آيا تمام متهمين كشتار كردهاي عراقي به دادگاه احضار شدند!؟

آيا تمام متهمين كشتار كردهاي عراقي به دادگاه احضار شدند!؟
عليرضا ميرعسگري، بیست و دوم اوت 2006
دادگاه رسيدگی به پرونده جديدی عليه ديكتاتور سابق عراق(صدام حسين) به اتهام کشتار هزاران تن از کردهای اين کشور روز دوشبه 21اوت در بغداد برگزار شده است.
فرماندهی اين عمليات بر عهده علی حسن المجيد قرار داشت که به علت کاربرد اسلحه شيميايی عليه کردهای عراق به علی شيميايی شهرت يافت.
علاوه بر صدام حسين و علی حسن المجيد، ساير متهمان اين پرونده، که از مقامات رژيم سابق در زمان عمليات انفال هستند، عبارتند از سلطان هاشم احمد، وزير پيشين دفاع، صابر عبدالعزيز، رييس پيشين سازمان اطلاعات، حسين رشيد التکريتی، فرمانده پيشين گارد رياست جمهوری، طاهر محمد العانی، استاندار پيشين استان نينوا و فرحان الجبوری، يکی از فرماندهان پيشين ارتش عراق.
محاکمه اين افراد به اتهام ارتکاب جنايات جنگی و جنايت عليه بشريت برگزار می شود.
اما سوال جدي اين جاست كه چرا جاي مسعود رجوي به عنوان يكي از متهمين اصلي دركشتاركردها در سال1991 در دادگاه خالي مي باشد.
مدارك و شواهد زيادي دال بر همكاري ارتش آزاديبخش در سركوب و كشتار كردها در سال 1991 وجود دارد كه ميتواند در هر دادگاهي به آن استدلال كرد و تنها چيزي كه شايد مانع از اين فراموشكاري عمدي توسط بعضي از قدرتها مي شود؛ شايد فكراستفاده از اين نيروي مزدور(سازمان مجاهدين يا القاب ديگر) درجاي ديگر باشد.
بد نيست كه به يكي از دلايل دولت آمريكا براي درج سازمان مجاهدين در ليست هاي تروريستي اشاره كرد ، درقسمتهايي از اين گزارش آمده است:
از جمله سازمانهایی كه نام آن در زمره سازمانهای تروریستی جهان ثبت شده است سازمان مجاهدین خلق ایران و شاخه های وابسته به آن شورای ملی مقاومت ارتش آزادیبخش خلق و انجمن دانشجویان مسلمان ایرانی که مسِِئول جمع آوری کمک های مالی است) می باشد.
در سال 1991 مجاهدین به دولت عراق در سركوبی قیام شیعیان و كردها در مناطق شمال و جنوبی عراق كمك كردند. از آن تاریخ به بعد مجاهدین نقش نیروهای امنیتی داخلی را برای دولت عراق بازی كرده اند.
آري مسعود رجوي آن زمان كه حزب بعث د ررأس قدرت بود با افتخاراز اين سركوب تحت نام عمليات مرواريد(نام كوهي در منطقه كردي عراق) نام ميبرد و از كشتار و به توپ بستن شهروندان عادي در شهرهاي طوز وكفري و كلار به عنوان كمك به سيد الرئيس(صدام حسين) ياد مي كرد كما اينكه در مدرك قابل استنادي كه موجود است( نوار ديدار مسعود رجوي با سپهبد صابر كه جزء متهمين كشتار كردها نيز ميباشد ) به وضوح از اين همكاري ( كشتار و سركوب كردهاي عراقي) نام ميبرد. بد نيست كه به گوشه ايي از اين صحبت ها كه به نوشتار تبديل شده اشاره كنيم:
سپهبد صابر : آقاي رييس جمهور(صدام) سلامهاي گرم خودشون رو رسانده بودند و ايشون هم عذرخواهي کردند از اينکه به نوبه خودشون نتونستند ملاقاتي داشته باشند و تعريف شما را مي كرد. همچنين تشکر بسيار زياد از برادران ارتش آزاديبخش و نقش بسيار بزرگي که در جريان شورش ها و آشوب هاي گذشته.. و آنچه که شما اقدام ميکرديد و من اين توضيح هم به ايشون دادم كار بسيار زيادي كرديد و كاري كه شما كرديد متناسب با تسليحاتي که شما داشتيد نبود و همين طور عملتان و نقش تان خيلي متناسب بود با آن امكانات بسياركمي كه از ما مي خواستيد و ما هم براي آن قادر نبوديم و من از اين موضع شما تعجب نمي كنم و همچنين از اين توانمندي كه به هر حال برادران ارتش آزاديبخش از خودشان بروز دادند اين وضعيت رزمندگان و مبارزين و همواره فداكاري شون بيشتراز آن چيزي بودكه انتظار مي رفت واز خودشان مايه گذاشتند. و در ملاقاتي كه با آقاي رييس جمهور(صدام) داشتم از آقاي رييس جمهور خواستم که يك تشكر مكتوب و رسمي را براي برادر مسعود بفرستيد. آقاي رييس جمهور گفتند، اين كافي نيست كه بايستي حتما ً ملاقات كنيد وحضورا تشکر کنيدو من هم به نوبه خودم از شما تشكر مي كنم و از طرف استخبارات ( اداره اطلاعات ارتش عراق )در رابطه با اطلاعات بسيار با ارزشي که داديد و اقدامات گوناگون و همچنين فعاليت هاي سياسي شما با سازمانهاي بين المللي.
رجوي: از كلمات محبت آميز آقاي رييس جمهور و همچنين خود شما تشكر مي كنم و اين كه ما چيزي بيش از وظيفه خودمون انجام نداديم و نيازي نبود كه آقاي رييس جمهور چيزي را مكتوب براي ما بفرستد و يا بنويسد، شما بهتر مي دانيد كه چه ماجراهايي بود و در چه نقطه اي دقيقا ما دست مون را در دست يكديگر گذاشتيم و گذاشتيم و اين طور سرنوشت ما به هم گره خورده بود، سرنوشت ما واحد است، خونهايمان هم در هم آميخته، ميدانيد كه تعارف نيست، کاش کمبودهاي نظامي هم نميداشتم و مي توانستم وظيفه مان را خيلي بهتر از آن چه كه انجام شد، انجام بدهم..
در اين نوار كه فقط به گوشه اي از خيانتها و همكاريهاي رجوي با صدام حسين اشاره ميكند به خوبي رد پاي همكاري دراين جنايت ديده ميشود كمااينكه اعضاء جداشده از سازمان مجاهدين كه اغلب آنان به دليل مخالفت با همكاري رجوي در جنايات صدام حسين مخالفت خود را ابراز كرده و خود تحت شكنجه و آزارتوسط دستگاه مخوف رجوي و مخابرات عراق قرار گرفتن نيز ميتوانند به عنوان شاهد د ردادگاه مزبور حضور به هم رسانند.
آري از ترس پاسخگويي به همين جنايات است كه مسئولين و دست اندكاران سازمان مجاهدين سراسيمه به درج اطلاعيه هاي مختلف درسايت هاي خود تحت عناوين اطلاعيه كميته حقوق بشر در كانون وكلاي عراق و يا بيانيه شيوخ عشاير ديالي در دفاع از مجاهدين خلق ايران مبادرت كرده و خود را به شنيدن سخناني مانند شهروند عراقي يا پناهنده سياسي و.. از زبان شيوخ عشيار ديالي، دل خوش كرده اند.
با احترام به خواست شيوخ ديالي! و يا عناوين ديگر كه سازمان مجاهدين ادعا ميكند، بايد ياد آوري كرد كه اين اسامي به فرض هم كه درست باشند فقط قشر كوچكي از مردم عراق را نمايندگي ميكنند و بايد به خواست عامه مردم عراق كه از زبان نمايندگان مردمي آن شنيده ميشود هم توجه كرد.
سازمان مجاهدين ودر رأس آن مسعود رجوي بايد بدانند كه نميتوان گذشته اشان دررابطه با همكاري با رژيم صدام حسين كه بخش كوچكي از آن همكاري درسركوب و كشتار كردها عراقي است را از اذهان عمومي پاك كنند و اگر هم كه تاكنون مسعود رجوي به عنوان متهم در كنار ارباب سابق خود صدام حسين حضورندارد فقط به خاطر سياستهاي پشت پرده اربابان جديد مجاهدين است كه از آنان به عنوان تروريستهاي خوب كه شايد بتوان از آنان استفاده كرد نام ميبرند ، ولي آنچه به خواست مردم كرد عراق بر ميگردد،آنان خواستار اجراي عدالت و به محاكمه كشيدن عاملين جنايت و كشتار سال 1991ميباشند.
مطلب خود را با سخني كوتاه به مسئولين سازمان مجاهدين به پايان ميبرم:
شما كه تا به اين اندازه به محبوبيت خود در بين مردم عراق مطمئن هستيد وبه جمع آوري امضا مبادرت مي كنيد بد نيست براي زياد شدن آمارامضاء 5ميليون نفره! ( البته به ادعاي خودتان) سري هم به شهرهاي كفري و كلار بزنيد تا علاوه برجمع آوري امضاء از حمايت مردمي و مهمان نوازي شهروندان آن ديار بي نصيب نمانيد.
 

خروج از نسخه موبایل