انرژی هسته ای… دویست تومن بسته ای

انرژی هسته ای… دویست تومن بسته ای
حسن زبل، چهارم آوریل
این هم درباره رفتن پرونده ایران به شورای امنیت که بهتون قول داده بودم درباره اش بنویسم ، همانطور که خودتان هم در نظر سنجی دربرابرسوال چه کسی از رفتن پرونده ایران به شورای امنیت بیشترضرر میکند ؟ بیشترین رای را داده بودید به سازمان مجاهدین که ضرر کننده اصلی است ، سازمان هم خودش فهمید که از این داستان خیلی ضرر کرده ، و با خودش گفت ای کاش این پرونده به شورای امنیت نرفته بود و ما اینجوری وسط زمین و هوا ول نمیشدیم. اما چرا؟
مریم رجوی که یواش یواش داشت متخصص بمب اتم و هسته ای میشد تازه شروع کرده بود درباره کیک زرد و نمک سبز و فلفل قرمز نظر دادن که با رفتن پرونده، بدجوری توی ذوق ایشان خورد. از آنطرف هم این محمد سید المحدثین دوره افتاده بود و هی کنفرانس میداد و افشاگری میکرد که اینا اینقدر سانتریفوژ دارند و فلان سایت در فلان جاست و بهمان سایت در بهمان منطقه بهمدان کار را میکند که با رفتن پرونده ایران به شورای امنیت خود رژیم ایران اعلام کردکه 164 سانتریفوژ را راه انداختیم باز هم داریم سانتریفوژ میسازیم و تا آخر سال این سانتریفوژها میشه سه هزارتا ،اون کیک و نمک و فلفل هم بعــــله و به این ترتیب دست سید المحدثین بیچاره ماند تو پوست گردو که حالا چه افشا کند و چه اطلاعاتی لو بدهد که خریدار داشته باشد؟ اما بشنویید از اشرف ، که آنهم عالمی دارد ، چنان در اشرف جوسازی کرده بودند که اگرپرونده رژیم برود به شورای امنیت دوسه شب بیشتر طول نمیکشه و رژیم سرنگون میشه و آمریکا حمله میکنه، که همه داشتند برای رفتن به ایران لباس اطو میزدند ، اما پرونده رفت و خبری نشد و باز هم این استراتژیهای یکشبه و مقطعی به جایی نرسید و همه بقول خود سازمان وا رفتند ( بند واو) این هم از ابداعات سازمانه که برعکس همه، استراتژیهاش یکشبه است اما تاکتیکش دراز مدته. که همان تاکتیک کلک و جوسازی و تبلیغات است. اما حالا یه عده تو اشرف میگن خب چی شد پرونده رفت شورای امنیت اما اونجا خورد بن بست و خبری نشد مگه قرارنبود سرنگون بشه ما بریم پس ما تا کی قراره تو اشرف بمونیم ؟ پوسیدیم بابا ؛ یه عده هم میگن اااهه! چی شد شما میگفتید که آخوندها مرتجع هستند و با پیشرفت مخالف و مغزها فرار کردند وسوزن هم نمیتونه بسازه، پس این سانتریفوژها چیه ؟ البته این هر دو عده این سئوالات را فقط توی دل خودشان و زیرپوستی میپرسند چون در اشرف سئوال کردن ممنوعه ؛ اما کار سازمان چنان تو این قضایای هسته ای بی ریخت شده بود که به عنوان پیروزی اعلام کرد که تو جشن چهارشنبه سوری جوانان ایرانی شعار میدادند انرژی هسته ای دویست تومن بسته ای حالا این شعار چه ربطی به سازمان و موفقیت اون و سرنگونی داره ما که نفهیمیدیم ،ولی این شعار منو به فکر دستکاری یه شعر برا هسته ای انداخت ، اینم اون شعر هسته ای برای سازمانی که فکر میکرد با تبلیغاتش بار خود را بسته و تو این داستان یه کلاهی گیرش میاد و به یه جایی میرسه بقیه چیزایی که نگفتم تو این شعرباید باشه.
ای که دیپلم و لیسانست هسته ای
بحث داغ کنفرا نست هسته ای
هر خبر درهر مکانت ،هسته ای
تخم لق بود در دهانت ، هسته ای
فکر کردی بار خود را بسته ای؟
گشته ای پرفسور بمب اتم
بهرشیره سرفروبردی به خم
جای حمله، به تهران و به قم
گیر دادی تو به بمب هسته ای
فکر کردی بار خود را بسته ای؟
سازمان و، هزار، درد بیشمار
رهبرش مخفی و باقی درحصار
لیست و، پاس و، دادگاه و، زهرمار
فکر کردی حل شود با هسته ای؟
فکر کردی بار خود را بسته ای؟
سه هزار تن دراشرف در غمند
دائما در بند و درگیر ، در همند
بعضی ها هم، ازهمانجا میرمند
کردی یکچند هوا , فیل هسته ای
فکر کردی بار خود را بسته ای؟
رهبرت شیر است ولی شیر علم
هسته ای اندیش، ولی با عقل کم
تا به كي در زير بار جهل خم؟
اي همه تير و كمانت هسته‌اي
فکر کردی بار خود را بسته ای؟
ای همه شام و ناهارت هسته ای
پیش جرج بوش افتخارت هسته ای
ای شعارت ، سرنگونی یکشبه
چه شده که گشته کارت هسته ای؟
فکر کردی بار خود را بسته ای؟
و اما جواب سازمان پرافتخار در یک بیت کم افتخار خلاصه میشود که :
صد قافله رفتند و به مقصود رسید            ما این خرک لنگ ز جویی نجهاندیم

خروج از نسخه موبایل