اثبات خود به صدام

اثبات خود به صدام
سایت پرونده سیاه
رهبری مجاهدین وشورای وابسته به آن در جنگ اول امریکا با صدام در جریان اشغال کویت توسط صدام حسین برای اثبات خود به دیکتاتور عراق واردجنگی تمام عیار با ملت عراق شدند.
نتیجه این پروسه عبارت بود از :
1 _سرکوب مقاومت وانتفاضه عراقیان بویژه اکراد وشیعیان در سال 91.
2_ حفظ حیات رژیم بعثی وصدام.
3_ مانع از پیروزی مردم و عقب انداختن آزادی آنان و ادامه سرکوب و شکنجه برای 10 سال دیگر.
4_ غارت اموال عراقیان وتصرف اراضی آنها به عنوان پاداش از سوی صدام.
5_ اعمال تحریم اقتصادی داخلی علیه ملت کرد عراق توسط مجاهدین در راستای استراتژی صدام.
اینک مکانیسم ها وپروسه اجرا وبه پراتیک کشاندن این اثبات ودشمنی به شرح زیر ریز می گردد.
وقتی رهبری سازمان؛ مسئول واعضای شورا؛ فرماندهی وستادکل ارتش آزادیبخش از چرخش صدام مبنی برعقب نشینی از کویت وشروع جنگی مجدد با ایران مایوس شدند در پائیز سال 1369(1990) بعد از سلسله نشست های ستادی یک نشست عمومی تعیین استراتژی برگزار کردند در این جلسه دهها تابلو فرضی در خصوص چرخش اوضاع منطقه بررسی شد از آنجایی که فرقه رجوی غیر از جو حاکم برمناسبات خود حقیقت دیگری را نمی بینند بدیهی بود که تابلومحتمل خود یعنی جنگ وجرقه راانتخاب وسپس آنرا ببازد.
برای جبران این شکست رجوی خود راتمام عیار برای حفظ صدام بکار گرفت
مراحل ابلاغ استراتژی به شرح زیر بود :
1)مرحله تصمیم گیری ___مسعود ومریم رجوی با شرکت مستقیم در جلسات شورای رهبری وانقلاب عراق در جریان تمامی جزئیات شرایط خطیر قرار گفتند(سخنرانی درونی مسعود رجوی در نشست آذر 69) طبق توجیه رجوی رژیم بعثی از آنجایی که خوب می دانست مورد تهاجم آمریکا قرار می گیرد ومجبور خواهد شد تمامی نیرو هایش را به مرز کویت ببرد لذا یک خطر درونی دیگری را از جانب معارضین در چشم انداز بررسی کرده بود صدام دقیقا می دانست از شمال وجنوب توسط کردها وشیعیان جارو خواهد شد.
طبق تئوری رجوی تنها نیروی می توانست در مقابل شورش داخلی مقاومت کند که بود ونبود خود را در گرو آن ببیند وصدام هم با اشراف به وضعیت نیرو های خود نیرو های سازمان مجاهدین را عهده دار این کار نمود.
*- ابلاغ واستقرار :
مسعود ومریم در یک جلسه در پائیز سال69(90.م) اقدام به تقسیم وتوزیع نیروبه شرح زیر کردند.
1)در بخش اول آنها نزدیک به 14 لشگر زرهی وپیاده مکانیزه با استعداد سازماندهی خودشان را در منطقه ای معروف به کفری مستقر کردند محدوده این منطقه از شمال به ورودی استان سلیمانیه در سراهی قادر کرم. در شمال غرب ورودی استان کرکوک.در شرق از ارتفاعات حمرین تاشهرستان خانقین وکوههای آغ داغ در مرز قصر شیرین ایران.
در واقع این گسترش استقرار نیرو تشکیل یک خط تفکیک کننده بین مناطق کردی عراق با مرکز بود
2)بخش دوم نیروحدودا سه گردان پیاده از خالص ترین اعضای خود را با لباس مبدل گارد جمهوری صدام به استانهای کربلا ونجف اعزام واز لحاظ فرملندهی تحت هژمونی گارد صدام ماموریت سرکوب شیعیان را داشتند.
3)بخش سوم نیرو حدودا 200تا 300 اکیپ گشت سواره مسلح به تیربارهای خود کار تحت فرماندهی فردی به نام سارا که او در سال 70(91.م)فرمانده محور هفتم در قرارگاه نادر افشار در شهر جلولا عراق بود این نیروها مسئولیت کنترل وسرکوبی مناطق شیعه نشین بغداد را داشتند که طبق اظهار یکی از فرماندهان این اکیپ ها بنام حمید هادی بیگی اهل کرمانشاه طبق توجیه مستقیم مریم رجوی آنها شبانه روزی هر گونه تجمع را در بغداد به رگبار می بستند
*- رجوی برای تحریک وشارژ نیروها یش در این جنایات از ترفند ایدئولوژی استفاده نمود او برای توجیه این کار جلسه ای با کد( صلیب ) بر گزار کرد ودر آن تئوری ضدیت ها ومردم کشی ها را این گونه بیان کرد رجوی گفت اگر کسی در این کار کوتاهی کند ودستگاه ما نتواند صاحب خانه را(صدام) حفظ کند لاجرم برنده معارضین هستند ودر صورت محقق شدن آن شق که رجوی آنرا شق سیاه عنوان کرد همه ی مارا به صلیب خواهند کشید ودر جلو صف هم خود من هستم حالا اگر کسی می خواهد من به صلیب کشیده شوم در این کار شک کند او با نفوذ به درون احساسات ساختگی تشکیلاتی افراد آنها را بر خلاف میل باطنی و درونی خود در مقابل مردم عراق قرار داد وآنچنان کرد که کسی فکرش را نمی توانست به کند.
اختصاص نیرو :
رجوی حدودا یک هزار نفر نیروی خارجی (کارگران ) کشورهای عربی خصوصا سودانی در اختیار داشت او همگی آنها را بین واحد های توپ خانه وزرهی به عنوان مهمات بیار و سایر اقدامات پشتیبانی سازماندهی کرد.
در همین رابطه از سوی ارتش عراق به هر یکان فرقه رجوی یک دسته خمپاره انداز تزریق شدو حتی طبق بخشنامه ای که از سوی فرماندهی سپاه دوم عراق برای ستاد رجوی صادر شد به فرماندهی منطقه رجوی اختیار تام داده شد که کلیه نیروهای پراکنده از ارتش بعثی را بکار گیرد ودر صورت مقاومت برای آنها دادگاه تشکیل دهد.
بدین ترتیب سازمان و ارتش آزادیبخش که داعیه جنگ آزادیبخش برای خلق خود میکردند در آن مقطع تمام عیار در مقابل خلق مظلوم عراق ایستاد واز پیروزی آنها ممانعت وباعث شد کلیه پروسه وتلاش آنها به فنا رود.
جرقه جنگ:
در اولین شلیک از سوی آمریکا در آن سحرگاه دقیقا بیاد دارم مجاهدین هم با مردم عراق وارد جنگ شدنددر دقایق نخست طبق طرح قبلی تمامی نیرو های فرقه رجوی در خطوط مقدم از پیش تعیین شده مستقر شدند این خط در شمال از مرز خسروی ایران تا مرز سوریه که مدار تفکیک اکراد از مرکز عراق بود را تشکیل می داد واما در جنوب ومرکز خطوط نامشخص وتوجیه در حد سرکوبی بود.
در این مرحله چند لشگر از منطقه غربی شهر کلار به سوی سراهی قادر کرم جنوبی ترین نقطه استان سلیمانیه اعزام شد تا به توانند خود را به سراهی کرکوک رسانده واز سقوط شهر جلوگیری کنند در آخرین توجیه این واحدهای فرقه معاون شورای انقلاب صدام (عزت ابراهیم) حضور داشته که طبق اظهارات خود رجوی در نشست جمع بندی معروف به مروارید در اردیبهشت 70 او بی نهایت از بی باکی(قصاوت) افراد رجوی تعریف کرده بود.
اولین تماس ودرگیری با مردم عراق در همان سراهی وبا فرمان مستقیم مریم جانشین وقت ارتش آزادیبخش انجام شد وفرمانده مستقیم این درگیری هم فرمانده لشگر 26 از نیرو های رجوی بنام علی نقی حدادی (کمال) بود که بدلیل متناقض شدن این فرمانده در کشتار بیرحمانه در صحنه وی را عزل وزنی به نام بهجت بجایش منصوب وبعداز پایان کار همان فرد را سر به نیست کردند که اغلب اطلاع دارند.
در این محل شمار زیادی از پیشمرگان کرد ومردم شخصی کشته شدند وجلو پیشروی آنها به سوی شهر طوز خورماطو وکرکوک گرفته شد.
اکیپ دوم چند لشگر از همان مسیر عازم شهرستان سلیمان بگ والعظیم سپس کفری وکلار در شمال غربی خانقین بودند وماموریت آنها اشغال آن شهر ها ومناطق حومه بود.
اکیپ سوم چندین لشگر عازم شهر جلولا وخانقین در جنوب غربی قصر شیرین ایران بودند.
اقدامات قبل از جنگ:
از طرف فرقه برای انحراف ذهن نیرو ترفند های زیر بکار گرفته شد.
1) مخفی کردن بیش از هزار اسیر پیوستی ایرانی در آن سرفصل که صلیب سرخ در حال تبادل اسرا بود.(فرقه رجوی ابتدا این افراد را در قرارگاه معروف به سردار در نزدیکی شهر کرکوک به بهانه ملاقات با صلیب سرخ نگهداری وسپس آنها را به قرارگاه حنیف در همان منطقه نوژول برده و مثل برده به فاصله یک ماه قبل از استقرار نیرو از آنان به عنوان حفر سنگروسایر اقدامات آماده سازی استفاده نمود)
2) در پیامی از سوی رجوی به ارتش گفته شد فروغ 2 این بار از مسیر کردستان است ودلیل آنرا هم هماهنگی با تمامی نیرو های کردی ایران وعلاوه بر آن اعلام همبستگی دروغین چند استان کردنشین ایران نیز ضمیمه آن شد تا مشروعیت حرکت به سوی مناطق کردی عراق را توجیه کند.
3) چند گردان به کربلا ونجف اعزام ودر توجیه آن رجوی گفت آنها صرفا برای حفاظت از قبرستان مجاهدین در کربلا در آنجا هستند.
4) اعزام چند ده اکیپ حرفه ای به کویت برای انتقال غنائم جنگی که در یکی از این ترددات فردی بنام شعبان اسرافیلیان از مسئولین فرقه مجروح شد.
همانگونه که گفته شد استارت درگیری در سراهی قادر کرم در شمال شهر طوز عراق بود بعد از آن نیروهای فرقه یک تک منظم در مسیر اصلی بسوی قرارگاه سردار انجام داد ودر آن شرایط که شمال عراق کاملا سقوط کرده بود و نیروهای مردمی عراقی اقدام به کنترل مسیربا احداث سیطره (دژبانی)کرده بودند فرقه همه آنها را اسیر وخلع سلاح وتعداد زیادی را به توپ بست.در ادامه فرقه با مسلط شدن به فضای منطقه دو مسیر اصلی یکی از کرکوک به خالص بغداد ومسیر دوم از کرکوک به سامرا وبغداد را تصرف و از پیشروی کردها به مرکزعراق به شدت ممانعت کرد.در این شرایط چند اکیپ از سوی کردها به مسئولین فرقه رجوی مراجعه واز آنها می خواستند علیرغم تمامی عملکرد گذشته خود را از سر نوشت ملت عراق کنار بکشند اما در جواب مجاهدین مذاکره کننده ها را زیر شنی تانک گذاشته وشهر طوز خور ماطو که محل مذاکره بود را به توپ وکاتیوشا بستند وهمانگونه که سایت ما در گذشته بخشهای ازاین جنایات را با مواردمشخص وتاریخ ومحل وعاملین مستقیم وفرماندهان دستور دهنده در صحنه افشا کرده اضافه می شود شرح این قساوت ها توسط فرقه رجوی حتی در برگردان تبلیغات خودشان در فیلم ها ومناسبت های مروارید پوشیده نیست.رجوی با ریا کاری توپ را به میدان خلق تحت ستم کرد انداخت وگفت ما قصد ورود به خاک خود از کردستان را داریم واین شما هستید که مانع از پیروزی ما شده اید با این ترفند دستور حداکثر آتش باری را صادر نمود در سرکوب شهر طوز در آن فصل سرما وبارندگی شهروندان بی دفاع وزن وبچه و… به ارتفاعات پشت شهر پناه برده بودند که هوانیروز مشترک صدام ورجوی با استفاده از بمب های ناپالم آنها را در کوه هم امان ندادند ودراین تراژدی انسان کشی انبوهی کودک خردسال از بین رفت برای فرقه رجوی تنها هزینه ای که داشت مثال همان ضرب المثل سنگ مفت وگنجشک مفت بود که برای حفظ خود هر کاری را کردند
*- از این مقطع به بعد لحظه به لحظه پیام های مسعود ومریم رجوی برای سیستم عملیات نظامی ارسال می شد از آن جای که ماه رمضان هم بود رجوی روزه ورمضان را در یکی از این پیام هاکنسل ومنتفی کرد واضافه کرد هنر هر یکان نظامی در شرایط فعلی تامین خود از لحاظ امکانات وصنفی از غنائم می باشد به دنبال این دستور غارت مناطق تصرف شده شروع ودر زشت ترین نوع آن زدن گوسفندان و وسایر احشام اهالی با گلوله وسپس ذخیره گوشت آن بود.
نکاتی هم که فرقه رجوی جدا از کشتار وقتل عام مردم عراق برای روحیه افراد خودی وهم چنین سند مشروعیت کار خود به آنها دست زد
1) اعزام نیرو ونفوظ دادن به شهر مرزی ایران وگروگان گرفتن چند پسر بچه وتهدید به مرگ وسپس شرط عفو در اینکه آنها اعتراف کنند در نزدیکی قرارگاه اشرف اسیر شده واز سوی رژیم ایران برای کشتن مجاهدین اعزام شده بودند اسامی چند نفر از آنها مهرداد ساغر چی/واحد سیف/وعند لیبی هست وفرمانده اکیپی که در این خصوص از سوی رجوی تشویق شد با نام قاسم بور بور از اعضای قدیمی فرقه
2) زدن عمدی چند نفر از دیدبان های خود که در آستانه اسیر شدن توسط معارضین بود برای جلوگیری از دادن اسیر ومدرک زنده جنگی که فردی بنام شهریار شجاعتی اهل شیراز از آن جمله بود فرقه در ادامه برای تحریک نیرو از آن به عنوان انتحار یاد می کرد در صورتیکه واقیت این بود که این حادثه به دنبال کسب تکلیف فرمانده منطقه (عفت جوادی الصل) با مریم که خودش شخصا با هلی کوپتر بربالای منطقه گشت می زد وفرمان کشتار می داد صورت گرفت
3) طعمه قرار دادن چند عضو خود در کمین معارضین کردی وتبلیغ به تجاوز آنها در بین نیرو برای دادن انگیزه بیشتر برای کشتار ( این افراد را ژیلا طلوع از فرماندهان ارتش طبق طرح قبلی به اجرا در آورد )
 

خروج از نسخه موبایل