هژمونی طلبی رجوی بر شورا

هژمونی طلبی رجوی بر شورا
امید پویا
03/11/1384 – 23 ژانویه 2005
19 دیماه 1361 مسعود رجوی در پی یک اقدام خودسرانه به عنوان نماینده شورای ملی مقاومت در پاریس با طارق عزیز نایب نخست وزیر عراق ملاقات و متعاقب آن قرار داد صلحی با مبنای قرار داد 1975 الجزایر به امضاء رساند. زمینه های چنین رویکرد ناگهانی با توجه به شکستهای سازمان در فاز جنگ چریکی شهری که بر مبنای آن رجوی قول سرنگونی را در کوتاه مدت می داد ، کاملا موجه و قابل پیش بینی بود. رجوی در کوران فضای ترور و وحشتی که از اواخر خرداد سال 1360 در ایران حاکم کرده بود مدام بر این مهم تاکید داشت که بر اساس تحلیلهای او امر سرنگونی در چشم انداز کوتاه مدت محقق خواهد شد. او در این رابطه می گوید:
تمام خط و ربطهای استراتژیکی و تحلیلی ما نیز حاکی از ضرورت و حتمیت سرنگونی رژیم در چشم انداز محدود و خلاصه در کوتاه مدت است.(1)
و چشم انداز کوتاه مدت و محدود را اینگونه تعریف می کند:
توضیحا متذکر می شوم که در زمان سنجی استراتژیکی ما کوتاه مدت معادل 1 تا 3 سال است. بین سه تا پنج سال را میان مدت و از 5 سال به بالا را دراز مدت تلقی می کنیم.(2)
ملاقات با طارق عزیز در واقع مواجهه رجوی و سازمان مجاهدین با اولین چالشهای حاصل از شکست فاز مسلحانه و تاکتیک جنگ چریکی شهری است. رجوی که قبل تر از آن با تشکیل شورای ملی مقاومت و تحمیل خود به عنوان مسئول اول شورا راه را بر اعمال هژمونی فردی و تشکیلاتی خود باز گذاشته بود، در مواجهه با شرایط تازه ناگزیر به اقدام خودسرانه و ضد دمکراتیک دست زد. این اقدام در شرایطی صورت گرفت که بر اساس مفاد و مصوبات اولیه شورا هر اقدام و تصمیمی در شورا منوط به تصویب آن از سوی حداقل دو سوم اعضاء قید شده است. بعلاوه اینکه سازمان مجاهدین نیز در شورا سهمی معادل یک رای داشته و از این حیث با اعضاء منفرد در شورا وزنی یکسان دارد. ماده 4 اساسنامه شورای ملی مقاومت در خصوص تصمیمیات این شورا بر احراز اکثریت آرا تاکید دارد و در این زمینه تصریح کرده است:
تصمیمات شورا با اکثریت دو سوم آرای مجموع اعضای حاضر و عدم مخالفت سازمانهای عضو اتخاذ می گردد. (3)
همچنانکه مسعود رجوی بر سهم یک رای برای هر یک از اعضای شورا صرفنظر از اینکه منفرد و یا نماینده یک جریان سیاسی باشند در مصوبات تاکید دارد. در این خصوص می خوانیم:
مطابق اساسنامه شورای ملی مقاومت ، همه سازمانهای عضو شورا دارای یک رای مساوی هستند و از این لحاظ هیچ فرقی میان سازمانی که فرضا 10 یا 20 طرفدار دارد یا سازمانی که 10 یا 20 میلیون طرفدار دارد نیست.(4)
در اساسنامه اولیه این ماده بطور روشن تر تصحیح می کند:
هر شخصیت یا جریان سیاسی که به عضویت شورا پذیرفته می شود دارای یک رای است.(5)
اقدام و تصمیم یکسویه رجوی برای ملاقات و انعقاد قرارداد صلح با رژیم عراق در واقع ادامه هژمونی طلبی رجوی بر شورای ملی مقاومت بود. برای رجوی این اقدام در یک چشم انداز دراز مدت جواب می گرفت. از آن رو که رجوی با تغییر تاکتیک جنگ چریکی شهری به تز منطقه ای در واقع راه حل ثانوی برای موضوع سرنگونی را آزمایش می کرد. دستاوردهای این آزمون برای سازمان مجاهدین در نوع خود بحث مستقلی می طلبد.
این اقدام به همان اندازه که برای مجاهدین به عنوان یک سرفصل تازه حایز اهمیت و حیاتی بود، برای اعضای شورا و بخصوص نیروهای منفرد حاکی از این معنی بود که مجاهدین عملا قادر به التزام عملی به مفاد اساسنامه شورا نیستند. اقدام به جدایی پاره ای از جریانها و سازمانهای سیاسی و اشخاص منفرد از شورا اولین واکنشهای جدی به اقدام رجوی و آغاز چالش بحران مشروعیت در شورا بود. خانبابا تهرانی در این رابطه می گوید:
یکی از مواردی که باعث ایجاد شکاف و عدم اعتماد میان کلیه اعضاء شورا شد، قضیه ملاقات رجوی با طارق عزیز بود.(6)
ملاقات با طارق عزیز جرقه ریزش های اولیه شورای مقاومت و تلاشی آن محسوب می شود. ادامه این روند و ترکیدن بادکنک شورای ملی مقاومت منجر به تغییرات عمده در بافت این شورا شد. جدایی سازمانها و جریانهای سیاسی و اعضاء منفرد از جمله شورای متحد چپ، حزب دمکرات کردستان، جبهه دمکراتیک، ابوالحسن بنی صدر و در ادامه این هژمونی طلبی منجر به جدایی کسانی از جمله جمله هدایت الله متین دفتری، فریدون گیلانی، ابوالحسن بنی صدر، علی اصغر حاج سید جوادی، و دهها تن دیگر گردید. مسعود رجوی با تغییر بافت شورا از یک جبهه متحد به مجموعه ای از اعضای وابسته به سازمان مجاهدین که ظاهرا از عضویت در مجاهدین استعفا داده بودند شکست کیفی شورا را با افزایش رقمی و صوری آن جبران کرد.
مجاهدین که از بدو تاسیس شورای ملی مقاومت همواره بر محتوای دمکراتیک شورا تاکید و اصرار داشتند با این اقدام خودسرانه میزان عملی التزام و پایبندی خود را به اساسنامه شورا نشان دادند. بسیاری از عناصر و جریانهای جدا شده از شورا بعدها بر این نکته تاکید کردند که نقش آنها در شورای ملی مقاومت نه به عنوان یک عضو شورا که حق رای و نظر داشته که به منزله ابزاری برای پیشبرد اهداف کلیت سازمان در قالب شورای ملی مقاومت بوده است. در این رابطه به نقل از مهدی خانباباتهرانی می خوانیم:
حقیقت این است که سازمان مجاهدین و در راسش مسعود رجوی تحمل این را نداشتند که در یک همکاری با سایر نیروها و برابر با آنها حرکت کنند. تمام مدت رجوی تلاش می کرد شورای ملی مقاومت را به رونوشت برابر اصل تبدیل کند. یعنی اصل سازمان مجاهدین است و استراتژی هم سازمان مجاهدین خلق است.(7)
عملکرد مسعود رجوی و هژمونی وی بر شورای ملی مقاومت نشان می دهد که این شورا از اساس توان و قابلیت جذب و استحاله جریانهای موازی در خود را ندارد. مضاف بر اینکه این شورا در حکم یک پوش و محمل برای سازمان مجاهدین عمل می کند. و همچون سازمان مجاهدین اساسا بر مولفه های تروریستی سازماندهی شده است. ثبت نام شورا از سال 2003 در لیست گروههای تروریستی چالش عمده تری است که شورا را حتی از مشروعیت نسبی ساقط می کند.
مجاهدین اگر چه تلاش می کنند در پوش شورا بر بخش مهمی از روابط و مناسبات فرقه ای خود سرپوش بگذارند، اما واقعیت این است که عملکرد این شورا از آن جهت که با رهبری حاکم با سازمان از یک نگره ریشه می گیرند تفاوت کیفی و ماهوی با یکدیگر ندارند. در واقع این روند و رویکرد غیر دمکراتیک حاصل حاکمیت مولفه هایی است که از ابتدا برای پرنسیب های موجود ارزشی قائل نبوده و از آنها صرفا در جهت منافع تشکیلاتی و به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف فرقه ای استفاده کرده است.
این روند در حال حاضر شورا را به شرایطی رسانده که علیرغم کثرت صوری اعضاء که اکثریت قاطع آنها را اعضای سازمان مجاهدین تشکیل می دهند اما فاقد وزن و نقش می باشد. اجلاس اخیر شورا در شرایطی برگزار شد که ارگان رسانه ای سازمان به دلایلی از جمله حضور اعضای آن در اشرف و ممنوعیت خروج آنها از عراق و دلایل دیگری که چندان پوشیده نیست نتوانست پوشش خبری مناسبی به آن بدهد.
اقدام رجوی در خصوص ملاقات با طارق عزیز اگر چه در راستای برون رفت سازمان و شورا از بن بست های ناگزیر انجام گرفت، اما به شهادت دستاوردهای سازمان و شورا در طی گذشت بیش از بیست سال از آن نه تنها تغییری در روند ایزوله شدن شورا به جا نگذاشت که در نهایت به اثبات این معنی منجر شد که شورای ملی مقاومت تحت هژمونی سازمان و شخص مسعود رجوی تا چه میزان از وزن و توان یک تشکیلات دمکراتیک محروم است.
منابع
(1) کتاب جمع بندی مقاومت یکساله مجاهدین.ص 53 و 54.
(2) همان، 150 و 151.
(3) آشنایی با شورای ملی مقاومت. انتشارات خارج از کشور. ص 13.
(4) مفهوم مصوبات نخستین اجلاسیه شورای ملی مقاومت، انتشارات خارج از کشور، ص7.
(5) آشنایی با شورای ملی مقاومت. انتشارات خارج از کشور.ص43.
(6) نگاهی از درون به جنبش چپ ایران، گفتگوی حمید شوکت با خانباباتهرانی، انتشارات شرکت سهامی انتشار، ص412.
(7) فراز و فرودهای شورای ملی مقاومت. انتشارات پیوند. خارج از کشور. ص 92.

خروج از نسخه موبایل