غلبه‎ ی مرگ تاریخی بر ادعای حیات اجتماعی

غلبه‎ ی مرگ تاریخی بر ادعای حیات اجتماعی
ایران‎دیدبان
طی چند سال اخیر در حوزه‎ی انتشارات سیاسی و به‎خصوص تاریخ سیاسی ایران، عناوین متعددی پیرامون ایدئولوژی‎ها، گروه‎ها و احزاب سیاسی که اکنون منحل شده و یا فروپاشیده‎اند منتشر گردیده است.
به‎عنوان مثال تمام آثار کلاسیک مارکسیسم اکنون به‎وفور در کتاب‎فروشی‎ها یافت می‎شود، همچنین کتب زیادی مربوط به حزب توده، چریک‎های فدایی خلق، سازمان مجاهدین خلق، پان ایرانیست‎ها، حزب مردم، جبهه ملی، کنفدراسیون دانشجویان و دسته‎جات دیگری که اکنون یا به‎طور کلی از بین رفته‎اند و یا بقایای آنها در خارجه مشغول زندگی خود هستند.
در این بین بقایای گروه مجاهدین، انتشار این‎گونه کتاب‎ها را که عموماً مربوط به خاطرات اعضای سابق خود آنها است و موارد متعددی از انحرافات این گروه را افشاء می‎کند، (به‎زعم خود) بخشی از تلاش حاکمیت برای رفع عطش ِ دانستن در مورد مجاهدین معرفی می‎کنند! *
اما واقعیت این است که بررسی ضوابط انتشاراتی در ایران نشان می‎دهد که نشر چنین کتاب‎هایی به‎دلیل تکمیل مطالعات تاریخی و انتشار از سوی محققان و پژوهشگران صورت می‎گیرد و هیچ حساسیتی در مورد آنها وجود ندارد. آن هم در سیستمی که مثلاً بر روی واژه‎ها و اشارات رقیق پورنو و غیراخلاقی به‎دلیل تأثیرات اجتماعی آن حساسیت دارد.
اخیراً گشتاپوی اشرف برای فریب نیروهای تحت سانسور در اردوگاه اشرف و وارونه‎نمایی این واقعیت مسلم، در مقاله‎ای به اسم سراسیمگی در برابر مقاومت با ژست اعتماد به‎نفس به‎قلم جعفر تهرانی سعی کرده است با مغلطه، همان ادعاهای یاوه‎ی توحیدی را دنبال کند و در این رابطه می‎نویسد (نقل به‎مضمون):
« دلیل صدور مجوز چنین کتابی از جانب جمهوری اسلامی ، همانا اطمینان از عدم تهدیدات امنیتی و سیاسی از ناحیه مجاهدین است (سایت ایران‎دیده‎بان 18/5/85) الحق که فقط آخوندها و قلم به دستان این رژیم می‎توانند چنین اراجیفی را در پاسخ به سؤال فوق الذکر به هم ببافند. آخر مگر انتشار کتابهایی که توسط خود آخوندها و… تولید و منتشر شده از صدر تا ذیل آن جز تکرار اتهامات و دعاوی رژیم علیه مجاهدین است ، جز در راستای جنگ سیاسی و روانی این رژیم علیه دشمن اصلی خود به عنوان تکمله فرهنگی سیاست شکنجه و اعدام مجاهدین است؟ »
در پاسخ به مغلطه‎ای که گشتاپوی مجاهدین برای گنده‎نمایی خود به‎راه انداخته است، یک‎بار دیگر باید سرخط کار تبلیغاتی در داخل کشور که از سوی رجوی به ستاد داخله مستقر در عراق ابلاغ گردید را به باند عقب‎مانده‎ی رجوی یادآور شویم که مگر قرار نبود برای رساندن ولو یک عکس یا نشریه به داخل کشور حتی اگر لازم شد چندین کشته بدهید تا ملات‎ها به‎دست مردم برسد!
مگر مدعی نبودید که حتی اگر یک عکس مسعود و مریم به داخل برسد خود باعث روشنگری و تحریک مردم خواهد شد، تا آنجا که این خط کاری اکنون در اوج بلاهت به بازی با فتوشاپ رسیده تا برای دل‎خوش کردن نیروها، مابه‎ازای خارجی تولید کند.
اگر نبود که باند معلوم‎الحال رجوی برای تحت سانسور قرار دادن نیروها از نفوذ هرگونه اطلاعات و اخبار به درون اشرف جلوگیری می‎کند، با نشان دادن فقط یک قلم از این انتشارات، کتاب سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام و با نشان دادن ده‎ها عکس از رجوی و فرماندهان اردوگاه اشرف که در آن درج شده است به این نتیجه می‎رسیدند که انتشار این کتاب بخش عمده‎ای از زحمت مجاهدین را کم کرده و عکس‎هایی که بنا بود برای ارسال آن کشته داده شود و ده‎ها قاچاقچی برای بردن آنها به کار گرفته می‎شد، چطور به سهولت در اختیار مردم قرار گرفته و اتفاقی هم نیفتاده است!
همچنین است عدم دسترسی نیروهای تحت سانسور اشرف به خاطرات ده‎ها تن از اعضای پیشین مجاهدین که در همان زمان شاه پی به ماهیت پلید باند رجوی برده و از آنها جدا شده‎اند. در اختناق مطلقی که در اردوگاه جنون و وحشت اشرف برقرار است حتی به یک کتاب و جزوه‎ی غیرسازمانی دسترسی نداشته و مطلقاً تحت کنترل می‎باشند که حتی همان کتاب‎های سازمانی را نیز به‎دقت مطالعه نکنند وآنچه مربوط به گذشته است را از آن استخراج نکنند.
واقعیت این است که مجاهدین هر چقدر دست و پا بزنند که به نحوی از انحاء و با آویختن به مغالطه‎ی من لعن می‎شوم، پس هستم ، برای خود موقعیت اجتماعی دست و پا کنند، بیشتر بی‎آبرویی و بی‎اعتباری و انزوای اجتماعی خود را اثبات می‎کنند. انزوایی که به سبب مواضع خیانت‎بار و ضدمیهنی رجوی، باعث مرگ تاریخی این گروه گردید.
____________________________
* اخیراً محمدعلی توحیدی و حمید اسدیان از طریق ارگان ماهواره‎ای این گروه چنین ادعایی را مطرح کردند.
 

خروج از نسخه موبایل