لاک پشت ها هم پرواز می کنند!

لاک پشت ها هم پرواز می کنند!
مهدی خوشحال
چند عدد DVD ای که روی میز دوستم بود، پس از کمی ورانداز کردن، دو تا از آن ها را برداشته و در کامپیوترم ضبط کردم. اولین فیلم را که دیدم، چندان به دلم ننشست. نامش دوشیزه بود. به گمانم این که دومی هم مثل اولی است، ابتدا رغبت دیدنش را نداشتم و از کامپیوترم پاک کردم. ولی پس از چند روز، دوباره همان را از Papirkorb کامپیوتر بیرون آورده و بالآخره شبی که خوابم نمی برد، نشستم و تماشایش کردم. فیلم به زبان کردی بود. اما کسانی که زبان کردی را نمی فهمند، بازهم قادرند به بسیاری از مفاهیم و مسایل نهفته در فیلم، آشنا شده و از آشنایی و اشراف شان، لذت ببرند.
فیلم لاک پشت ها هم پرواز می کنند دقیقاً از همان فیلم هایی بود که طالبش بودم و جداً ارزش دیدنش را داشت. بهمن قبادی، این فیلم را در سال 1382 در کردستان عراق ساخته است. فیلم در اصل Anti Krieg (ضد جنگ) است. اما در کنار ضد جنگ بودن و مسایل مربوط به تبعات جنگ، به بسیاری از مسایل دیگری که در طی روز و در مواجهه با مشکلات زندگی، آن ها را نمی توان دید، پرداخته و به تصویر کشیده است. یکی از آن مسایل، خبرگیری از محیط جنگی است. محیطی که قبل از این که جنگ اتفاق افتد، ستم و استبداد و سانسور و اختناق و بی خبری از وضعیت روز جهان، در آن محیط بیداد می کرد. محیطی که خود و اخبار پوچ و کهنه اش را ارج می نهاد و آن ها را ثواب می دانست و در حالی که اخبار پیرامون و بیرونی را آلوده به گناه قلمداد می کرد. و از این رهگذر بود که اربابان جنگ و آتش بیاران معرکه، مردم و محیط پیرامون شان را در بی خبری از پیشرفت جهان، نگهداشته و تحمیقش می کردند.
فیلم لاک پشت ها هم پرواز می کنند در حد افراط و باورنکردنی، جنگ و تبعات جنگ را مذمت و نکوهش کرده است. البته این فیلم را بهمن قبادی چند هفته قبل از جنگ بزرگ و سرنوشت ساز آمریکا علیه عراق، ساخته است و در فیلم، تبعاتِ مربوط به جنگ های قبلی که در عراق اتفاق افتاده، پرداخته است.
بهمن قبادی در فیلم لاک پشت ها هم پرواز می کنند اگرچه تبعات و مشکلات جنگ را در حد افراط تصویر و ترسیم کرده است که در آن سرنوشت کودکانِ یتیم و آواره و علیل، به جایی می رسد که از فرط ناامیدی دختر نوباوه ای دست به خودکشی می زند، متقابلاً، کارگردان در تناقض با آن چه که نشان می دهد، از یادش نرفته است و در نقطه مقابل، تصویری از امید و زندگی را برای بیننده ترسیم می کند. یعنی همان دختری که از تبعات ناشی از جنگ، میل به خودکشی دارد، عاشق می شود. اگرچه بعدها آن دختر تاب مشکلات ناشی از جنگ را نمی آورد و سرانجام ناچار به خودکشی می شود و در این بین عشق شکست می خورد، اما به هر حال کارگردان اعتقاد دارد، در محیطی سراسر از جنگ و خشونت و مرگ هم می توان سراغی و نشانی از عشق و زندگی را گرفت و تجربه کرد. این فیلم آدم را به یاد فیلمِ زیبای Titanik می اندازد. در فیلم تایتانیک، زمانی که هیولای مرگ آمد، عشق وجود داشت. اما جیمز کابرون، کارگردان تایتانیک معتقد است، این سرانجام عشق است که پیروز می شود، حتی اگر کالبدها مرده باشند.
بهمن قبادی در فیلم لاک پشت ها هم پرواز می کنند دنیایی را تصویر می کند که جنگ همه و همه چیز را ویران کرده است. اما، بر روی ویرانه ها حیات روئیده است. انرژی، زندگی، تکاپو و مقاومت روئیده است. او، اندرون ویرانه های جنگ، کودکی را نشان می دهد که آن کودک، فرمانده ارتشِ کودکانِ جنگ زده است و سرشار از انرژی، اعتماد به نفس، مقاومت، فداکاری و سرزندگی است. نوعی مقاومت و فداکاری که در محیط های غیر جنگی دیده نمی شود و مختص مناطق جنگی است. به نظر می رسد، بهترین خلق بهمن قبادی در فیلم لاک پشت ها هم پرواز می کنند تصویر و خلق همین شخصیت باشد. شخصیتی که اگرچه از جنگ برآمده است، اما سمت و سویش ضد جنگ است. دقیقاً مثل گلِ نیلوفر آبی.
به هر حال، با دیدن فیلمِ لاک پشت ها هم پرواز می کنند غبطه خوردم. به یاد آوردم زمانی که خودم سالیان دراز در میادین جنگ به سر بردم و پس از آن نیز از جنگ حمایت می کردم. البته حمایت از جنگ، با یک احساس و برداشت متناقض. از حیث انسانی، از آن جا که خودم قربانی خشونت و جنگ بودم، مخالف جنگ و خشونت بودم و این را طی سال ها در نوشته هایم ثابت کرده ام، اما از حیث سیاسی، زمانی که از جنگ حمایت می کردم، به گمانم در آن محیطی که بهمن قبادی از آن محیط فیلم ساخته و قربانیان جنگ را یاد کرده و به تصویر کشیده است، محیط صلح نبوده، بلکه جنگی خونین و غیر خونین حاکم بوده که آن جنگ را تنها جنگی دیگر می توانست خاتمه دهد. یعنی جنگی در مقابل جنگ و نه جنگ در مقابل صلح.
به هر حال امروز بنا بر احساس اولی که همان احساس و برداشت انسانی باشد، اعتقاد دارم، عنداللزوم نمی بایست در مقابل جنگ، اعلام جنگ کرد و از ابزارهای جنگی بر علیه جنگ دیگر استفاده کرد. بلکه با پیشرفت زمان و آگاهی انسان ها، می توان ابزارهایی را خلق کرد و به آن ها دست یافت که اولاً، آن ابزارها از عهده جنگ برآیند؛ دوماً، ابزارهایی که استفاده از آن، جنگ سابق را تشدید نکنند و سوماً، ابزارهایی باشند که جنگ های آینده را در نطفه خفه کنند؛ لاجرم، این ابزارها را می توان از مردم و از دلِ پیکار سیاسی، فرهنگی و هنری استنتاج نمود. این که دیگر نخواهم و نتوانم از حربه جنگ علیه جنگ دفاع کنم، به هر حال این آرزوی انسانی من است.
از بهمن قبادی دو سال قبل فیلم دیگری به نام زمانی برای مستی اسب ها را دیده بودم. آن جا نیز بهمن قبادی فیلمی جذاب و دیدنی را ساخته بود. فیلمِ زمانی برای مستی اسب ها چیزی شبیه به فیلم لاک پشت ها هم پرواز می کنند بود، با این فرق که آن جا مسایل و مشکلات مرزنشینان و اکراد مناطق ایران و عراق را به تصویر کشیده بود. اما در فیلم لاک پشت ها هم پرواز می کنند موضوع فراتر از مسایل و مشکلات یک منطقه و کشور عراق است. بلکه موضوع فیلم بر می گردد، به بیماری ای به نام جنگ و اگر چه این جنگ را مستبدین آن سامان پایه گذاشته و زمینه اش را فراهم کرده اند، با این وصف، این جنگ نیازِ جنگ طلبان خارجی نیز بود که در هماهنگی با هم، چنان کرده و می کنند که یک نمونه اش را بهمن قبادی در فیلم لاک پشت ها هم پرواز می کنند با ظرافت خاصی به تصویر کشیده است.
پایان
 

خروج از نسخه موبایل