ستایشگران خشونت

ستایشگران خشونت

استفاده از خشونت و ترور در مبارزه اجتماعي نوعي سند بربريت است.

آدرنو  (فيلسوف مكتب فرانكفورت)
فرقه مجاهدين بي ترديد يك جريان رو به اضمحلال است. علائم و سيگنال هاي فروپاشي دارودسته رجوي متعدد است اينكه رهبري و سران فرقه بدون درك عصر تحولات دموكراتيك و دگرديسي مفاهيم فكري و سياسي ، همچنان از واژه هايي چون خشونت ، نفرت و نثار خون براي تحريك افراد تشكيلاتي استفاده كرده و چنين مفاهيم مشمئز كننده اي را مقدس مي نمايانند و داراي بار ايدئولوژيكي و مبارزاتي مي دانند ، نشانه آشكار و مشخصي از اغتشاش ذهني و مخدوش بودن مفاهيم در ادبيات سياسي ، طرز تفكر و ايدئولوژي منحط فرقه رجوي است.
دارودسته رجوي در سايت ها و تلويزيون وابسته به خود اين روزها مدام خودسوزي و عمليات مسلحانه و تروريستي منجر به مرگ افراد تحت سيطره فرقه را عملي مقدس ، بي مانند و اسطوره اي مطرح مي كنند.آنان از واژگاني چون « فدا» و « رهايي » در رابطه با كشته شدگان فرقه استفاده مي كنند. قربانيان تشكيلات رجوي متاسفانه تحت القائات سيستماتيك ، روش هاي فاشيستي و شيوه هاي غير انساني و نكوهيده به تدريج و طي پروسه و برنامه ريزي خاص ، شستشوي مغزي مي شوند كه واقعيتي است غير قابل انكار. اينكه آنان در نهايت هويت انساني شان مسخ شده و ناآگاهانه و غير ارادي در مسير اهداف غير دموكراتيك ، مغاير با مدنيت و هنجارهاي فرهنگي جوامع توسعه يافته و متمدن ، رفتار و عمل مي كنند ، جاي هيچگونه شك و ترديدي در آن نيست اما استفاده تبليغاتي گسترده و آگاهانه رجوي و دارو دسته اش از قربانيان و به خصوص كشته شدگان فرقه جهت منافع تشكيلاتي و گروهي ، جاي بسي حيرت و شگفتي است. چرا كه ما هم اكنون و در قرن بيست و يكم در فضايي تنفس مي كنيم كه توحش و بربريت از آن تقريبا رخت بربسته است و از ديدگاه انسان مدرن و توسعه يافته مطلوب ترين و مناسب ترين شيوه براي بيان نقطه نظرات ، اعتراض ها و انتقادات از طريق مسير و راههاي قانوني و روش هاي قانونمند امكانپذير و مطلوب است.
همه ما واقفيم كه در كشورهاي اروپايي ، امكان و زمينه انتقادها و اعتراض ها از طرق قانوني و به اشكال مسالمت آميز به هر مناسبتي وجود دارد و اقدام به پرخاشگري و اتخاذ رفتارهاي خشن و اقداماتي نظير خودسوزي در فرهنگ و هنجارهاي پذيرفته شده ملل توسعه يافته امري مذموم ، نكوهيده و غير قابل توجيه است. با توجه به اينكه رهبري و ديگر سران فرقه از اين موضوع كاملا اطلاع دارند بنابراين تحريك ، تشويق و يا اجازه دادن به افراد تشكيلاتي براي انجام عمل خودسوزي ، بسيار پرسش برانگيز و جاي تامل بسيار دارد. اين معمايي است كه بايد پاسخ آن را در ذهنيت مرموز و اميال زشت سران فرقه مجاهدين ، جستجو كرد.
خانم مريم عضدانلو و ساير سران فرقه اگر عمل خودسوزي افراد تشكيلات خويش را رفتاري درست و فدا براي بقا مي دانند آن چنانكه آقاي محمد علي توحيدي در برنامه اي كه به مناسبت خودسوزي خانم صديقه مجاوري در آلمان ترتيب داده شده بود و در تلويزيون وابسته به فرقه مجاهدين نيز پخش گرديد با عبارت ذكر شده از آن ياد مي كند پس چرا شخص خانم مريم رجوي و يا ساير سران در اروپا خزيده مجاهدين دست به عمل خودسوزي نزدند تا پيشتازان فدا براي بقا باشند و در حافظه تاريخي ملت ايران سمبل رهايي قلمداد شوند؟‼
همه انديشمندان و متفكران تاريخ معاصر به خوبي درك كرده اند كه رفتار آدمي در صورتي معقول و منطقي است و انديشه و تفكر در شرايطي بارور و به پويايي مي رسد كه در محيطي نه همچون قرارگاه اشرف با مناسبات خاص و غير دموكراتيك ، شكل گرفته و پرورش يابد. زيرا رابطه منطقي نيروي تعقل با نيازهاي حسي و غريزي و در نتيجه رفتار و كردار صحيح و نيك صرفا در شرايط ، روابط و محيطي آزاد كه نفوذ و سيطره‌‌‌‌‌ي « مفاهيم ايدئولوژيك » اراده و اختيار را از انسانها سلب نكرده باشد ، ممكن و ميسر خواهد شد و آدمي مبدل به انسان تك ساحتي نخواهد گرديد.
در تعريف انسان تك ساحتي موجودي است كه در فضاي آزاد پرورش نيافته وسيستمي بازدارنده و سركوبنده به بهانه‌ي تامين نيازها ، اميدها ، آمال و آرزوها و تدارك به زيستي او ، بي رحمانه گرفتارش ساخته است. شايد بتوان گفت از آغاز تاريخ بشر ، هميشه آزادي انديشه و آزادي انتخاب ، معروض فشارهاي بازدارنده‌ي سيستم ها و مناسبات توتاليتر بوده و هرگز رهبران و عناصر فاشيست و زورمدار ضرورت آزادي افراد تحت سيطره خويش را باور نداشته اند.
در نگاهي ژرف به وضع و موقعيت افراد حاضر در قرارگاه اشرف و بررسي تطبيقي آن با فضا و شرايط زيستي انسانها در جوامع آزاد ، باز و توسعه يافته ، تفاوت ها و تمايزات وحشتناك و غير قابل توصيف مشاهده مي گردد كه باور و اعتقادمان را به آسيب ها و زيان هاي زيست و حل شدگي افرد در مناسبات و روابط درون تشكيلاتي فرقه هاي تروريستي چون مجاهدين و القاعده را به وضوح مشخص مي كند.
رهبري فرقه رجوي با اسطوره سازي كاذب ، ترويج و القاء مفاهيم ايدئولوژيك دگم ، منحط و ماقبل صنعتي ، پرورش نفرت و خشونت در دروني ترين لايه هاي شخصيتي افراد تشكيلاتي ، اشاعه انديشه سياسي غير واقع بينانه و معطوف به خشونت و ترور ، ايجاد محيطي كاملا بسته و بي ارتباط با دنياي پيراموني براي افراد تشكيلاتي كه به عدم آگاهي آنان از تحولات پرشتاب جهاني در زمينه هاي فرهنگي ، سياسي و تربيتي و… منجر مي شود و بدينگونه افرد تحت سيطره فرقه‌ي مجاهدين در محيط محدود و بسته اي چون قرارگاه اشرف مبدل به انسانهايي تك ساحتي و ناآگاه مي گردند.
در اين صورت اين افراد توان تفكر معقول و منطقي را از دست مي دهند ، و به لحاظ رواني براي تخليه تمايلات و عقده هاي سركوفت شده ، آمادگي بسيار زيادي براي رفتارهاي هيجاني و مغاير با اخلاق مدني خواهند داشت. زيرا در جستجوي محمل و روزنه اي براي فرار از روزمرگي ، كليشه شدن و اثبات خويش هستند. اين نوع افراد مناسبترين گزينه برايطعمه شدن ، خواهند بود و براحتي آلت دست و بازيچه فرقه ها و گروههاي غير دموكراتيك مي شوند آنان آمادگي ذهني و رواني براي هرگونه عمل و رفتار غيرموكراتيك و مغاير با اخلاق مدني را پيدا مي كنند. اعمالي نظير ترور همه افرادي كه به مانند آنان نمي انديشند و يا اقدام به عمليات انتحاري و سرانجام خودسوزي.
با تحليل فضاي حاكم بر قرارگاه اشرف و بررسي وضعيت ذهني و روحي افراد تحت سلطه فرقه رجوي مي توان اذعان كرد كه وضع زيستي ، فكري و رواني افراد مستقر در قرارگاه اشرف با آرامش رواني و آزادي آنان هرگز سازگاري نداشته و ما در آينده نزديك به دليل تحولات پيوسته و پرشتاب دنياي كنوني ، انفجار اطلاعات ، فروريختگي بسياري از مفاهيم اسطوره اي ، انتزاعي و غير دموكراتيك و گريزناپذيري از تاثيرات زندگي در دنياي مدرن به علت رشد و توسعه تكنولوژي و امكانات ارتباطي ، نظاره گر شكسته شدن تابوها و دگم هاي ايدئولوژيك و شاهد رهايي و آزادي تعداد بيشماري از افراد محبوس در حصارهاي تنگ و تاريك قرارگاه اشرف خواهيم شد.
آرش رضایی
انجمن نجات شاخه آذربایجانغربی
13/4/1385
 

خروج از نسخه موبایل