نماد سایت انجمن نجات

تبخیرشدگان(۷)

قتل علیرضا اسفندیاری
( در مورد قربانیان و مفقودین در سازمان مجاهدین )
تبخیرشدگان(7)

مهدی خوشحال، بیست و هشتم آوریل
علیرضا اسفندیاری، زندانی سیاسی رژیم جمهوری اسلامی، در سال 1376 وارد سازمان مجاهدین خلق در عراق شد. او از دانشجویان خارج از کشور بود و در سالی که وارد سازمان شد، 33 سال سن داشت و هنوز مجرد باقی مانده بود. علیرضا اسفندیاری، اولین بار در پذیرش سازمان دیده شد که در آن حین مراحل آموزش های ایدئولوژیک/ تروریستی را سپری می کرد و سپس به قرارگاه همایون واقع در شهر العماره عراق، مامور شد و تا سال 1379 در آن جا به سر می برد. علیرضا، در یگان تانک های چیفتن کار می کرد و در رشته مکانیکی و برقی و تاسیساتی، مسئولیت خودروهای یگان را بر عهده داشت. با این حال، از نگاه سازمان، علیرضا عضوی غیر خودی و ناراضی محسوب می شد و هیچ گاه سازمان وی را به مسئولیت های حساس یگان نگمارد. متقابلاَ علیرضا نیز دائماَ ساکت و خموش بود و در نشست های یگان هیچ گونه موضعی اتخاذ نمی کرد و با سکوتش، نارضایتی اش را بروز می داد، چیزی که هیچ گاه از چشمان تیزِ سازمان پنهان باقی نماند. وضعیت تشکیلاتی و نارضایتی علیرضا در قرارگاه همایونِ مجاهدین، هیچ وقت عوض نشد تا این که در تابستان سال 1379، ژیلا دیهیم، فرمانده قرارگاه، طی نشستی با حضور 200 تن از اعضای مجاهد، علیرضا اسفندیاری را به جرم نارضایتی و محفل زدن، به محاکمه کشیدند. در آن نشست، ژیلا دیهیم، علیرضا را متهم کرد که با خطوط سیاسی و تشکیلاتی سازمان زاویه دارد و قرار بر این شد که بعد از خاتمه دادگاه، برای علیرضا اسفندیاری کلاس سیاسی بگذراند تا این که ابهاماتش در ارتباط با سازمان، رفته رفته بر طرف شود.
سه ماه تمام از درس کلاس های سیاسی علیرضا گذشت و هیچ گونه تغییری در احوال وی و نظراتش رخ نداد. بدین سبب سازمان ناچار شد طی دادگاهی مجدد، علیرضا را به محاکمه بکشد. در این دادگاه نیز که هم چنان رییسش ژیلا دیهیم بود، حدود 300 الی 350 عضو مجاهد، شاکی و شهود دادگاهی بودند که مجرم یک تنه و بی هیچ وکیل مدافع و عضوِ خانواده اش، در حال محاکمه شدن بود. زمان دادگاه حدود 8 الی 10 ساعت به درازا کشید. علیرضا وقتی بازی و سناریوی از پیش تعیین شده قضات دادگاه را باخت، شاکیان پرونده که تا دیروز با وی همرزم و همسنگر بودند، به سرش ریخته و کتک مفصلی نثار علیرضا کردند و با ادای فحش های چارواداری مانند بی ناموس، بی شرف، خائن، مزدور و غیره، از علیرضا اسفندیاری پذیرایی جانانه ای به عمل آوردند تا مبادا حق رهبری از گلویش پایین برود! با این وجود و با وجود این که علیرضا اسفندیاری در صحن دادگاه توسط همرزمان و برادرانش، مورد هتاکی و بی حرمتی و ضرب و شتم قرار گرفت، دست از مقاومت بر نکشید و هم چنان بر مواضع و اصولش پافشاری کرد.
پس از این که آخرین دادگاه علیرضا اسفندیاری در قرارگاه همایون، خاتمه یافت و حکم دادگاه مثل همیشه به صورت مخفی صادر شد، تا کنون هیچ کس از وی سراغی ندارد و یاسر عزتی که یکی از همرزمان و شاهدان دادگاه و مقاومت علیرضا اسنفدیاری در مقابل سازمان بود، حتم و گواهی می دهد، سازمان مجاهدین، علیرضا اسفندیاری را ابتدا به جرم نارضایتی، دادگاهی، و سپس وی را طی حکمی مخفی، ابتدا محکوم و سپس سر به نیست کرده است.(1)
پی نوشت:
1ـ گفت و گو با یاسر عزتی، دوست و همرزم قربانی، آلمان، مارس سال 2005؛ یاسر عزتی از نیمه تبخیرشدگان مجاهدین خلق است و هم اکنون در کشور آلمان فعالیت سیاسی/ تبلیغی علیه مجاهدین خلق می کند.

خروج از نسخه موبایل