استواری ایرانیان در دفاع از شرف، خار چشم رجوی

استواری ایرانیان در دفاع از شرف، ناموس و کشورشان
خار چشم رجوی و مزدورانش چه در زمان صدام و چه اکنون

ایران اینترلینک، بیست و دوم آوریل
در اخبار گفتند:
شيرين عبادي برنده جايزه صلح نوبل گفت: در صورت حمله آمريكا مردم ايران از كشور خود دفاع مي‌‏كنند.
به گزارش سرويس ديپلماتيك خبرگزاري كار ايران (ايلنا) شيرين عبادي در پاريس به خبرنگاران گفت: ما اجازه نمي‌‏دهيم هيچ يك از سربازان آمريكايي در ايران گام نهند، ما تا آخرين قطره خون خود از ايران دفاع مي‌‏كنيم.
به گزارش آسوشيتدپرس، عبادي با تاكيد بر اين كه برنامه هسته‌‏اي ايران تهديدي براي جهان نيست، از تهران خواست تاسيسات هسته‌‏اي خود را باز گذارد تا جامعه بين‌‏المللي را متقاعد كند بمب هسته‌‏اي توليد نمي‌‏كند.
وي تصريح كرد: هدف دولت ايران استفاده از برنامه هسته‌‏اي براي اهداف صلح‌‏آميز است اما تهران بايد افكار عمومي بين‌‏المللي را در اين باره متقاعد كند.
شيرين عبادي، خواستار اصلاحات دموكراتيك در ايران شد اما تاكيد كرد؛ تغييرات صرفا بايد در داخل كشور رخ دهد، زيرا دخالت نيروهاي نظامي آمريكا اوضاع را بهبود نمي‌‏بخشد.
وي گفت: ايراني‌‏ها اجازه نمي‌‏دهند عراق ديگري رخ دهد.
از طرف دیگر، سایت های رسمی فرقه رجوی گفتند:
… رژیم در سرفصل اخیر که سرفصل ارجاع پرونده اتمی‎ اش به شورای امنيت است دیگر نمی‎تواند کاری از پیش ببرد. در این سرفصل تضاد و جنگ اصلی آخوندها رو شده و در نقطه‎ ی مقابل، فضا و شرايط برای برجسته‌تر شدن هر چه بيشتر راه حل مقاومت باز شده است (بزک نمیر همانطور که در جنگ صدام با ایران برایتان بهار آمد الان هم خواهد آمد). اين همان نقطه ‎ی کيفی است که آخوندها بعد از افشای نيات و مقاصدشان در زمينه‎ ی اتمی و عراق، به رغم توطئه عليه مجاهدين نهايتاً از آن طرفی نبستند و حالا همان طنابی را که برای نابودی اشرف و 17 ژوئن بافته بودند، بر گردن خود حس می‌کنند (منظورتان این است که الان دیگر مریم قجر ممنوع الخروج و در لیست تروریستی چهار گوشه جهان نیست؟). سه روز کارزار فشرده تحت فرماندهی خواهر مریم عليه رژيم در شورای اروپا را باید در معادله‎ ی سرنگونی نگاه کنیم… (از خوانندگان عزیز به خاطر بازگویی مزخرفات رجوی در این سایت عذر می خواهیم. همگان مستحضرند که مریم رجوی تروریست شناخته شده و اعلام شده و ممنوع الخروج از فرانسه بعد از برنامه ریزی های مستمر و چند ماهی غیب شدن بخاطر این که به قول خودش رنگ دامنش به چشمانش نمی آمد، در بالکن خبرنگاران در استراسبورگ یکی دو عکس گرفته بود و در ساختمان بغلی با یکی دو معلو م الحال جنگ طلب سخنان خفت باری گفته بود که بتواند در ازای مفقود الاثر شدن سه ساله رهبر فرقه به خورد فرقه نشینان بدهد)
و بعد با افتخار اعلام کردند که با حمایت لابی اسرائیل و پرداخت مبلغ 30 هزار دلار به روزنامه ای در واشنگتن جملات قصار مریم رجوی را زیر تیتر تبلیغات منعکس کرده اند.
و اما گرداننده سایت دیدگاه از سایت های شرمنده تر فرقه رجوی تحت نامی مستعار چه گفت. با هم بخوانیم و عبرت بگیریم:

علي ناظر: چرا اين ميهن پرست دو آتشه و برندهء جايزه صلح نوبل (منظور جناب خانم شیرین عبادی است که حاضر به طرفداری از صدامیان بر علیه ایرانیان نشده است و عنان از دست نویسنده برده!!) و مدافع حقوق بشر، بجاي نام نويسي در «نيروهاي استشهادي» (البته نیروی استشهادی اگر برای صدم حسین باشد که جرم نیست؟ هست؟)، تا آخرين قطره خونش براي جلوگيري از ريخته شدن خون زندانيان سياسي گامي برنمي دارد؟ (اگر نویسنده معلوم الحال را نمی شناختیم فکر می کردیم واقعا خودش اهل خون دادن است) چرا براي نجات جان ولي الله فيض مهدوي خفقان گرفته است؟ ( رجوی یک عده از فرزندان بدبخت این مردم را برای سر به نیست شدن و سر به نیست کردن و ارتزاق از خونشان فرستاد داخل شهرهای ایران بقال و راننده تاکسی و پاسبان ترور کنند. تو و امثال تو که زرنگ تر – بخوان خر مرد رند تر- بودید و تله رجوی را دیدید و نرفتید حال وظیفه اجرای موسیقی متن در سر میز خونخواری رجوی را به عهده گرفته اید؟ خیر ایشان خفقان نگرفته اند جنابعالی دردی مزمن معروفتان عود کرده است) در عرض چند روز گذشته «13 زنداني حلق آويز و 23 زنداني به اعدام محكوم» شده اند. چرا شخصيتها و کميسيون هاي زناني که از هول حليم تو ديگ افتاده بودند و از هم براي نامه تبريک نوشتن و هورا کشيدن سبقت مي گرفتند، لحظه اي با خود خلوت نمي کنند و موضعي در تقبيح خودشيريني هاي انحرافي عضو جديد «لشگر استشهادي» نمي گيرند؟ (حامیان تروریسم کور و مزدور صدام را چه به ایراد گرفتن از کمسیسون های زنان و…؟) نکند هنوز فکر ميکنند که آبي از آتش بي حرارت اين مدافع حقوق بشر گرم مي شود؟ آيا دورويي و دروغ را در نگاه و لبخندش نمي بينند؟… (نه جانم فکر می کنند آبی از مزدوران دسته چندم و لو رفته ای مثل رهبر عقیدتی مفقود الاثر گرم می شود! راستی کسی که از بردن نام خود زیر نوشته های فرمایشی اش بعد از بیست و پنج سال حمایت بی خطر!! از رجوی ابا دارد را چه به نگاه و لبخند عکس دیگران. آینه خدمتتان بدهیم؟)
و اما ما انگشت به دهان در تفکریم که شمایانی که بعد از افتخار به کشتن امریکایی ها سر از کاسه لیسی رژیم حاکم بر ایران در آوردید و بعد از شکست کودتای ننگینتان همه را جلوی تیغ رها کرده و خود را به ولینعمت خود صدام حسین رساندید و طبق دستور ژنرال حبوش و غیره ایرانیان و عراقی ها را کشتید و در ازایش حقوق گرفتید و باز با سقوط وی به دستمال مصرف شده ای در دست سیستم های اطلاعاتی اسرائیل تبدیل شدید و اکنون هم می بینیم که دیگر آنان نیز حتی حاضر نیستند یافته هایشان را از دهان مزدوران مصرف شده و بدنامی همچون شمایان اعلام کنند راستی فکر می کنید که شیرین عبادی یا دیگران (البته منظور ایرانیان است) بجای آنچه که حتی خارجی ها هم به آن اذعان دارند (یعنی مقاومت ایرانیان در صورت حمله نیروی خارجی) می بایست همچون شمایان در جریان جنگ صدام و استفاده سلاح شیمیایی بر علیه مردم ایران به استخدام و مزدوری صدام در آمده و اکنون هم به دریوزگی کسانی بیفتند که خواستار حمله نظامی به زنان و فرزندان و خواهران و مادرانشان هستند؟ زهی خیال باطل و البته خوشا به حال ایرانیان که چون شمایان در میانشان همین تعدادی هستند که می بینیم.
به هر حال همان روزی که خانم شیرین عبادی جایزه نوبل را به خود اختصاص داد گفتیم که دستگاه فرقه ای رجوی نخواهد توانست این را هضم کند (کما این که بسیاری چیز های دیگر در ربع قرن دریوزگی و مزدوری آشکار و مخفی اش را) و البته روزهای بعدی نشان دادند که در درونشان هم لابه هایی مبنی براین که این حق رهبری (یعنی مریم عضدانلو) بوده که شیرین عبادی خورده است!! شنیده شد که سعی نمودند بغض را فرو داده و از نمود بیرونی اش تا حد امکان جلوگیری کنند. بنظر می رسد این زخم بر روح و روان فرقه نشینان همچنان تازه است.

خروج از نسخه موبایل