مجاهدین خلق در آخرین وضعیت(قسمت اول)

مجاهدین خلق در آخرین وضعیت(قسمت اول)
مهدی خوشحال، بیست و هشتم ژوئن 2006
همیشه بر این باور بوده ام، فرقه مجاهدین، جریانی کهنه و میرا ست و پیوسته در حال اضمحلال و پس رفت است. اما، این ارباب است که گاه آنان را بالا می برد و گاه آنان را به ورطه سقوط می کشاند. در مورد یکی از اربابان مجاهدین که صدام حسین عراقی بود، نیز این چنین بود. اگر کمک و حمایت های مالي و سياسي بي دريغ صدام حسین نبود، فرقه مجاهدین، خواه ناخواه در مقابل جمهوری اسلامی کم می آورد و تاب مقاومت نداشت. حالا هم که ارباب جدید و قدرتمند عوض کرده اند، این ارباب جدید است که از هر حیث آنان را رفت و روب می کند و راه و چاه را به آنان نشان می دهد وگرنه، خود فرقه با رهبري که دائم در راه فرار است و آن ایدئولوژی احمقانه و مناسبات قرون وسطایی، قادر به ادامه حيات در جهان امروز نیستند.
با این وصف در روزها و هفته های اخیر، مسایلی برای اين فرقه پيش آمده که از اهمیت سیاسی برخوردار است و جای بازنگری دارد. لازم به ذکر است، این اهمیت و بازنگری، نه به خاطر وجود خودشان بلکه از آن جهت مهم است که اربابان آنها دست به کار شده اند.
دادگاه استیناف
سال های زیادی است که مجاهدین خلق دربست در اختیار منویات دشمنان ایران قرار دارند و اگر هر از گاهی امتیازی از بابت کارشان از دست اربابان شان دریافت نکنند، چه بسا انگیزه کار کردن دوباره نداشته باشند. یکی از امتیازاتی که آنان در ماه گذشته به سفارش اربابان بزرگ، از اربابان کوچکترشان دریافت کرده اند، رفع ممانعت از بعضی از مسافرت ها و محدودیت هایی بوده که از سه سال قبل برای رهبران مجاهدین در نظر گرفته شده بود. محدودیت های رفت و آمد رهبران مجاهدین در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی، قریب به سه سال ادامه داشت تا این که سرانجام دادگاه تجدید نظر پاریس یک روز قبل از 17 ژوئن که این روز سالروز دستگیری رهبران و 150 عضو عالیرتبه مجاهدین در پاریس بود، به طور موقت به لغو بعضی از محدودیت هایی که برای 17 تن از رهبران مجاهدین در نظر گرفته بودند، رای داد البته با اجازه مقامات فرانسوی. متقابلاً، این دادگاه حکم کرد، شورای ملی مقاومت که بازوی سیاسی مجاهدین خلق است، از جمع آوری سلاح تا جمع آوری کمک های مالی برای مجاهدین خلق، منع است.
سران مجاهدین حکم این دادگاه را در راستای تقویت روحیه ضعیف نیروهای باقیمانده و اسیر در عراق، استفاده کردند و در بوق و کرنا دمیدند که، چه نشسته اید! بپا خیزید که کمافی السابق، پیروزی به دست آورده ایم!
این رقص و آواز پیروزی در حالی است که در گذشته به محدودیت هایی که بر رویشان اعمال شده بود، به گوش هواداران شان نرسانده اند. در همین راستا، محمد محدثین و ابوالقاسم رضایی، در برنامه تلویزیونی مجاهدین ظاهر شدند تا خبر پیروزی بدون جنگ شان را به گوش هواداران و اعضایشان برسانند و آنان را از بابت این پیروزی غافلگیر و شیرین کام کنند. آنان در برنامه ارتباط مستقیم تلویزیون خود شان چهارشنبه 31 خرداد، شرکت کرده و یادآور شدند، اگر چه حکم دادگاه استیناف دلالت بر بی گناهی سازمان دارد، با این وجود باید اعتراف کرد، در عمل این پرونده هنوز مفتوح است!
سيد محمد سيد المحدثین و محسن رضایی، نگفتند پرونده چند ده هزار صفحه ای مریم عضدانلو آن هم روی میز قاضی بروگیر، اگر مفتوح است، به دنبال کدام مصالح و خوش خدمتی و سفارش بوده است که وقفه ای در آن صورت گرفته است.
با این همه سفارش و تساهل و تسامح فرانسوی ها، سيد محمد سيد المحدثین، در چهارشنبه 31 خرداد در ارتباط مستقیم تلویزیونی مدعی شد، قوه قضاییه فرانسه به خاطر دستگیری مریم عضدانلو از نهاد ریاست جمهوری ایران رشوه دریافت کرده است! سيد محمد سيد المحدثین، همچنین، دیپلماسی فرانسه را احمقانه توصیف کرد!
از نگاه سيد محمد سيد المحدثین، فرانسه که 21 سال میزبان هزاران مجاهد پر درد و سر و پر مصرف و پر ادعا بود، احمق است و صدام حسین عراقی که شیره مجاهدین خلق را کشیده و آنان را به زندان و اسارت و جاسوسی و مزدوری و هزار ذلت و فلاکت رسانده، هوشیار و قهرمان است! از نگاه رهبران مجاهدین، مهمان نوازی فرانسویان، مساوی است با حماقت! ولی زندان و شکنجه مهمانان و گمشدگان راه که توسط خودشان صورت می گیرد، اقدام انقلابی نام دارد.
بحران هسته ای
پاشنه آشیل قضیه همین جاست. تا روزی که ایران دچار بحران هسته ای است و این بحران را با آمریکا حل و فصل نکرده و یا این که بحران را پشت سر نگذاشته است، مجاهدین خلق قادرند با اربابان شان با ناز و کرشمه حرف بزنند. آنان، در یک پیشکشی مضحک برای اربابان شان، ادعا کرده اند، تنها در عراق بیش از 5 میلیون و دویست هزار تن هوادار دارند. لابد اگر در عراق شرایط جنگی حاکم نبود و مجاهدین قادر به تبلیغات و رفت و آمد مابین مردم عراق بودند، این 5 میلیون و دویست هزار تن به 50 میلیون می رسید و لابد اگر صدام حسین هنوز بر اریکه قدرت بود، نیروهای هوادار مجاهدین خلق در عراق از 100 میلیون بالغ می شدند!
به راستی که مجاهدین خلق، از ضعف و ناتوانی و مضحک بودن، به لجبازی و خشونت و نظامی گری، رسیده اند. خشونت صرف؛ توجیهی برای رسیدن به قدرت نیست، بلکه پوششی برای کتمان ضعف ها و ناتوانی هاست. این روانشناسی همه انسان ها و جریانات است که ضعف شان را قوت نشان دهند. و لابد کسی که در عراق از چنین حمایتی برخوردار است، دیگر در ایران حرفش را نزنیم که اداره آمار هم گنجایش آمار و ارقامش را ندارد!
مجاهدین خلق پس از فروپاشی ديكتاتوري صدام حسين در عراق، به بهترین جایی که توانستند قلاب شوند، همان انرژی هسته ای یا دعوای کذایی مابین ایران و غرب بود تا به خیال خود از جرقه، جنگ ایجاد کنند و در میان آتش جنگ، راه برون رفت بیابند!
ادامه دارد

خروج از نسخه موبایل