زائده‎ای زبون!

زائده‎ای زبون!
محمد مرادی
وقایع مختلف و وقوع پی در پی آنها بر خلاف تحلیل‎ها و رؤیاهای رهبری عقب‎ماندۀ مجاهدین، برای بقایای رجوی ضایعۀ اسفناکی است که آنان را به زائده‎ای زبون از حوادث و رویدادها بدل ساخته است.
باند هدایت کنندۀ مجاهدین و بقایای رجوی، به برگی سرگردان که هر لحظه مسیر وزش حوادث، آن را به سویی پرتاب می‎کند بدل گردیده است که زیگزاگ زدن‎ها و پریشان‎گویی‎های آنان، حرکات غیرارادی همان برگ را به ذهن متبادر میکند و در انتها در تندباد حوادث در هم پیچیده می‎شود و لگدمال عابران و رهگذران می‎شود.
تلّون روش‎ها و تحلیل‎ها و استراتژی تن دادن به حوادث خودبخودی ِ رجوی، تنها با تکیه بر یک نقطۀ کانونی می‎توانست استمرار پیدا کند و آن ثبات رژیم فاشیستی صدام بود لذا بلافاصله پس از سقوط وی شاهد آن هستیم که بقایای به گل نشستۀ رجوی هر روز رنگی به خود می‎گیرند و به دنبال وقوع حادثه‎ای، موضع‎گیری‎های جدید و چرخش‎های 180 درجه‎ای انجام می‎دهند.
به‎طور کلی قانون حاکم بر مواضع و عملکرد مجاهدین در دوران اخیر، آن چیزی است که جمهوری اسلامی و حاکمان ایران برای آنان رقم می‎زنند، و اگر چه ماهیتاً و تا کنون، این گروه زائده‎ای از جنگ عراق علیه ایران و حرکات جنون‎آمیز رجوی بود، اما اکنون عیان‎تر از گذشته و به‎طرز آشکاری بازی کردن ایران با آنها خود را نشان می‎دهد.
در نهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران، بقایای رجوی با هزار دلیل و تحلیل به کلۀ نیروهای خود می‎خواندند که جمهوری اسلامی برای پیغام دادن به غرب نیاز دارد که هاشمی رفسنجانی رییس‎جمهور شود، اما بلافاصله پس از انتخاب احمدی‎نژاد، تحلیل‎های انبساطی و انقباضی را از توبرۀ شعبده‎بازی خود در آورده و به خورد نیروهای متحیرشان دادند.
کسی هم از آنها نپرسید که اگر واقعاً جمهوری اسلامی نیازی به پیغام‎رسانی به غرب داشت و انتخاب هاشمی تضمین بقایش بود، چگونه احمدی‎نژاد انتخاب شد و حداقل اینکه اگر تحلیل امروزتان غلط نیست، باید بپذیرید که تحلیل پیش از انتخابات شما کاملاً غلط و صد در صد مخالف واقعیات مربوط به ایران بوده است؟!
در مورد پروندۀ هسته‎ای ایران نیز درست در حالی که ادعای رهبری ِ کارزار جهانی را داشتند و به نیروهای وارفتۀ خود بر اساس صدها مدرک و دلیل و شاهد روحیه می‎دادند که دیگر جهان به این نتیجه رسیده است که مذاکره با ایران فایده ندارد، به یک‎باره نه تنها اروپا بلکه امریکا نیز به جمع طرفداران مذاکره با ایران پیوست!
در این مورد نیز نه اعضای از همه‎جا بی‎خبر سؤالی کردند و نه آنها آنقدر مسؤول هستند که پاسخ گویند که اگر مجاهدین موفق شدند جهان را به آستانۀ جنگ با ایران بکشانند، پس چه شد که سر از ادامۀ مذاکرات در آورد.
اما صحنه‎هایی که با شفافیت بیشتری، زائده بودن بقایای رجوی را نشان می‎دهد و رقص برگ در وزش باد را به یاد می‎آورد، مواضعی است که مجاهدین در پی سخنان رییس‎جمهور ایران اتخاذ می‎کنند.
یک روز آشکارا، برای اسراییل سینه چاک می‎کنند و یک روز به سازمان کنفرانس اسلامی (کشورهایی که اسراییل رسماً آنها را تهدید می‎کند و دشمن آنها به شمار می‎رود) نامه نوشته و مزورانه ژست حمایت از فلسطین را می‎گیرند.
ضایعه‎های اسفناکی که یکی پس از دیگری و بعد از سقوط صدام نصیب ِ دار و دستۀ جانی رجوی شده است، از آنها زائدۀ زبونی ساخته که بالاترین کارآیی‎شان در جست و خیز کردن در برابر سخنان رییس‎جمهور ایران است و هر گونه تعین سیاسی و ثبات خطی را از آنان سلب کرده است.
 

خروج از نسخه موبایل