نامه های دروغین

نامه های دروغین
دروغ، جعل و به جای دیگری سخن گفتن و حرف خود را از زبان شخص و یا اشخاص خیالی زدن ترفندی است که فرقه ی رجوی برای بقای خود به کار می گیرد و به طور گسترده ای تمامی خبرها و تحلیل های فرقه را شامل می شود و زیر پوشش دارد؛ اما، ای کاش در هنگام به کار گرفتن جملات و کلمات، توجهی به مواضع و عملکردهای فرقه و رهبرش در خصوص آن جملات و کلمات می شد.
نامه هایی از قول خانواده ها یا اعضایی که درایران هستند و یک یا چند نفر از آن ها عضو سابق فرقه بودند منتشر کردند که خود ناشران به کذب بودن آن ها بیش تر آگاهی دارند، ولی چه باید کرد! که خصلت ریاکار است نشر اکاذیب؟! من که خودم عضو سابق فرقه بودم و از نزدیک با خیلی از خانواده هایی که نه یک نفر بلکه چند نفر از افرادش یا عضو سابق بودند و یا هنوز فرزند و خواهر و برادری در اشرف و بقیه کشورها دارند،آشنا هستم باید عرض کنم از این دست نامه هایی که گفته اند در خانه ها می آید دریافت نکردیم.
از این مسئله که درگذریم ، جملات آورده شده اصلاً با گروه خونی فرقه نمی خورد؛ مثلاً این که در نامه ای از مشهد فردی گفته عواطف خانوادگی از بین رفته و عاطفه و محبت نیست! اگر آن فرد کذایی که گفته ی خودتان را از قول او نقل می کنید با مناسبات و روابط فرقه اندکی آشنایی داشته باشد ، حتماً از طلاق های جمعی و آوارگی کودکان آن ها در دیگر کشورها خبر دارد که واضح ترین نمود زیر پا گذاشتن خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی مهم است. پس حرفی بزنید که یک فاکتور سازگاری با مواضع فرقه داشته باشد. در نامه ی دیگر از شیراز ( البته از سخن پراکنان رجوی) آورده شده که نامه ای علیه اعضای اشرف در خانه ما آوردند و من آن را پاره کردم و تا آخر… که گفتم دیگر برای ما از این مزخرفات نیاورید. گیریم که چنین نامه ای نوشته شده ، باز هم با تبلیغات فرقه که مدام از خفقان و عدم ابراز انتقاد و موضع از سوی افراد در ایران می گوید در تناقض کامل است! چه طور آن همه یقه درانی می کنید که در ایران کسی جرئت ندارد حرفی بزند، اما این جا فرد ناشناس این گونه با مأموران برخورد می کند ؟! اگر خانم یگانه که با دیکته قلم به دستان رجوی در کتاب خود از تهدید و فشار بر خانواده ها و خریدن آن ها سخن می راند، این نوشته را ببینید چه جوابی دارد بدهد؟ بالاخره کدام را باید باور کرد؟ معلوم است که هیچ کدام قابل قبول نیست ،چرا که خانه ازپای بست ویران است!! اول از شروع پیوستن رجوی به متجاوز خاک وطن هیچ ایرانی سازمان را تأیید نکرد و دلیل مهمی بود برای بریدن بسیاری از اعضای فرقه چه در داخل چه در خارج.دوم سال هاست خانواده ها در پی یافتن ردی از فرزندان اسیر خود در دست رجوی بودند، بنابراین، حتی اگر مخالف حکومت ایران هم باشند از این کار انجمن نجات و یا هر ارگان دیگری که سبب شود ،خبری از سلامتی فرزندانشان به دستشان برسد، استقبال خواهند نمود ،چرا که به رغم شانتاژهای تبلیغاتی فرقه، این جا در ایران ،خانواده و عاطفه و محبت پابرجاست و هیچ کس مزاحم بنیان گذاری آن و روابط عاطفی اش نیست. پس بدا به حا ل فرقه ای که طبل رسوایی اش بر سر قضیه ی نادیده گرفتن عواطف و غرایز و حقوق اولیه ی اعضا ،بر سر کوی و برزن زده شده است.
این ترفندها هم دیگر اثری ندارد ؛ مطمئن باشید و از این غم بمیرید.

خروج از نسخه موبایل