تروریسم یعنی آن چه تروریست ها انجام می دهند

تروریسم یعنی آن چه تروریست ها انجام می دهند


نویسنده: جان تامپسون
وب سایت: The Mackenzie Institute
تاریخ: 3 مارس 2000
تروریست برای یک فرد می تواند مبارز آزادی خواه فرد دیگری باشد : این جمله یکی از احمقانه ترین عقاید درباره ی تروریسم است که متأسفانه افراد بسیاری به آن معتقد هستند.
در حالیکه تروریسم همه ی کسانی را که به آن ممارست می کنند را آلوده می کند، بسیاری ترجیح می دهند که به شورشی هایی که علاقه دارند اعتماد کنند و این همیشه اشتباه است.
تروریسم هرگز دقیقاً معنی نشده است. تلاش ها برای کشیدن خطی میان مناطق خاکستری که در آن ها تروریست ها و پارتیزان ها یا تروریست ها و گنگسترها با هم یکی می شوند، همواره با شکست مواجه شده است. تروریست ها غالباً در جنایت سازمان یافته شریک هستند و در لشکرکشی های مبارزاتی می توانند از تروریسم به عنوان یک استراتژی استفاده کنند.
بیشتر مردم می توانند تروریسم را برای آن چه هست تشخیص دهند و توصیفات کلی این پدیده به نحو گسترده ای مورد پذیرش واقع شده است. این ها آشکار می کنند که تروریسم در عمل پنهانی؛ در هدف سیاسی؛ و بی تناسب است – – در آن تروریست منابع کمی و اهداف بسیاری دارد، در حالی که آن هائی که مخالف تروریست ها هستند منابع بسیار و اهداف کمی دارند. تروریست ها همچنین غیرقابل توجیه هستند چرا که پاسخگوی هیچ اخلاقیاتی نیستند مگر ساختارهای ایدئولوژیک خودشان.
کمتر شورشی خود را نامردی بی بند و بار می داند و به همین خاطر است که – برای نمونه – انفجار برج های تجاری ، کشتار غیرنظامیان و یا به قتل رساندن سربازهایی که سرپست نیستند به عنوان اعمال حماسی دیده می شوند.
افرادی که با آن ها هم دردی می کنند – برای نمونه – ببرهای تامیل یا ارتش سرخ ژاپن و یا شاخه ی موقت IRA اغلب اذعان می کنند که این اعمال قابل تأسف اما لازم است.
بیشتر این طرفداران کمتر بی طرف هستند. جنبش های زیرزمینی نیز دارای شاخه های سیاسی رو زمینی مشابه هستند که تبلیغات می کنند و پول جمع آوری می کنند. به علاوه، پس از لنین، شورشی ها آموختند که به دنبال یک حقیقت بالاتر ( اهداف خودشان )، اشکال کوچکتری از حقیقت می توانند همراه آن نادیده گرفته شوند.
از ایرلند و اسرائیل و امریکا غالباً به عنوان کشورهایی یاد می شود که ظهورشان به وسیله ی همین وسایل سئوال برانگیز تسهیل شد. با این وجود جنگ انقلابی امریکایی ها حرکت تروریستی نبود – پارتیزان ها در هر دو سو به شیوه هایی زشت عمل کردند اما این استراتژی هیچ کدامشان نبود. هم ایرلند و هم اسرائیل موضع سختی برای سرکوب به ترتیب IRA و Irgun درمدت کوتاهی پس از استقلال شان گرفتند.
ممکن است تروریست ها توسط برخی جنبش های آزادی خواه تحمل شوند، اما تمایل آن ها به بی رحمی و دروغگویی از آن ها کشورسازان کثیفی می سازد.
وزارت خارجه ی امریکا، در فهرست سالانه ی تروریست های بین المللی اش، سازمان مجاهدین خلق (MEK) و دسته بندی از گروه های پیشرو رو زمینی آن که برای آن حمایت جلب می کنند را ارائه می دهد. این گروه ها شامل شورای ملی مقاومت، مجاهدین خلق ایران و جامعه ی دانشجویان مسلمان است.
مجاهدین خلق بیشترین سابقه ی عمل کردش علیه نظام دینی ایران بوده است. با این وجود، مجاهدین در دهه ی 60 به عنوان یک جنبش چپ گرا علیه شاه شروع به کار کردند – ظاهراً با برخی حمایت های شوروی -.
از آنجایی که در دهه ی 1970 مخالفت با شاه به نحو گسترده ای رشد یافت، مارکسیسم مجاهدین با ایدئولوژی اسلامی آمیخته شد. مجاهدین به انقلاب اسلامی پیوستند ،اما روحانیون هم مطمئناً آماده نبودند که آن ها را تحمل کنند. بازماندگان مجاهدین به خارج از ایران گریختند و یا با عراق متحد شدند – که درست همان زمان در حال آغاز جنگ فرصت طلبانه اش با ایران بود.
پس از 1980 ، اعضا و حامیان مجاهدین در سراسر دنیای غرب پراکنده شدند. در کانادا ، اعضای گروه به طور جدی به جمع آوری پول پرداختند و روابطی با جامعه ی مارکسیست و نابهنجار کانادا برقرار کردند. همچنین به سفارت ایران در اتاوا حمله کردند. این حمله بخشی از تهاجم هماهنگ شده ای به 13 سفارت ایران در امریکا و اروپا بود.
هنوز، در طول این سال ها مجاهدین عنایات کمی نصیبشان شده است. پایگاه اصلی شان در عراق هنوز در تبعید است و وابسته به بخشندگی و سخاوت صدام حسین است. با تلاش جهت آمیختن اسلام به مارکسیسم، این سازمان به واقع توسط چپ گراها و اسلام گراها پذیرفته نیست. برخلاف برخی گروه های دیگر، به نظر می رسد که این گروه قادر نیست که برای جمع آوری پول به جنایت سازمان یافته دست بزند ( متوسل شود) حملاتش به مواضع ایران در کشورهای غربی ، توجه عمومی کمی را جلب خود کرد.
بنابراین چرا مجاهدین خلق دست از مبارزه نمی کشند؟ تلاش یکی از اعضا به نام مهناز صمدی برای گرفتن پناهندگی در کانادا، نشان داد که وی هنوز قادر به ترک مبارزه نیست – – همه ی موضوع بر این متکی است که آیا MEK گروهی تروریستی است یا خیر.
شاید موضوع مهناز صمدی نکته ای را درباره ی گروه های تروریستی بازتاب دهد.. این که تعداد کمی از آن ها می دانند چه زمانی باید ترک مبارزه کنند. از vaster تا کلمبیا و تا کامبوج، شورش های طولانی مدت ها پس از آن که شرایط به وجود آورنده شان ناپدید شدند، ادامه یافتند.
نیرنگی در تروریسم وجود دارد، خود فریبی که لازم است تا به آن متعهد شوند بدین معنا که فرد نمی تواند واقعاً دست از مبارزه بدون پیروزی بکشد. غیر این حالت عمل کردن، بدین معناست که این واقعیت را پذیرفته اند که علت – و همه ی ایثارهایی که در راهش کردند – از آغاز خدشه دار بوده اند. به دلیل کمبود جرأت برای انجام هر کار دیگری، بیشتر شورشی ها در بی تناسبی ها لنگ می زنند. مجاهدین خلق هم به همین ترتیب.
اکنون آیا تروریست یک فرد می تواند مبارز آزادی خواه دیگری باشد؟ احتمالاً عبارت صحیح تر آن این است که
تروریست برای یک فرد مشکل برای همه است.
خروج از نسخه موبایل