مصاحبه یا دیکته ؟!

مصاحبه یا دیکته ؟!


فرقه ی پیشتاز در به بار آوردن رسوایی با پخش فیلم خودسوزی به مناسبت سالگرد آن و مصاحبه ی سراسر دیکته شده با برادر ندا حسنی به اصطلاح خواسته از آن حماسه ای بسازد! غافل از آن که در همان جملات دیکته ای مصاحبه نکاتی فاش شد که علاوه بر اصل موضوع ؛ یعنی، حمایت از خشونت و آدم کشی ، ذهن را به یادآوردن مواضع غلط فرقه سوق می دهد و باعث روشن تر شدن ماهیت رجوی و فرقه اش می شود.
در این مصاحبه برادر ندا در بازگویی زندگی خانواده اش و علت خروج از کشور چنین می گوید: عمویم محمود را گرفته بودند و خبر دادند که قصد دارند ، پدرم راهم بگیرند. این همان شانتاژهای تبلیغاتی بود که فرقه برای کشاندن اعضا و یا خانواده هایی که یک زندانی و یا معدوم داشتند، به سوی فرقه به کار می برد. رجوی پس از فرار خودش از کشور- به واسطه ی طرد شدن از سوی مردم – می خواست تنها نباشد ،بنابراین با ترساندن و ایجاد وحشت در وابستگان زندانی ها و یا اعدامی ها آنان را وادار به فرار از کشور می نمود. علاوه بر این خانواده ی ندا فعالیت سیاسی نداشتند ،پدرو مادرش کارمند بودند و ندا هم به قول برادرش 7 ساله و خودش هم 3 ساله بوده ؛بنابرین به واسطه ی ترسی که رجوی برایشان ایجاد کرده بود مجبور به ترک خانه و کاشانه می شوند. این که می گوییم خانواده ی ندا فعالیت نداشتند و حتی به جرأت می توان گفت هوادار نبودند، به این دلیل است که بنا بر گفته ی برادرندا آن ها پس از خروج از ایران به ترکیه و بعد به کانادا رفتند و سال ها بعد هنگام عبور از خیابان به طور اتفاقی متوجه یک میتینگ می شوند که از سوی فرقه بوده و پس از آن هوادار می شوند! از سوی دیگر تمام عکس هایی که از ندا در فیلم به نمایش گذاشته می شود تا موقع فارغ التحصیلی بدون حجاب بوده، حال آن که اعضای اصلی فرقه برای فریب هم که شده ملزم به پوشیدن روسری نشان دار فرقه هستند؟! خود برادر ندا هیچ پیشینه ی هواداری را حتی درمورد خانواده اش تعریف نمی کند ؛ اما، پس از خودسوزی ندا، علی رضا –برادر ندا- سر از اشرف در می آورد و فلوت می زند و پدرو مادرش در دیدار خانم قجر برای او و مسعود دعا می کنند و شعار می بریمت به تهران سر می دهند. این همان شیوه ی قدیمی فرقه رجوی است که هر جا روزنه ای ببیند آن را به سوراخ گشادی تبدیل کرده و در آن لانه می کند!!
برادر ندا در تعریف خودسوزی ندا می گوید ( البته از قول دیگران که برایش گفتند) اولین عکس العمل یک فرد در حال سوختن دویدن است درحالی که ندا ایستاده و تکان نخورده . اما آن چه در فیلم مشاهده می شود، دویدن ندا و فریاد زدن اوست. برادر وی می گوید فردی که از داخل سفارت صحنه را می دیده جرأت بیرون آمدن نداشته و اطرافیان هم همین طور!! این جمله نشان از بهت زدگی نظاره گران است نه تحسین و تمجیدشان! عکس العمل بینندگان غیر از این چه می تواند باشد. آخر از نظر آنان زمان چنین انتحارهایی به سر رسیده و غیر از فرقه ی خشونت طلب و خالی از عاطفه و احساس رجوی چه کسی می تواند، چنین دستوری را صادر کند؟! ندا شروع به دویدن می کند، چون نمی خواهد بسوزد و منتظر کس یا کسانی است تا نجاتش دهند، ندا می دود چون در چنین حالتی دویدن باعث جلب توجه دیگران می شود تا شاید شعله های آتش را خاموش کنند. پس او به این فکر بوده که رهایی از آتش برایش میسر خواهد بود. اما در میان این بهت زدگی و وحشت ناظران و ساکنان سفارت ،ما در فیلم اشک ریختن چند تن را شاهدیم، چرا کسی اقدام به اطفاء حریق نمی کند؟! چرا پس از چند ساعت آمبولانس می آید و اقدام به خاموش کردن آتش صورت می گیرد؟! جواب سئوال آیا غیر از این است که برنامه ای از پیش تعیین شده بود و عده ای نمی خواستند آتش سرد و خاموش شود؟! خود ندا می گوید ( در همان فیلم که مصاحبه اش را نشان می دهد) یک زن به من می گفت می خواهم خودم را بسوزانم و من گفتم ما همه خود را می سوزانیم.قطعاً آن یک زن از محدود بله قربان گوها بوده که مسئولیتش تحریک افراد و سپر قراردادن شان بوده، چرا که فرقه از این دست پرورده ها داشته و دارد تا در مقاطع مختلف به میدان بیایند.
همان طور که گفتیم محرک خروج، دستگیری عموی ندا و طریقه ی آشنایی با فرقه دیدن یک میتینگ است. در ادامه ی مصاحبه علی رضا می گوید ( در پاسخ سئوال مصاحبه کننده که خوب حرف در دهان وی می گذاشتند) ندا در فرانسه به دیدن خواهر مریم در اورسورواز می رود و عاشقش می شود و بقیه ماجرای تکراری پیوستن و ماندن در فرقه! و در جواب این که هیچ مانعی برای او نبود. می گوید خوب کندن از خانواده سخت است و لحظات سختی بود. اول خانواده سکوت کردند و بعد خانوادگی به خاطر ندا ملزم بودیم در تمام میتینگ ها و هر برنامه ای که از طرف سازمان بود، شرکت کنیم. ملاحظه می فرمایید با وجود این که فیلم می خواهد به بیننده القا کند که خانواده ی ندا شیفته ی مریم و مسعود بودند تناقض گویی های برادرش عکس مطلب رامی رساند. همیشه چنین بوده و فرقه با هر مصاحبه و مقاله و فیلمی فقط توانسته سر اشرفیان دور از جهان بیرون را شیره بمالد و الا هر خواننده و بیننده ای با دیدن و شنیدن تناقضات، متوجه دروغ گویی ها و تبلیغات پوچ فرقه می شود. در جای دیگر نحوه ی خبردار شدن ازخودسوزی ندا را برادرش این گونه بیان می دارد که نمی دانستم ندا کجاست و چه کار می کند. ولی با خودم می گفتم حتماً اگر کسی قرار است، بسوزد ندا است. علیرضا که نمی داند خواهرش کجاست و چه کار می کند، چه طور می تواند در متن فرقه باشد که بگوید با خودم می گفتم باید یک کاری بکنم و در مصاحبه اش دقیقاً از کلمات متداول بین فرقه استفاده نماید مثل طلبکاری ، شاخص ، پروسه و… چه این کلمات و جملاتی که او به کار می گیرد، فقط از دهان افراد آموزش دیده در اشرف و شرکت کنندگان در نشست های توجیهی تراوش می کند. آیا همین دلیل بر ساختگی بودن مصاحبه نیست؟؟؟
علیرضا می گوید ندا به من گفته هر گاه با سازمان برخورد کردی، رو راست باش. حداقل می گذاشتید وی حرف های خودش را بزند و این همه متضاد سخن نگوید و جملات و کلمات مصطلح خود را به او که حتی یک روز هم بین شما نبوده ( آن چنان که از سخنانش برمی آید) دیکته نمی کردید. بیچاره نمی دانست، چه طوری پاسخ دهد، چون هنوز ذوب نشده وقتی پرسیده می شود در برابر یاوه های دشمنان چه می گویی ؟ آن ها چه می گویند و تو چه می گویی؟ او می گوید: گفته می شود ندا را به زور وادار به این کار کردند ، با خودم می گویم شاید می خواهند این چیزها لوث شوند ، ولی نمی شود با ابهام حرف می زند، چون املایش را خوب مرور نکرده.
اگر علی رضا اشرفی نبوده، پس سخن از طلبکاری و توضیح پروسه ها و در پایان از مماشات گران گفتن و بستن پرونده خانم قجر چه معنا دارد؟
آری فرقه با راه انداختن هر مصاحبه و نگارش هر مقاله ای و نمایش هر فیلمی می خواهد به هدفش برسد، همان اهدافی که علیرضا و هر کس دیگر که وسیله سوء استفاده فرقه قرار می گیرد باید رساننده ی فرقه به آن هدف های پوچ وبی معنی باشد؛
مماشات گران پرونده را مختومه اعلام کنند، چوب لای چرخ ما نگذارید، بگذارید ما خودمان با مردممان آن ها را سرنگون می کنیم و از پس آن برمی آییم این ها را علیرضا در پایان مصاحبه اش با تفکرات و یاری مصاحبه گر ،بیان می دارد و عیناً جملاتی است که خانم قجر در مصاحبه هایش عنوان می کند و در مصاحبه ی اختصاصی اش با خبرگزاری یونایتدپرس همین درخواست را از بوش می کند و می گوید قاطعیت امریکا وکشورهای غربی را به آخوندها نشان دهید و بلافاصله بعد از آن مقاومت ایران را به رسمیت بشناسید، مقاومت خود قادر به طی طریق است. ملاحظه می کنید تشابه جملات را. پس به فرقه می گوییم شما فقط می توانید خودتان را گول بزنید، چرا که هر بیننده ای می فهمد این فیلم اوج بی شرمی و خشونت طلبی فرقه است و از سر استیصال و درماندگی تهیه شده برای تکرار این آرزوی دست نیافتنی می بریمت به تهران !!!
 
خروج از نسخه موبایل