ظرفیت‎های دموکراتیک، بهانه‎های واهی

ظرفیت‎های دموکراتیک، بهانه‎های واهی
امید پویا/ سایت مجاهدین
چاپ کاریکاتورهای نشریه دانمارکی در رابطه با پیامبر اکرم واکنشهای خود جوش و گسترده ای را در میان مسلمانان سبب شد. این اعتراضات در بسیاری از کشورهای اروپایی و همچنین اسلامی نشان از حساسیت مسلمانان به موضوع داشت. در این خصوص مواضع سازمان مجاهدین خلق در نوع خود جالب توجه بود. مجاهدین که در حال حاضر مدام بر طبل دمکراسی غربی می کوبند، ناگزیر در مقابل این اتفاق با اتخاذ مواضع بینابینی نشان دادند تا چه میزان می توانند در همسویی با غرب از بدیهی ترین ارزشهای دینی هزینه کنند.
بیانیه شورای موسوم به ملی مقاومت در این زمینه بر این معنی تاکید داشت که چاپ این کاریکاتورها بیشتر به نفع رژیم جمهوری اسلامی است. در واقع از این موضع نشریه دانمارکی را غیر مستقیم تبرئه و به نوعی این اقدام را در زمره آزادیهای مرسوم در غرب تعبیر کرده است. در این بیانیه اگر چه تلویحا این اقدام به نحوی که به کسی و از جمله طرفداران اروپایی مجاهدین بر نخورد مورد انتقاد قرار گرفته اما در نهایت موضعی صریح در باره نفس این اقدام اتخاذ نکرده است. به بیانی سازمان مجاهدین خلق با ضمیمه کردن واکنشهای مسلمانان جهان به تحریکات جمهوری اسلامی صورت مسئله را به جای هر موضعی پاک کرده است. در این رابطه در برنامه ارتباط مستقیم نیز جمشید پیمان با طرح این موضوع و اشاره به فتوای آیت الله خمینی در خصوص کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی و تائید این کتاب بار دیگر این فتوای را در راستای خنثی کردن اقدامات به اصطلاح سازمان مجاهدین خلق ارزیابی کرد. جمشید پیمان در رابطه با کاریکاتورهای نشریه دانمارکی اظهاراتی بیان داشتند که در نوع خود و از موضع یکی از اعضای شورای ملی مقاومت قابل تعمق نشان می دهد.
وی در بخشی از اظهارات خود در توجیه این اقدام، آشکارا مسلمانان جهان را به بی ظرفیتی متهم کرد و گفت:
اگر مسلمان صادق باشد به هیچ وجه آزرده خاطر نمی شود. اگر کسی زندگی محمد را مطالعه کرده باشد ، از این کاریکاتور و هزار کاریکاتور دیگر و بسیار زشت تر و موهن تر و هر چه که می خواهید اسمش را بگذارید آزرده خاطر نمی شود. و دست به اقداماتی نمی زند که نشانگر بی ظرفیتی باشد.
این مواضع جانبدارانه از اقدام اهانت آمیز نشریه دانمارکی حتی در قیاس با مواضع رسمی ترین شخصیت واتیکان نشان از سیاسی کردن همه ارزشهای دینی و عناد هیستریک مجاهدین و شورای ملی مقاومت با دین دارد. موضع گیری صریح پاپ در هفته گذشته و محکومیت این اقدام از سوی وی نشان داد که پذیرش این رویه تحت عنوان آزادی در غرب امر و اتفاق معمولی نبوده است. وقایع مشابه آنچه طی چند هفته گذشته در اعتراض به این اقدام صورت گرفت ، در غرب مسبوق به سابقه است. واکنشهای واتیکان و دیگر شخصیتهای رسمی کلیسا در قبال ساخت فیلم آخرین وسوسه مسیح ساخته اسکورسیسی در دهه 90 منجر به بروز بحران مشابهی در غرب گردید. این اعتراض صرفا به صحنه ای از فیلم بود که مسیح به هنگام مصلوب شدن با مشاهده یک مادر و فرزندی که در آغوش دارد، برای لحظه ای آرزو می کند به جای پیامبر بودن فرد عادی و دارای خانواده بود. اعتراض مسیحیان به این فیلم و حتی تحریم چند جشنواره از سوی کشورهای مسلمان از جمله ترکیه و ایران بیانگر نگرانی برای ایجاد جریانی بود که قداست زدایی از دین و پیامبران را بصورت جریانی در حوزه سینما تثبیت کند.
شاید برای بسیاری این توهم پیش بیاید که اقداماتی از نوع نشریه دانمارکی در غرب امر معمول و روزمره ای است. اشاره به ساخت و واکنش کلیسا در قبال فیلم آخرین وسوسه مسیح برای رفع این سوء تفاهم احتمالی بود. و ذکر این نکته که مواضع نماینده شورای ملی مقاومت و اتهام بی ظرفیتی به مسلمانان جهان در واقع نوعی هزینه کردن از ارزشهای دینی برای نزدیکی بیشتر به اروپا و حتما دستاویز قرار دادن این واکنشها برای جلب حمایتهای احتمالی چند پارلمانتر دانمارکی است. اینکه مجاهدین و نماینده شورای ملی مقاومت تلاش می کنند حرکتهای خود جوش مردم مسلمان دنیا را به جمهوری اسلامی نسبت دهند ، در واقع میزان اهمیت سیاسی کردن هر اتفاقی را برای مجاهدین نشان می دهد. مجاهدین برای استحاله خود در فرهنگ بورژوازی و نشان دادن به اصطلاح ظرفیتهای دمکراتیک به جای عینی کردن این ظرفیتها در روابط تشکیلاتی و مواضع سیاسی خود تلاش می کنند از هر نوع همسویی با غرب دریغ نکنند. اشاره پیمان به بی ظرفیتی مسلمانان نه از موضع یک فرد مسلمان که از موضع یک لائیک شاید چندان تعجب برانگیز نباشد. اما بعید می دانم که ایشان به عنوان یک عضو شورای ملی مقاومت بتواند صادقانه اعتراف کند چه میزان از ظرفیتهای مورد ادعایشان را در مناسبات شورای ملی مقاومت تجربه کرده است. اتفاقا نمونه عینی تری از این ظرفیت را در همین برنامه ارتباط مستقیم سیمای موسوم به آزادی شاهد بودیم. قطع سخنان یک شنونده که می خواست کمی از سبقه مبارزاتی شما برای آزادی و دمکراسی بداند، بیانگر سقف ظرفیت شما و شورایی بود که مدعی هستید به عنوان یک آزادیخواه می شود به حریم پیامبران توهین کرد و مسلمان الزاما باید ظرفیت پذیرش آن را داشته باشد.
این ادعای کلان را بگذارید کنار یک رفتار به ظاهر ساده، اما به غایت تنگ نظرانه که تاب تحمل حداقل را ندارد. می خواهم بگویم در یک اشل بزرگتر شما از یک سو در انقیاد نوعی هژمونی تشکیلاتی هستید و از سوی دیگر در فردیت خود اسیر هژمونی کیش شخصیت. آدمی در این حد و اندازه ها قاعدتا نمی تواند برای حد و مرز و ظرفیت رفتارهای دمکراتیک نسخه بپیچد.
به قول رومن رولان جریانهای سیاسی و آدمهای سیاسی دروغین تا آنجا به دمکراسی و عدالت پایبند هستند که با منافع حزبی و شخصی شان تعارض نداشته باشد. این یک حقیقت کتمان ناپذیر است.
آقای پیمان شما در شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق تربیت شده نوع مناسباتی هستید که یک سویه اش منتهی به انقیاد بی چون و چرا و تملق گویی و چاپلوسی و استحاله در رهبری خاص الخاص و امامت رجوی می شود و سویه دیگرش به سنت منتقد کشی که کمترین ابزارش ادبیات لمپنی و لجن مال کردن و ترور شخصیت آدمها با فحاشی و انواع اتهام زنی است. بد نیست برای ارزیابی پتانسیلها و ظرفیتهای تشکیلات سیاسی ای که به آن وابسته هستید کمی میزان این ظرفیتها را در مواضع شورا و سازمان در قبال منتقدان آن دوباره خوانی کنید. جای تعجب است چگونه کسی که مسلمانان را در قبال توهین به مقدساتشان به بی ظرفیتی متهم می کند مدافع مناسبات و تشکیلاتی است که توان و ظرفیت یک گفتمان ساده را از منتقدان خود تاب نمی آورد. آیا واکنش های هیستریک و بی ادبانه شورا و مجاهدین خلق در قبال منتقدان و مخالفان ، شما را با این چالش ذهنی مواجه نمی کند که این نوع تنظیم رابطه محصول و ثمره چه میزان از ظرفیتهای آرمانی شما برای تحمل منتقدان و مخالفان است؟ به عنوان یک روشنفکر لائیک این پارادوکس میان عینیت زمخت و بی واسطه را با ذهنیت آرمانی خود چگونه توجیه می کنید. این ادبیاتی که یک سویه اش تملق پرور و سویه دیگرش فحاش گر و هتاک است، شما تعیین کنید سقف و ظرفیتهای دمکراتیک آن را.

خروج از نسخه موبایل