پدر براي آينده خود هنوز دندان تيز ميكند

پدر براي آينده خود هنوز دندان تيز ميكند
یاسر عزتی، سایت روشنا، بیست و چهارم مارس
……………. نميدانست كه سكوت من از نفرت است.
ميگويند كه من چطور بدون پول و پاسپورت به آلمان آمدم……. در بالا تر مقاله خودشان اشاره به مبلغ 400$ و 100000 دينار كرده اند كه به سفارت آلمان بروم. البته 30000 دينار را كه براي تاكسي دادند را به فراموشي سپردند.
همينطور يادشان رفته كه شايد ياسر خانواده داشته باشد. البته پدر جان گويا با خانواده تماسي داشته. البته من خوشحال ميشوم كه پدرم با خانواده ام تماسي برقرار كند و پشنهاد ميكنم كه باخانواده ام پدرم بيشتر تماس بگيرد. پيشنهادي بهتردارم بابا, با مامان مريم صحبت كن و تمام خانواده را در شهر شرف دعوت كن.
پدر جان اميدوارم مامان مريم بگذارد كه با بابا و مامان بزرگ و عمو و خاله ها تماس بگيري. چون مامان مريم ميگه خانواده شيطان… پدر جان ميگويد كه چرا در ايران نماندم, پدر جان دلش ميخواسته در ايران بمانم. پدر جان ميخواست مامان بزرگ برام آش و لواش درست كنه. بميرم برات كه آنقدر به فكر مني. چرا بابا جان نمي خواهي در آلمان بمانم, اگر ميخواستي در ايران پيش خانواده بمانم چرا مرا به بغداد فرستادي……..
فكر كنم پدرم آنقدر مرا دوست داشت كه در آن شرايت مرا به بغداد فرستاد تا اسباب بازي و بستني و آدامس بخرم. بابا جان ميخواست جاي مامانمو پر كنه. واي اسم مامانم آمد بابا جان به مامان پاكيزه (مادرمادرم) تلفن نكني….. چون مامان پاكيزه 10 روز قبل از اين كه بيايم رفته بود مكه از خدا خواسته بود من بيام. وقتي من آمده بودم ميخواست بره مكه دوباره كه مامانم بياد كه من نگذاشتم. فقط بدان كه از روزي كه بره و برده مامان مريم شدي حدس بزن چه خوني براه انداختي.
چرا از دست تو نفرت داشته باشم وقتي خدا شما را در شهره شرف حفظ و انباري كرده. ضربه بعضا صدا ندارد چون چوب خدا علاج ندارد. هميشه گفتم و براي گوشهايي كه وانمود ميكنند كه كر هستند تكرار ميكنم ضربه را از جايي مامان مريم خورد كه هيچ انتظاري نداشت.
حالا هر چه ميخواهي بگو اگر آبي تكان خورد و فكر كردي به جاي ميرسي ادامه بده. ولي فكر نكن زمين كندن پيش رفتن است.
مامان مريم, لعنت و نفرين بر روزي كه زاده شدي
و
سلام و درود بر روزي كه با درد و رنج چشم از جهان ببندي
ياسر عزتي
 

خروج از نسخه موبایل