نمایشی سخیف از مناسبات غیرانسانی

نمایشی سخیف از مناسبات غیرانسانی

محمد مرادی
اخیراً برای اولین بار آرزو کردم که کاش تمام ایرانی‎ها در سرتاسر عالم، آنتن‎های ماهواره‎شان را به سمت تلویزیون مجاهدین تنظیم کرده بودند و صحنه‎های وصف ناپذیر! تماس تلفنی مریم رجوی با اعضای مجاهدین در سالن اجتماعات اشرف را به چشم می‎دیدند.
کاش خبرنگار یونایتدپرس که رندانه و زیرکانه از مریم رجوی در مورد این‎که مجاهدین یک جامعه‎ی درون‎گرا هستند سؤال کرده بود، تصاویر و ترجمه‎ای از آنچه در این جلسه گذشت را برای اطلاع خوانندگانش مخابره می‎نمود، تا پاسخی دقیق‎تر و مناسب‎تر به این پرسش داشته باشد.
مجاهدین برای این‎که هو و جنجالی که پیرامون رفع محدودیت‎ها از مریم رجوی در فرانسه، مابه‎ازای خارجی داشته باشد و نیروها باورشان بیاید که یک پیروزی روی داده است، ترتیب یک مکالمه‎ی تلفنی بین اور و اشرف را دادند که بر اساس سناریوی طراحی شده، نیروها باید وفاداری خود را به سازمان و رهبری آن اعلام می‎کردند:
– خواهر مریم، من به برادر مسعود و شما متعهدم.
– خواهر مریم، انقلاب پدر و مادر من است و من به هیچ چیز فکر نمی‎کنم.
– خواهر مریم، قربون صداتون بشم!
– خواهر مریم، من تا آخرش هستم.
– خواهر مریم، ما اینجا هویت گرفتیم.
– خواهر مریم من هیچی از دنیا نمی‎خوام، فقط شما و برادر را می‎خوام!
– خواهر مریم، حتماً به تعهدات‎مان عمل می‎کنیم.
– خواهر مریم، پیام‎تان را گرفتیم.
– خواهر مریم، متعهد می‎شوم مجاهدتر از ارزش‎های همین الان سازمان بشوم!
– خواهر مریم، حاضر حاضر حاضر!
– خواهر مریم، ما هیچی نیستیم، هیچ کار نکردیم، همه‎ی کارها را خودتون کردین
-…
این مجیزگویی‎ها از نظر تشکیلاتی، بیلان کار ِ یک ساله‎ی فرماندهان و گردانندگان اشرف، برای مهار بحران نیرویی است که مجاهدین همچنان با آن گریبان‎گیر هستند.
رجوی پیش از این در نشست‎های خود چنین فضایی را به‎بوجود می‎آورد و اکنون مریم با استفاده از تکنولوژی و از راه دور به کمک آنها آمده است تا فضای از خود بیخود شدن برای نیروها را به‎وجود آورند.
نیاز مبرم به حضور مریم و مسعود (که به شکل کاملاً رمانتیکی در این جلسه شبیه‎سازی شده بود و هنگامی که نیروها صحبت می‎کردند، تصویر متحرک رجوی نشان داده می‎شد) برای ایجاد چنین جهنمی، از یک سو به این معنا است که مجاهدین در این دو تن خلاصه می‎شوند و از سوی دیگر نشان آن است که هیچکدام از اعضاء و گردانندگانی که اکنون در اشرف به‎سر می‎برند، توان تأثیرگذاری بر نیروها را نداشته و قادر نیستند مسائل آنان را حل کنند. خصوصاً با بحران شورای رهبری زنانه‎ی رجوی که پس از روی کار آمدن صدیقه حسینی – به‎خاطر بی‎سوادی و ناتوانی‎اش – با آن مواجه گردیده است، تا آنجا که ناچاراً مجبور شدند همان مژگان پارسایی را با عنوان جانشین رهبری بر روی سر او بگمارند.
اگر چه مجاهدین با هدف نشان دادن روحیه‎ی افراد و دلبستگی‎شان به ارزش‎های سازمانی، صحنه‎های شنیع و غیرانسانی را نمایش دادند و افراد را وادار به چنین رفتار متملقانه و ناشایستی کردند، اما در تحلیل نهایی و بر اساس جمع‎بندی روش‎ها و تاکتیک‎های فریب‎کارانه‎ی باند رجوی، می‎بایست این حرکت را نشانی از وخیم‎ترین اوضاع نیرویی دانست که مجاهدین تاکنون به خود دیده‎اند.
نعره‎ها و فریادها هر چه بلندتر و ظاهراً وفادارنه‎تر، حکایت از تزلزل بیشتر و عمق سردرگمی گردانندگان اشرف در کنترل نیروها دارد.
آنچه پشت پرده می‎گذرد، حاکی از آن است که این‎گونه از خود بی خود شدن، نشأت گرفته از فشارهای بی‎سابقه‎ی فردی و تشکیلاتی است که نیروها باید در این شرایط تحمل کنند.
به هر روی در سال‎روز خودسوزی‎ها که روی دیگری از سکه‎ی فرقه گرایی مجاهدین بود، بایستی چنین نمایشی را به فال نیک گرفت و از آن به عنوان یک سند زنده و محکم که گواهی است بر مناسبات غیرانسانی و سخیف درون فرقه‎ی رجوی، بهره گرفت.

خروج از نسخه موبایل