آلترناتیو عراقیان! برای ایرانیان؟

آلترناتیو عراقیان! برای ایرانیان؟
ابراهیم خدابنده، اول ژوئیه 2006
تیر 1385
اخیرا پایگاه اینترنتی همبستگی ملی، متعلق به سازمان مجاهدین خلق، خبر از حمایت 5 میلیون و 200 هزار نفر از عراقیان! از مقاومت ایران به رهبری مسعود رجوی داده است. عین متن طوماری که ظاهرا به امضای این تعداد از عراقیان! رسیده است به نقل از سایت مربوطه به صورت زیر است:
ما عراقیان امضا کننده این بیانیه، با درود به 120 هزار شهید آزادی ایران، حمایت خود را از اپوزیسیون دموکراتیک تحت رهبری آقای مسعود رجوی که برای آزادی و صلح و برادری در ایران مبارزه میکند، اعلام میکنیم.
اولا چگونه آقای مسعود رجوی که سه سال و چند ماه است (از زمان اشغال عراق) حتی یک خط بیانیه هم از جانب ایشان منتشر نشده رهبری اپوزیسیون دموکراتیک ایران برای آزادی و صلح و برادری را به عهده داشته است؟ این مبارزه تابحال تحت رهبری ایشان در داخل ایران چه اقداماتی را در جهت برقراری آزادی و صلح و برادری انجام داده و نتایج آن چه بوده که اینچنین نظر عراقیان! را به خود جلب کرده است؟
ثانیا عراقیان! که در کار خود مانده و در حال حاضر گرفتار آشفته ترین اوضاع امنیتی، سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی در کشور خود هستند، چگونه مجال پیدا کرده اند تا به تحقیق و تفحص در خصوص کشور همسایه پرداخته و برای مبارزه مردم ایران اپوزیسیون دموکراتیک و رهبر معین کنند؟ آیا آنان واقعا آنقدر از مشکلات عدیده خود فارغ شده اند که به تعیین تکلیف برای سرنوشت یک ملت دیگر بپردازند؟
ثالثا آیا سازمان مجاهدین خلق برنامه جلب حمایت مردم ایران را تکمیل کرده و حالا به جذب توده های کشورهای همسایه پرداخته است؟ یا شاید اساسا از خیر حمایت مردم در داخل کشور گذشته و به جلب حمایت عراقیان! جهت خالی نبودن عریضه و رفع کمبودها رو آورده است؟
اما اینکه 5200000 نفر از عراقیان! چنین متنی را امضا کرده باشند حقا جای بررسی دارد. جمعیت عراق طبق آمار رسمی 16 میلیون نفر است که حدود نیمی از آن زیر 18 سال هستند. یعنی میشود گفت که با این حساب اکثریت قاطع کسانی که در عراق حق رأی دارند این بیانیه را امضا کرده اند. گرفتن امضای تک تک این افراد از سراسر عراق نیاز به دستگاهی بسا گسترده تر از عرض و طول دولت این کشور دارد بعلاوه اینکه هیچ سازمان و گروه عراقی در حال حاضر قطعا این میزان از حمایت را یکجا ندارد و گرنه بطور کامل دولت عراق را تشکیل میداد.
واضح است که رهبران سازمان بر اساس سنت سالیان دست به اعلام اعداد و ارقام ساختگی زده اند، و به این وسیله سعی کرده اند تا خود را به نوعی مطرح نمایند. البته اگر این کار دردی از سازمان درمان میکرد شاید در یک منطق پراگماتیستی قابل فهم بود ولی مشکل اینجاست که با این کارها سازمان خود را آنقدر بی اعتبار کرده است که به عنوان غیر معتبر ترین منبع در خصوص مسائل ایران شناخته میشود و در واقع عملا تیشه به ریشه خود زده است.
یادم می آید زمانی که در بخش روابط بین المللی سازمان بودم ملاقاتی داشتم که بر طبق خطوط داده شده به طرف مقابل گفتم که در ایران 200 هزار زندانی سیاسی وجود دارد که روزمره به طور سیستماتیک شکنجه میشوند. طرف مقابل گفت که یا تو نمیدانی 200 هزار تا چند تاست و یا اینکه نمیدانی شکنجه سیستماتیک چیست. او استدلال کرد که اگر بخواهند به 200 هزار نفر روزی یک سیلی هم بزنند خودش کار عظیمی است که کادر و پرسنل و امکانات و محل های فوق العاده ای نیاز دارد.

خروج از نسخه موبایل