جدا شدگان مجاهدين قربانی يا گروگان

جدا شدگان مجاهدين قربانی يا گروگان
جمشيد طهماسبی، هشتم سپتامبر 2006
تحصن جداشدگان مجاهدین در اردوگاه موسوم به تيف در عراق که عملا خود را گروگانی، در دست نیروهای آمریکایی می بینند وارد سومین هفته خود می شود.
اما سکوت و يا بهتراست بگويم بايکوت خبری اين حرکت توسط رسانه های فارسی زبان مايه شگفتی و تاسف است ، نمی دانم سکوت در قبال دادخواهی اين قربانيان به نوعی تسليم شدن به دستگاه فرافکنی مجاهدين است و يا دليل ديگری دارد.
دست اندرکاران انجمن فلق در راستای کمک رسانی به این قربانیان ، با توجه به شناختی که از وضعیت نیروهای گرفتاردرعراق و شرايط حاکم در پشت دیوارهای قلعه اشرف که کنترل آن مستقیما به دست تشکیلات فرقه رجوی است.
قبل ازاشغال عراق توسط متحدین وسرنگونی صدام فعالیت خود را با کمک ديگرهمراهان و هم فکران برای نجات جان کسانی که ناخواسته در این دام بلا گیر افتاده بودند شروع کرديم.
اگر چه متقابلا سرکردگان فرقه آقای رجوی نیز در راستای سنگ اندازی در مسير این فعالیتها از هیچ کوششی دریغ نکردند، ،به همین دلیل با توجه به هرز رفتن بخشی ازامکانات وتوان محدود ما ،نتیجه مورد نظر از این کوشش ها بدست نیامد.
ولی با به ثمر رسيدن هر اقدامی وفراهم شدن امکان نجات هر کدام از دوستانی که موفق شدند از این بند بلا جان سالم بدر ببرند ما خوشحال میشدیم واین خوشحالی باعث می شد تا با انرژی و توان بيشتری کارمان را دنبال کنیم و با اميد به اينکه بتوانيم حداقل صدای آنها را به گوش مدعيان حقوق بشر برسانيم.
در همین راستا در آخرین ملاقاتی که با دفتر دیدبان حقوق بشر در برلین داشتیم و بطور مفصل آنها را در زمینه موانع ای که در مسیرخروج افراد جدا شده از سازمان مجاهدین قرار دارد و به طور خاص کسانی که بیش از سه سال، در کمپ زیر نظر نیروهای آمریکایی موسوم به تیف در شرایط خطرناک عراق، با کمترین امکانات زیستی مجبور به تحمل شرایط آنجا هستند، و اینکه در اثر این شرایط بسیاری از آنها دچار بیماریهای روحی و جسمی شده اند که باید هرچه سریع تر تحت درمان واقع شوند در خواست کرديم که هر چه سريع تر به کمک آنها بشتابند.
که متقابلا با ابراز تاسف از شرایط ایجاد شده به تشريح اقداماتی که در اين زمينه انجام شده پرداختند و مشکلاتی که بر سر راه انتقال انها ازعراق وجود دارد از جمله ازمهمترین مشکلاتی که به ان اشاره شد ، اتهام سابقه حضور و همکاری با سازمان مجاهدین که در لیست گروههای تروریستی قرار دارد بود، که در نتیجه هیچ کشوری تا به حال به جز ایران حاضر به پذیرش این افراد به عنوان پناهنده نشده است.
و دلیل آن را هم مسائل امنیتی ذکر می کردند، وقتی ما تلاش کردیم که استدلال کنیم اتفاقا آنها به دلیل اینکه حاضربه انجام اعمال تروریستی نیستند و خود را قربانی این سیاست سازمان می دانند وبه همين دليل حاظر به ادامه همکاری با مجاهدين نيستند.
و اتفاقا می توانند به عنوان کسانی که دراین زمینه تجارب ارزنده ای دارند، در راستای مبارزه با تروریسم، با روشنگری در زمينه شگردهای که اين گونه فرقه ها برای جذب نیرو در راستای اهداف پليدشان بکارمی گيرند مفيد باشند، با توجه به اينکه هنوزهم درخاک همین کشورهای اروپایی مدعی مبارزه با تروریسم ، چنين گروه های حضور فعال دارند.
اگر چه مخاطبين حرف های ما را قبول داشته و تائید می کردند، اما مطرح می شد که چون سابقا و به طور مشخص درسال 1994 سازمان مجاهدین ازامکانات پناهندگی برای نفوذ افراد وابسته به خودشان تحت عنوان افراد جداشده سو استفاده کرده در حال حاظر قانع کردن کشورهای پناهنده پذير جهت پذيرش اين افراد کار ساده ای نيست.
ودر نتیجه نیاز به بررسی بسیار دقیق و همه جانبه تری در رابطه با تک تک این افراد را طلب میکند تا اطمینان حاصل شود که واقعا از سازمان مربوطه بریده اند و دیگر تهدیدی از جانب آنها برای کشوری که پناهندگی به آنها اعطا می کند وجود ندارد.
و ما با اشراف به همه اين موانع از هيچ کوششی در زمینه کمک به این عزیزان فرو گذار نخواهيم کرد و با پی گیر ی و کار مستمر تلاش خواهيم کرد تا پروسه انتقال آنها از عراق هرچه سریع تر طی شود و از تمامی هموطنان و فعالین حقوق بشر درخواست می کنم با مراجعه به سازمانهای مدافع حقوق بشر و پناهندگی توجه آنها را به شرایط سخت این عزیزان که درحال اعتصاب هستند جلب کنند
تا پروسه پذيرش و انتقال قربانيانی که بعد از باز شدن چشمشان به روی واقعيت عملکرد و محصول اقدامات فرقه مزدور رجوی ، تنها جرمشان سر باز زدن از همکاری وتن ندادن به خواست گرداندگان اين فرقه است از هر آنچه در توان دارند دريغ نکنند.

خروج از نسخه موبایل