در مفهوم اشتراک استراتژیک مجاهدین خلق

در مفهوم اشتراک استراتژیک مجاهدین خلق
بهار ایرانی، هفتم ژوئیه 2006
www.mojahedin.ws
دولت نوروزی در مراسم اول ژوئیه سازمان مجاهدین خلق با تاکید به حمایت 5200000 نفری مردم عراق از مجاهدین خلق، گفته است ما با مردم عراق اشتراک استراتژیک داریم. این سخنان ناخودآگاه هر مخاطبی را به یاد مواضع سازمان مجاهدین در قبال صدام می اندازد. این مواضع پاردوکسیکال میان منافع فعلی مردم عراق و مشارکت مجاهدین خلق در سرکوب همین مردم به جرم مطالبات مدنی و حقوق اولیه شهروندی در زمان صدام این فرض را قوت می بخشد که اساسا مجاهدین خلق چندان به حافظه مردم و حتی نخبگان سیاسی که جمع بندی مواضع سیاسی تقریبا در حد تکالیف روزانه شان محسوب می شود اعتقادی ندارند. موضع و ادعای اخیر مجاهدین خلق در سر راست ترین حالت توهین آشکار مجاهدین به شعور مردم عراق است.
اینکه مطالبات مردم عراق چه سنخیتی با استراتژی بقا مجاهدین خلق در عراق دارد قاعدتا خانم نوروزی باید به این چالش بنیادین پاسخ گوید. اما ظاهرا ایشان و مجاهدین خلق به سیاق همه ادعاها و مواضع متناقض و نافی هم اینبار نیز تمایلی به توضیح بیشتر در این زمینه ندارند. ظاهرا مجاهدین خلق کماکان در این عرصه یکه تازی های یکسویه خود را ادامه خواهند داد.
اگر منظور ایشان از اشتراک استراتژیک مردم عراق با مجاهدین خلق همان مطالبات به حق مردم در زمینه تحقق امنیت و آزادی با رعایت فرهنگ و اعتقادات ملی و دینی است، باید اذعان کرد که استراتژی مجاهدین خلق نافی امنیت اجتماعی و استقرار نهادهای مدنی و قانونی در عراق است. با نگاهی گذرا به مواضع مجاهدین خلق پس از سقوط صدام استراتژی محوری مجاهدین خلق بر اساس سیاست موسوم به بقا در شکاف معطوف به تشدید اختلافات درونی میان احزاب و سازمانهای سیاسی با دولت موقت و روند تثبیت و استقرار نهادهای آن بوده است. مطالبات اولیه مردم عراق قبل از هر چیز محاکمه شفاف صدام و رسیدگی به جرائم پنهان و آشکار او است. امری که مجاهدین خلق به شدت در قبال آن سیاست انفعال و سکوت را پیشه کرده اند. آنها هنوز پس از گذشت سه سال از سقوط صدام از هر گونه موضع گیری در قبال رژیم صدام امتناع کرده اند. اگر صدام سد و مانع اساسی در مقابل تحقق مطالبات مردم عراق بوده است معنی سرراست آن این است که همه کسانی که به انحاء مختلف در تثبیت و حفظ حکومت او مشارکت کرده اند الزاما همسان با صدام باید در مقابل مردم عراق پاسخگوی عملکرد متناقض با خواست این مردم باشند. کسانی که به زعم و اعتراف و اذعان مستند رهبری مجاهدین، صدام را برادر خونی و متحد استراتژیک خود قلمداد کرده اند چگونه و اینک بر اساس چه منافع مشترکی می توانند ادعا کنند با مردم عراق که تازه از یوغ صدام و متحد استراتژیک او آزاد شده اند اشتراک استراتژیک دارند.
اساسا فلسفه وجودی استقرار مجاهدین خلق در عراق پیش از آنکه به مقوله آزادی و دمکراسی مردم عراق مرتبط باشد به وحدت استراتژیک مجاهدین خلق حول چند محور عمده متمرکز و ساماندهی شده است. محورهایی که با مراجعه به اسناد غیر قابل انکار در مقایسه با آنچه اکنون مجاهدین خلق ادعا می کنند حداقل چیزی جز شرمندگی در مقابل مردم عراق به جای نمی گذارد. اما ظاهرا مجاهدین خلق به حافظه مردم عراق و ابتلائاتی که از طریق مجاهدین بر مردم این کشور رفته چندان التفاتی ندارند. ادعای خانم نوروزی در این رابطه توهین آشکار به فهم و درک سیاسی مردم عراق است. تا آنجا که به اسناد به جا مانده از روابط تنگاتنگ مجاهدین خلق و صدام بر می گردد همه گویای این مهم هستند که مجاهدین خلق دقیقا همین ادعاها را در رابطه با صدام با اندکی تفاوت که موضوع آزادی و دمکراسی در آن محلی از اعراب نداشت تکرار کرده اند. مجاهدین در این مناسبات به کرار تاکید کرده اند که با صدام به مراتب بیشتر از آنکه یک متحد سیاسی بر علیه دو ملت ایران و عراق باشند به لحاظ ایدئولوژیک و حتی خونی در هم تنیده و غیر ممزوج هستند. این وحدت آشکارا بر این معنی هم دلالت داشته که مجاهدین خلق و صدام بدون یکدیگر موجودیت سیاسی و فیزیکی نیز نخواهند داشت.
خانم نوروزی به نمایندگی از سازمان مجاهدین خلق با صراحت ادعا می کند:
سازمان شریک استراتژیک مردم عراق در راه صلح و دمکراسی است.(1)
ظاهرا ایشان فراموش کرده اند که عین همین اظهارات در زمان تسلط صدام بر مردم عراق و در زمانی که مجاهدین خلق رسما بخشی از بازوی نظامی و سرکوب صدام بودند از سوی رهبری مجاهدین خلق در ملاقاتهای تقویمی برای صدام ایراد شده است. مقایسه ادعای خانم نوروزی با اظهارات رجوی در ملاقات با صابر الدوری در زمان معامله اطلاعات سازمان با استخبارات عراق گویای بسیاری حقایق پشت پرده است. رجوی عین اظهارات خانم نوروزی را قبلا با اندکی تفاوت در نثر و نگارش اینگونه ایراد کرده اند:
من در ذهن خودم و همانطور در قلب خودم، نمی توانم حساب مصالح و منافع خودمان را از شما جدا کنم. اینها دقیقا درهم آمیخته است.(2)
اینکه منافع موازی سازمان مجاهدین خلق با صدام طی سه سال گذشته بر اساس چه تغییر موضع اصولی جای خود را به وحدت منافع و اشتراک استراتژیک با مردم عراق داده باید الزاما در این بین اتفاقاتی افتاده باشد که حداقل تا این زمان کس یا کسانی تاکنون موفق به فهم آن نشده اند به جز خانم نوروزی و رهبرانی که این دعاوی را در دهان ایشان پژواک می دهند. آنچه از تعاملات سازمان مجاهدین خلق با صدام به جا مانده در گویاترین شکل خود بیانگر این معنی است که در مناسبات فی مابین مجاهدین و صدام اساسا مردم عراق نه تنها محلی از اعراب نداشته که دقیقا در موضع دشمنان ایدئولوژیک مجاهدین و صدام جای داشته اند. برای فهم ساده این مناسبات و درک جایگاه مردم عراق در این موازنه کافی است به این اظهارات در حد استماع معمولی عنایت شود.
هر چیزی که علیه شماست بطور طبیعی علیه ما هم هست و بالعکس.(3)
مجاهدین فراموش کرده اند در زمانی که اینگونه بر طبل وحدت استراتژیک خود با صدام می کوبیدند، مردم عراق بها و هزینه بدیهی ترین مطالبات خود را با زندانهای مخوف، شکنجه، قتلهای سیاسی و گورهای دسته جمعی می پرداختند.
به راستی چه منافع مشترکی میان مردم عراق و سازمان مجاهدین خلق می توان یافت. آیا ادعای اشتراک استراتژیک مجاهدین خلق با مردم عراق جز استفاده ابزاری از نام و آرمان و مطالبات مردم عراق هدف دیگری را دنبال می کند. از زمان استقرار مجاهدین در عراق تا زمان سرنگونی حزب بعث، صدام بخشی از ثبات و فرار از بحرانهای سیاسی خود را مدیون مجاهدین خلق است. به زعم مجاهدین و صدام منافع این دو متحد در مقابله با مخالفان و موافقان خود تنگاتنگ و جفت است. گویاتر از اظهارات رجوی برای تعیین موضع مجاهدین نسبت به مردم عراق و جایگاه واقعی آنها در شکاف میان ملت و حزب بعث عراق آیا دلیلی روشن تر از این می توان ارائه داد. رجوی در خصوص کیفیت مناسبات و درهم آمیختگی منافع دو جانبه خود با صدام می گوید:
واقعیت این است که منافع ما چفت در چفت و تنگاتنگ است.(4)
اما واقعیت این است که مجاهدین خلق بر اساس یک رویه فرصت طلبانه همواره از هر آب گل آلودی ماهی می گیرند و بر مدار سیاست پراگماتیستی خود همه چیز را دستاویز مطامع سیاسی و فرقه ای خود می کنند. ظاهرا این بار مطالبات مردم عراق هزینه و ابزار این استراتژی است.
مجاهدین خلق باید صریح و بی پرده به مردم عراق توضیح بدهند که مقصودشان از اشتراک استراتژیک با مردم عراق حول چه موضوعاتی است.
در شرایطی که مردم عراق مصرانه خروج نیروهای امریکایی از عراق را خواستار هستند مجاهدین خلق با تشدید بحرانهای داخلی و دامن زدن به اختلافات سعی در استمرار حضور نیروهای امریکایی در عراق دارند.
مجاهدین آشکارا روند انتخابات داخلی عراق را با شایعه پراکنی و حتی تعامل پنهان با نیروهای تکریتی مورد چالش قرار می دهند تا با ادامه حضور نیروهای امریکایی بقای خود را در عراق تضمین کنند.
اگر تا دیروز منافع سازمان با صدام چفت و تنگاتنگ بود امروز این اشتراک منافع به انحاء مختلف با حضور نیروهای امریکایی تضمین می شود.
اشتراک استراتژیک با مردم عراق لازمه اش اثبات برادری به مردم عراق است. کاری که سالها پیش مجاهدین خلق آن را به صدام و حزب بعث عراق اثبات کرده اند.
برادران در سختی ها و گرفتاری ها برادری خودشان را ثابت می کنند. در حقیقت برادری خودتان را برای ما ثابت کردید. (5)
اشتراک استراتژیک لازمه اش هم موضع بودن در سنگر مطالبات مردم عراق بوده و هست. کاری که سالها پیش مجاهدین با سرکوب شورشهای داخلی 1991 مردم عکس آن را ثابت کردند.
مایلم برادر مسعود بداند که ما و شما نقش بسزایی در سرکوب آشوب های اخیر داخلی داشتیم و در کنار یکدیگر علیه آشوبگران جنگیدیم و آشوب را الحمدالله با شکست روبرو ساختیم و سرکوب نمودیم. (6)
به راستی با این همه ادله در تقابل پیوسته مجاهدین خلق با مردم عراق، ادعای دولت نوروزی را جز توهین آشکار به شعور سیاسی مردم و روشنفکران عراقی می توان تعبیر کرد.
منابع :
(1) سخنرانی دولت نوروزی در گردهم آیی اول ژوئن در پاریس.
(2 تا 6) کتاب برای قضاوت تاریخ مجموعه مذاکرات. انتشارات خارج از کشور. صفحات 54 و 55
 

خروج از نسخه موبایل