دیالکتیک سیاسی با سازمان مجاهدین خلق

دیالکتیک سیاسی با سازمان مجاهدین خلق
چه کسانی از تشدید بحران در عراق منتفع می شوند؟


(این مقاله توسط یکی از بینندگان سایت به رشته تحریر در آمده و از طریق ارتباط با ما به سایت ارسال گردیده است.)
پیام مریم رجوی در رابطه با انفجار حرمین امام علی النقی و امام حسن عسگری در سامرا از جهات مختلفی قابل تعمق به نظر می رسد.
اگر از این مهم که سازمان مجاهدین خلق تا کنون در رابطه با عملیات تروریستی مشابه در عراق موضع قاطع و صریحی نداشته نیز بگذریم، دلیل عمده این رفتار کجدار و مریض را می توان در مناسبات پنهانی سازمان مجاهدین خلق با بقایای رژیم بعث و رودربایستی های موجود تعبیر کرد. مجاهدین هنوز پس از گذشت سه سال از سرنگونی رژیم صدام حاضر نشده اند موضع شفاف و قاطعی در رابطه با رژیم صدام و شخص او اتخاذ کنند. به این بهانه که ظاهرا این سازمان هیچ تمایلی به دخالت در اوضاع داخلی عراق ندارد. اما اینکه چگونه این سازمان در حال حاضر در ریزترین مسائل داخلی عراق موضع دارد و حتی به امریکا در رابطه با روند تحولات سیاسی آن خط می دهد، و اینکه این رویه تا چه اندازه در راستای ادعای بی طرفی سازمان صادقانه است جای تعمق دارد.
در این پیام مریم رجوی به استناد دلایلی جمهوری اسلامی را مسبب این جنایت تروریستی معرفی می کند. عمده ترین دلیل مریم رجوی برای این اتهام تکیه بر این معنی است که جمهور اسلامی اهداف خود در عراق را با خط بحران و تشدید اختلافات مذهبی پیش می برد. بر این اساس وقایع سامرا به سود ایران و در نتیجه جمهوری اسلامی مسبب آن است.
برای تبیین این ادعا ابتدا باید به این پرسش اساسی پاسخ دهیم که از ابتدای سرنگونی رژیم صدام در عراق تاکنون چه کسانی ماهیتا با روند امنیت و استقرار دولت مردمی در این کشور با بهانه های مختلف که اساسا هیچ ربطی به موضوع بی طرفی مورد ادعای سازمان در عراق ندارد ، مخالف و موضع داشته اند. آنچه طی چند سال گذشته در جهت استقرار نهادهای قانونی و امنیت شهروندان عراقی اتفاق افتاده است از جمله پیش نویس قانون اساسی این کشور، تصویب آن از سوی مردم ، انتخابات پارلمانی در این کشور و بافت دولت موقت عراق تمامی با موضع گیریهای بعضا خصمانه و توهین آمیز سازمان مجاهدین خلق همراه بوده است. مرور این مواضع نشان می دهد که اساسا سازمان مجاهدین در تشدید بحرانهای قومی و مذهبی در عراق و سازماندهی آنها از یک سو و حتی تحریک امریکا و متحدان او به این که با روند جاری در عراق، امریکا نه تنها به اهداف استراتژیک خود نخواهد رسید که در نهایت باید تن به پذیرش جمهوری دوم اسلامی در عراق بدهد، حداقل به لحاظ سیاسی نقش فعال و غیر قابل انکاری داشته اند. مریم رجوی به استناد حربه تفرقه به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی در عراق معتقد است:
اين فاجعه تلخ كه بدون شك از سوي هر انسان آزاده ایی در جهان به شدت محكوم است، تنها مي تواند از سوي رژيم آخوندي كه به ويژه در اين ايام در پي تفرقه اندازي در عراق است، مورد بهره برداري قرار گيرد.
اگر از این منظر به عمل تروریستی سامرا نگاه کنیم که دستاوردهای این اقدام تروریستی تماما به جیب کسانی می رود که با خط بحران در عراق سازگاری و در نهایت منافع آنها تامین می شود، منطقا در این رابطه بیشترین دستاوردهای این رفتار تروریستی به جیب سازمان مجاهدین خلق می رود. از این رو که سازمان به استناد تمام موضع گیریهایش تا کنون در رابطه با روند مدنیزه کردن عراق با تمسک به تشکیلات پوششی و سازماندهی شده خود در عراق به جد مقابل این روند ایستاده و حتی در این رابطه پای مجامع بین المللی را برای تعویق و تاخیر روند استقرار و امنیت باز کرده است. مضاف بر اینکه مجاهدین کرارا در تحلیلهای خود به این مهم اشاره کرده اند که ادامه روند موجود یعنی استقرار یک دولت شیعی در عراق کاملا مغایر اهداف امریکا و متحدان او در عراق بوده و ضمن نوحه سرایی برای دفن دمکراسی در عراق به امریکا هشدار داده اند که این روند به تحقق جمهوری اسلامی دوم در منطقه منجر خواهد شد. در این شرایط پرسش اساسی از مجاهدین این است که اگر بر اساس ادعای شما روند موجود یعنی اتکاء به آرای عمومی و انتخابات مردمی به تثبیت و استقرار جمهوری دوم در منطقه منجر می شود و منافع جمهوری اسلامی از این مسیر تامین می گردد، پس تشدید بحران و بی ثباتی در عراق قاعدتا باید آنتی تز و بر هم زننده شرایط مطلوب برای جمهوری اسلامی باشد نه تامین کننده منافع سیاسی آن.
اگر روند عادی کردن شرایط عراق چنانچه شما ادعا می کنید بر وفق مراد جمهوری اسلامی پیش می رود چه دلیلی دارد این منافع از یک شرایط آرام و تثبیت شده سیاسی و اجتماعی به خط بحران تبدیل و تضمین شود.
و اگر ملاک شما برای شناسایی عاملین این وقایع جریانهای شکست خورده سیاسی در عرصه تحولات عراق است باید به این نکته اشاره کرد در طی این مدت تنها مجاهدین بوده اند که همواره مسئله مشروعیت روند استقرار یک دولت مردمی در عراق را زیر سوال برده اند. سازمان مجاهدین خلق از یک سو برای تحریک امریکا به تغییر روند موجود در عراق هشدار به استقرار جمهوری اسلامی دوم می دهد و از سوی دیگر برای اثبات اتهام خود به جمهوری اسلامی مدعی است که ایران به دلیل از دست دادن منافعش در دولت وحدت ملی اقدام به تشدید بحران در عراق می کند. در این رابطه به نقل از بیانیه مریم رجوی می خوانیم:
فاشيستهاي دين پناه حاكم بر ايران كه خود را، هم در زمينه اتمي و هم در پيشرفت پروسه سياسي و تشكيل دولت وحدت ملي در عراق بازنده مي بينند، منافع خود را در برهم زدن اوضاع عراق و بالا گرفتن اختلافات و درگيريهاي مذهبي يافته اند. وقتي كاريكاتورها اِفاقِه نميكند،آخوندها به بمبگذاري و تروريسم و قتل عام روي مي آورند.
اگر قرار باشد به استناد دلایل مریم رجوی مسببین این واقعه کسانی باشند که از ایجاد بحرانهای مضاعف و تشدید شرایط ناامنی در عراق سود می برند ، بدون هیچ تردید باید بقایای رژیم صدام، و کسانی را مسبب این حوادث قلمداد کرد که خود اذعان دارند با ادامه روند عادی شدن عراق بیشتر از هر کس جمهوری اسلامی منتفع خواهد شد.
خوش بینانه ترین فرض در خصوص استدلالهای مریم رجوی بر این معنی حکایت می کند که از رویدادهای سامرا سازمان مجاهدین خلق بیشترین انتفاع ممکن را می برند. به این دلیل که ادامه روند عادی شدن شرایط در عراق قبل از هر چیز به ایزوله شدن سیاسی و در نهایت اخراج مجاهدین خلق از عراق منتهی می شود.
این مواضع پارادوکسیکال از سوی سازمان مجاهدین خلق چگونه قابل توجیه است. مجاهدین شاید بتوانند به لطایف الحیل مواضع یکی دو دهه پیش خود را کتمان کنند، اما تصور نمی کنم قادر باشند مواضع خود را در رابطه با سیر تحولات عراق کتمان کنند.
خروج از نسخه موبایل