اسیر در مثلث ِ سکتاریسم / تروریسم و اپورتونیسم

اسیر در مـثـلـث ِ سکتاریسم / تروریسم و اپورتونیسم

مريم خوشنويس، سيزدهم دسامبر
تروریسم جوهره سازمان مجاهدین خلق است ، سکتاریسم فرآیندی از انقلاب ایدئولوژیک است و اپورتونیسم ترجمان عینی رجوی ها است.
اپورتونیستهای راستگرائی که خود را در زرورق چپ بسته اند و در آرزوهای صدام شریک شده بودند ، هم اکنون در قـبـر ِ سیاسی خود جیغ می کشند تا از وحشت ِ قبرستانی که در آن گرفتار شده اند رهائی یابند.
اپورتونیست راست در جلد ِ چپ نمایی ؛ همیشه در خدمت امثال صدام است و همواره پاچه گیرآزادیخواهانی است که راه مبارزه را براساس عدالت و اخلاق تنظیم و هرگونه استثمار و استعمار فردی و تشکیلاتی را نفی می کنند.
در دستگاه رجوی ها یک حرکت راست وجود دارد ، چون دیگر نه جهت تفکرات خرده بورژوائی در جهت نفی طبقات استثمارگر را در خود دارد و نه سوسیالیسم تخیلی جامعه بی طبقه توحیدی را معتقد است و مسئله آزادی را هم که مدتها است با تهمت و افترا و ناسزا و ترور شخصیت دیگران فاتحه اش را خوانده است ، پس براحتی میتوان نتیجه گرفت که دستگاه رجوی ها شامل سازمان مجاهدین ، ارتش آزادیبخش و شورای ملی مقاومت ، راست است و در هر راستی اپورتونیسم نیز محفوظ است.
آنهائی که معتقدند در میان اپورتونیستهای راستگرای مجاهدین خلق خواهند توانست به جریانی رفرمیست و یا رفراندومیست ؛ مدره و یا دمکراتیک برسند ، کاملا در اشتباهند ، مجاهدین حتی به اعضای غیرسازمانی عضو شورای ملی مقاومت اجازه نظریه پردازی و جاری کردن سیاستی غیر از سیاستی که از انقلاب ایدئولوژیک رجوی ها عبور داده شده باشد را نمی دهند که هیچ ، با هر آنکسی که مترصد بیان نظرات خود در محیطی غیر هم باشد بجرم محفل زنی برخورد خواهند کرد ؛ اگر کسی به این روشهای فاشیستی فرقه مجاهدین شک دارد می تواند در یک خلوتی از مسعود بنی صدر ، لاهیجی ، خدابنده ، الهه ، و… بپرسد که چگونه در ادوار گذشته با آنها برخورد صورت گرفته است.
سکت ِ ضد تکامل ِ رجویها ، سخت بر این باور است که با خصلتهای اپورتونیستی خود خواهد توانست از زیرفشار برملاشدن هویتش بیرون آید ، رجویها باید بدانند که دوره مغزشوئی با غسل و عملیات جاری وتعهد گرفتن و… تمام شده و تفکرات سکتاریستی آنها که بصورت فاشیسم ظهور و بروز می کند ، دیگر قادر نیست که از پاره شدن حصارهای ذهنی افراد جلوگیری کند ، آبروباخته های دستگاه رجوی که از انقلاب ایدئولوژیک و بنا به ضرورت و نیاز دوره ای خود بهره می برند ، ظاهرا از آن غافل شده اند که مباحث ارتجاعی همین انقلاب ایدئولوژیک آنها را به چالش کشیده و بمثابه پاشنه آشیل برای گسترش بحرانها عمل می کند.
کسانی که ذهن و عملشان در سه ضلع ِ مــثــلث ِ تروریسم ، سکتاریسم و اپورتونیسم محصور شده است اصلا و ابدا نخواهند توانست تعریفی از دمکراسی ارائه دهند و هرگز قادر نیستند اضداد خود را تحمل کنند و هیچ اعتقادی به آنچه در بیرون از خودشان در قالب شعارهای پرطمطراق آزادیخواهی سرمی دهند نداشته و صدالبته به همه این خصلتهای راستگرایانه خود از ظرف ِ بزرگی که درماهیتشان خانه کرده است ، پوشش می دهند. ماهیت ِ به غایت اپورتونیستی مجاهدین در ادوار گذشته از این سازمان چریکی یک فرقه ایدئولوژیک ساخته است که به مزدوری برای امثال صدام فخر می فروشد واز اینکه توانسته است به یک آژانس ِ اطلاعاتی برای سرویس دهی خبری ازایران به کمپین ضدایرانی ملحق شود ، سخت برخود می بالـد!
اکنون بحرانی عمیق ِ در درون فرقه اپورتونیست مجاهدین خودنمائی می کند ؛ بـُغض های فروخورده ادوار گذشته سرباز زده و گریبان سردمداران این جریان را گرفته است ، ادامه جنگ مسلحانه ، تنیدگی در رژیم صدام ، عملیات روانشناسی روی نیروها ؛ نقض حقوق بشر ؛ هژمونی و مزودوری برای بیگانه ، تنها بخشی از تضادهائی است که نیروها جرات یافته اند درباره آن بپرسند ، این شکاف از اشرف شروع و مدتی است در شورا نیز بازتاب یافته و می رود تا اذهان به خواب رفته دیگران را هم بیدار کند ، واکنشهای هیستیریک مریم قجر و اصحاب درباری ایشان در تهاجم سازمانیافته به تمامی نیروهایی که سئوال دارند موید این ادعا است که در فرقه توتالیتر مجاهدین پرژکتورهائی روشن شده و افراد توانسته اند چهره کریه و ضد انسانی عملیات جاری /غسل/ توبه/تعهدسپاری/هویت سوزی/….. را ببینند و آن را نقد نمایند ، تنها ابزاری که فرماندهان نظامی برای سرکوب ذهنهای پرسشگر دارند منتسب کردن آنان به وزارت اطلاعات رژیم است!! ، گـُنده گوهای اُور ؛ پرسشگران اسیرشده درقرارگاه اشرف را به رژیم نسبت می دهند تا مرهمی برای زخمهای خود پیدا کنند!، آنان را مزدور می خوانند تا جواب سئوالات به حق ِ افراد را در هزارتوی فرقه ای گم کنند ، بجای اینکه دلیلی برای سرگردانی در استراتژی ارائه دهند و بر توسل خود به شیوه های فاشیستی و قهقرائی عملیات جاری توضیحی دهند ، خطاهای خود را به دیوار رژیم می کوبند و منتقدین را درپای این دیوار اعدام می کنند تا احدی جرات نکند برمثلثی که محورحیات فرقه است انتقاد بَرد و این مصداق بارز و عینی اپورتونیسم راست است که هم اکنون در تمامی اندامها /استخوانها و سلولهای فرقه مجاهدین رسوخ و رسوب کرده است. /
مریم خوشنویس
2005-12-13

خروج از نسخه موبایل