از همه ی اعضا خواستند که با طلاق دادن همسران خود به انقلاب ایدئولوژیک شان جامه ی عمل بپوشانند. یکی از قربانیان چنین عملیات شستشوی مغزی ای، تحلیل گر امور ایران ، علی رضا جعفر زاده است که غالباً در فاکس نیوز پدیدار می شود. این ایرانی تبعیدی، عضو سابق مجاهدین است. این جعفرزاده بود که دو سال پیش هنگامی که سخنگوی شورای ملی مقاومت  ایران بود اخبار تسلیهات هسته ای ایران در نطنز و اراک را در جهان منتشر کرد.


ایران اینترلینک ، سازمانی  است که افشای چهره ی واقعی مجاهدین به جهان را دارد، دارای وب سایتی است که در ان اظهار می کند جعفرزاده در 1986 تحت الامر مسعود رجوی با همسرش ربابه صادقی اهل بابل ازدواج کرد و چهار سال بعد پس از آن که رجوی گفت همه ی اعضا ی گروه به دلایل ایدئولوژیکی طلاق بگیرند، آنها نیز چنین کردند. ایران اینترلینک شرح حالی از جعفرزاده منتشر کرده است که پرده ای از ابهام بر روابط وی با فاکس نیوز می کشد : اکنون فاکس نیوز جعفرزاده  راهم به عنوان کارمندش و هم رئیس شرکتی مشاوره ای معرفی می کند. اما کمی پیش تر در سال 2001، با همین مرد در فاکس نیوز به عنوان نماینده ی مجاهدین در کنگره ی امریکا مصاحبه شد. بنا بر اظهارات این وب سایت :شواهد جدی وجود دارند مبنی بر دست داشتن جعفرزاده در معاملات غیرقانونی در امریکا، از جمله معاملات مواد شیمیایی که می توانند در ساخت WMD ها مورد استفاده قرار گیرند. همچنین مواردی حاکی از دست داشتن مجاهدین با نمایندگی جعفرزاده  در پول شویی های جدی و قاچاق مواد مخدر در امریکا وجود دارند. این اتهامات و همچنین روابط اهمال آمیز وی با فاکس نیوز در واشنگتن تحت بررسی هستند. بنابر اظهار ایران اینترلینک ظاهراً جعفرزاده چنان عضو متعهدی است که بارها جهت عملیات های انتحاری داوطلب شده است و به علاوه در یکی از نشریات سازمان وی اذعان کرده است که حاضر است هر زمان که لازم باشد خود را در مقابل دفتر سازمان ملل در نیویورک به آتش بکشد.


ناظران معتقدند، هر چند که احتمالش کم است که مجاهدین اصلاً در کمک به مأموران مخفی ای که در داخل ایران جاسوسی میکنند دخالت نداشته باشند اما به همان نسبت هم احتمال کمی دارد که بر آن ها به عنوان یک سازمان تکیه بشود. ران جکوبز در سایت counterpunch.com معتقد است که منطقی نیست که انتظار داشته باشیم امریکا فوراً خدمات اعضای شورای ملی مقاومت را برای هدایت حمله ی خارجی به ایران مورد ملاحظه قرار دهد، هر چند که این گروه به نحو فعالی به تبلیغ و اعلام مکان های سایت های هسته ای ایران می پردازد –  جکوبز اعتقاد دارد که : تغییر باید با کم ترین دخالت امریکایی ها به ایران وارد شود. به نظر می رسد که گروه ها و افرادی که کم ترین روابط  را با واشنگتن دارند در میان مردم ایران دارای بیشترین اعتبار باشند. اما مشکل می توان تصویری واضح در این مورد داشت.


تنها نشانه ی رسمی و اخیری که دولت بوش در حال کار کردن روی آن است، انتشار گزارش طبقه بندی شده ای بود باعنوان گزارش غیرقابل پذیرش که توسط وزارت خارجه ی امریکا به اعضای کنگره ارائه شد و در آن به موقعیت هسته ای ایران در چند کشور دیگر پرداخته شده بود. بخش هایی از این گزارش به طور عمومی منتشر شد، اما درعین حال اعلام شد که نسخه ی سری   هم از این گزارش وجود دارد – علامت روشنی مبنی بر این که واشنگتن  می خواهد دنیا بداند که چرخ ها در حال چرخشند همچنین تحقیقات اساسی درباره ی  نقش افراد و گروه هایی نظیر NCRI تقریباً طبقه بندی شده اند. دسترسی یافتن حتی به تاریخ های بازبینی سه فهرست وزارت امور خارجه ی امریکا که مجاهدین را به  عنوان سازمان تروریستی معرفی می کند و هر دو سال یک بار تکرار می شود، تقریباً غیرممکن است.


این برای مجاهدین خبر بدی است، چرا که آن ها طی یک دهه ی گذشته بر پاک کردن برچسب تروریستی از خویش تمرکز کرده اند. در سال های اخیر مجاهدین سه بار از دادگاه استیناف ایالات متحده درخواست کرده اند که بر تصمیمات سال های 1999 و 2001 تجدید نظر کنند. اما از یک دیدگاه منطقی به دشواری ممکن خواهد بود که مجاهدین به این آرزویشان دست یابند. دولت بوش این سازمان را دلیل اصلی اش برای حمله به عراق معرفی کرده است. در لایحه ای که در سپتامبر منتشر شد ، دولت امریکا از ادعایی که رئیس جمهوری بوش پیش از آن در سخنرانی اش کرده بود، عقب نشینی کرد، در این سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل بوش می گفت که یکی از دلایل عمده اش از حمله به عراق  پناه دادن این کشور به گروه های تروریستی نظیر مجاهدین ، که علیه ایران اعمال خشونت کرده است و در دهه ی 70 مسئول قتل شخصیت های نظامی و غیرنظامی امریکا بوده است. مایکل استین برگ نویسنده ای در Executive Intelligence Review می گوید که : تنها اتهام بزرگی که دولت بوش به یک سازمان تروریستی زد بیشتر بر ضد مجاهدین خلق بود تا به نفع آن ها.


یکی از دلایلی که باعث می شود بیش تر به این سازمان پرداخت  این است که مجاهدین به نحوی فعال در سرکوب قیام  کردها در شمال عراق در 1991 شرکت داشتند.


جعفرزاده اخیراً دوباره به تکرار داستان های گذشته اش درباره ی سایت های هسته ای ایران شروع کرده است. جدای از تضادهای محیط برشرایط مجاهدین در امریکا و فرانسه، مسئله اصلی ای که مقاومت ایران در خارج از ایران ایجاد می کند به طور گسترده ای شامل دیدگاه های همگرا در میان سازمان ها می باشد. دو سال پیش فرانسه این سازمان را غیرقانونی اعلام کرد. آن ها در 1986 هم این سازمان را از کشورشان اخراج کردند ، در آن زمان سازمان مجبور شد که در بغداد مستقر شود و خود را به خدمت صدام در ارتش خصوصی اش در آورده شگفت این که گفته می شود، فرانسوی ها مؤثرترین عامل در نتیجه گرفتن از مذاکرات هسته ای بوده اند.


بیشتر احتمال دارد که مجاهدین تنها برای برانگیختن ترور در ایران به نحوی غیررسمی استفاده شوند یا حتی بدون اثبات مستقیم مقامات خاصی که در رده های بالای دولت بوش مسئول هستند – مقاماتی مانند بوش و رایس که از تصمیم ارتش امریکا برای پس دادن اسلحه ها به مجاهدین پس از حمله به عراق آگاه نشده بودند –  به محض آن که رایس به آن چه هاون رئیس جمهوری دیک چنی و چند تن از همفکرانش پی برد، این موافقت نامه را لغو کرد و بعدها کمپ اشرف را منطقه ی حفاظت شده اعلام کرد


حتی از اسناد  اخیرتر وزارت خارجه بر می آید که تردیدهایی در وزارت خارجه وجود دارد. در نشریه ی Dacades آمده است : فلسفه ی مجاهدین مخلوطی از مارکسیسیم و اسلام است […] حمایت اصلی آن از سوی رژیم سابق عراق و صدام حسین بوده است که از دهه ی 80 آغاز شد. در پیش از انقلاب مجاهدین حملات ضد غربی را هدایت کرده اند. از ان پس حملات تروریستی علیه مواضع جمهوری اسلامی ایران در خارج و داخل این کشور مرتکب شده اند. مجاهدین مدافع سرنگونی حکومت ایران و جایگزینی آن با رهبریت خود گروه هستند.


مسعود رجوی تأکید می کند که هنگامی که او در پی شورش های خیابانی به زندان افتاد در روزهای اوج خوشبختی مجاهدین، یک کودتای مارکسیستی در میان گروه رخ داد اما او مدیریت خود را جهت کنترل اوضاع حتی از درون زندان به کار گرفت. در پیشنهادی ، جهت قابل قبول کردن سازمانش در آن سوی آب ها، او بارها همه ی تمایلات مارکسیستی خویش را انکار کرده است. جدای از معجون فلسفی مبهمش، اطلاعاتی درباره ی چگونگی  عملکردهای داخلی گروه بسیار شبیه فرقه داودیان واکو است در 1993 توسط FBI در تگزاس سلاخی شدند. پیام های رادیویی هر روز پخش می شوند تا اعضا را به سمت بشارات رهبرانشان تحریک کنند و فشار روانی شیوه ای استاندارد جهت تحمیل دستورات است. سرگذشت طولانی مجاهدین از 1965 آغاز می شود، هنگامی که سه دانشجوی سابق دانشگاه تهران – محمد حنیف زاده، سعید محسن و اصغر بدیع زادگان این جنبش را جهت کمک به سرنگونی رژیم منفورترین شاه پایه گذاری کردند. آن ها مارکسیسم و اسلام را اساس ایدئولوژی خود دانستند، خط مشی که بیش تر گروه های آن دوره در آن شرکت داشتند. مجاهدین به زودی پس از انقلاب دریافتند که رژیم آیت ا… ها به آن ها اعتماد نمی کند و به آن ها اجازه ایفای هیچ نقشی در زندگی عمومی نمی دهد و دست به سلاح بردند. در بیستم ژوئن 1981، جنبش با سازمان دهی شورش هایی را آغاز کرد و به زودی هزاران تن از اعضایش در داخل ایران دستگیر یا اعدام شدند.


امروزه مجاهدین از نظر کارشناسان نیروی نظامی بزرگی به شمار نمی روند، اما زمان خویش را شناخته اند و می توانند فرم جدیدی به خود بگیرند. مریم رجوی در حالی که در فرانسه پنهان شده بود، دستگیر شد و اکنون در انتظار محاکمه اش به خاطر اتهامات تروریستی اش است. شوهرش مسعود در دو سال گذشته دیده نشده است.


از داخل ایران، مجاهدین با آغوش باز مواجه نخواهند شد. نویسنده ای در سایت Iran Truth می نویسد: مجاهدین بسیار مورد انزجار همه ایرانیان در سراسر دنیا هستند. در طول جنگ ایران – عراق ، صدام حسین به آن ها کمک مالی کرد و از آن ها جهت حمله های به ایرانیان بهره گرفت. این گزارش ها  بارها تصدیق می شوند. به نظر می رسد که جلب اعتماد برای سازمانی که زمانی علیه مردم خودش اسلحه به کار برده است. بسیار سخت باشد. این گروه همچنین به شدت از سوی جمعیت ایران به عنوان فعالان سرکوب کردهای عراق به همراه ارتش صدام، تلقی می شود. بنابر وبلاگ Iran Truth : مجاهدین به دلیل عملکردهای گذشته اش به این راحتی مصونیت نمی گیرد حتی اگر سی سال از هدف قراردادن اروپایی ها و امریکایی  خودداری کرده باشد.

خروج از نسخه موبایل