شست و شوی مغزی زنان و خالی کردنشان از هویت در فرقه ی رجوی

شست و شوی مغزی زنان و خالی کردنشان از هویت در فرقه ی رجوی
موضوع شخصیت زن در فرقه ی رجوی موضوعی نیست که بتوان در یک یا چند نوشته در مورد آن بحث کرد بلکه در مورد ظلم هایی که این فرقه در حق زن ها روا داشته می توان صدها کتاب و مقاله نوشت! ظلم در حق موجودی که مظهرعشق وعاطفه نام گرفته تا با حضور و وجودش کانون گرم و پراز مهر خانواده را که تضمین کننده ی جوامع بشری است خلق کند!! جامعه شناسان خانواده را که رکن اصلی اش زن؛ یعنی، مرکز مهرورزی و مهر آموزی است، جامعه ی کوچک نامیده و ثبات و دوامش را مایه ی استحکام جامعه ی بزرگ بشری می دانند، جامعه ای که بنیان خانواده اش سست و خدشه پذیر است، پایه های لرزانی خواهد داشت، چرا که وقتی اعضای یک جامعه ی کوچک در میان خود قوانین را زیر پا بگذارند، و به واسطه ی عدم رفاقت میان خودشان ، آن جامعه را دچار سرگشتگی و فروپاشیدگی کنند. چگونه و بر چه مبنایی قادر خواهند بود در جامعه به قانون صحیح سرنهند و از حیرانی آن جلوگیری کنند؟!
بحث زن و خانواده مورد توجه تمامی روانشناسان و جامعه شناسان و تمامی دوست داران یک جامعه ی آزاد و پیشرفته است ، تا جایی که برای آن موادی در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر آورده شده ، اعلامیه ای که حد و مرز را شکسته و نام همگانی به خود گرفته و تمامی دولت ها ، نهادها و گروه ها موظف به رعایت آن شده اند.
اما این اصل ازسوی سران گروه رجوی کاملاً نادیده گرفته شده و سوز و گدازهای زیادی را به جا گذاشته است! حقوق زن در این گروه چنان به مسلخ برده شده که به خالی کردن زن از هویت اصلی خودش از یک سو و دور ماندن از اصل انسان آزاد از سوی دیگر منجر گردیده.
فرقه ی رجوی چه در فاز به قول خودشان سیاسی وچه فازنظامی و درواقع فاز فریب دادن با شعارهای بی پشتوانه ، وچه هر جای دیگرهر وقت که خواستند فریب کاری کنند زن را به میدان آوردند و از آه و ناله ی او در کوچه و خیابان سوء استفاده کردند و برای عادی سازی و لو نرفتن خانه های تیمی او را با وضع بارداری و بچه به دست وارد معرکه ی بازی های خود کردند!!
خانم پروین حاجی که خود سال ها در میان فرقه بوده و زخم خورده این سیاست های زن زدایی رجوی است چنین می گوید: از تابستان 67 تا تابستان 68 نظر رجوی نسبت به زن صد درجه چرخیده. در ابتدا اگر زنی همسرش را از دست می داد رجوی او را وادار به ازدواج تشکیلاتی دیگری می کرد و گاهی بعضی از زنان 5 الی 6 بار ازدواج می کردند. آن هم به دستور رجوی! بدون این که خود هیچ اختیار و آزادی ای در انتخاب داشته باشند!! وبعد از آن به یک باره به دستور رجوی مجبور شدند تا از همسرانشان طلاق بگیرند!! وی ادامه می دهد زن را مشغول کار می کردند تا فرصت فکر کردن به محیط پیرامون را نداشته باشد و بعد نمونه ای می آورد به نام محترم بابایی که خواهرش در شهرستان کشته شده می گوید همین محترم بابایی وقتی برای اولین بار مسعود رجوی او را خائن می خواند ، دیگر هیچ چیز حتی خودش را باور نداشت و تمام رؤیاهایش را نقش بر آب می دید و حتی به بچه ای که در شکمش بود هم اهمیتی نداد و نتوانست نقطه ی اتصال او با زندگی باشد و بالاخره محترم قبل از این که بمیرد ،مرده بود.
دایره ی ایزوله کردن زن و بهتر بگوییم شست وشوی مغزی او گستره اش تا آن جا بود که به جای زن فکر کنند و به جای او تصمیم بگیرند. رجوی با وجود این ادعا که حقوق زن در ایران نادیده گرفته می شود، خود زن را تا مرز فحش دادن به همسر خود برد؛ چرا که با توجیهات، نشست ها و تحقیر کردن هایش بر مغز آنان سلطه انداخته بود. زنان را ان چنان از شناخت شخصیت حقیقی اشان دور نگه داشته که ، تصورشان این شده که زندگی بدون فکرکردن به مریم و مسعود بی معناست؟! هر وقت هم روزنه ای در بعضی از زنان پیدا می شد تابه خود بیاندیشند امثال فرشته یگانه را می فرستاد تا با تشکیل نشست و توجیه های دیکته شده از سوی رهبری به آنان بفهماند ارزش فکر کردن ندارند ومتعلق به رهبری هستند! پس باید پا به حیثیت و شرف خود بزنند و به گدایی روند و برای او دلار جمع کنند و یا هنگام از دست دادن همسر و فرزند اشکی نریزند و اشکشان را فقط نثار عکس های مریم کنند و در فراق او بگریند و درنهایت خود را به آتش بکشند تا وفاداریشان را ثابت کنند. این زن دیگر خودش نیست و حتی آن انسان آزادی که دارای حق و حقوق است، حق دارد، خانواده داشته باشد و تکیه گاهی عاطفی باشد هم نیست ، او باید آن باشد که رهبری می خواهد!! شما خواننده ی عزیز بگو آیا هیچ دستگاه شست و شویی می تواند، این چنین مغز یک انسان را از تمامی حقوق طبیعی اش تهی نماید جز دستگاه رجوی؟!!! دستگاهی که زن را حتی یک آدمک هم به حساب نمی آورد که صاحبش اجازه دارد او را با خود به تفریح ببرد و با او حرف بزند!! شما بگویید زن بدون عشق و عاطفه چیست؟ او که در مقام یک انسان آزاد خلق شده چه اختیاری از خود دارد؟ به او می گویند امروز پشت آیفا بنشین و تانک ها را در مانورها جا به جا کن ، معاون فلان قسمت باش و مسئول آشپزخانه و چه و چه و… و اگر اعتراض به وضع موجود کرد به رهبر آرمانی خیانت کرده به مبارزه پشت کرده!!! وای بر آن رهبر و مبارزه ای که احساس بودن را از مبارزان و اعضای خود می گیرد و برای زن حتی به اندازه ی آن شرکت تبلیغاتی که از زن برای فروش لاک ناخن و سایه چشم استفاده می کند، ارزش قائل نباشد،!! لااقل او بقیه ی اوقاتش را خارج از برنامه ی تبلیغی مال خودش است، ولی زن در فرقه ی رجوی هیچ وقتی برای خود ندارد و اصلاً به گروه خونی اعضای فرقه نمی خورد که خارج از دایره ی فکر رهبری بیاندیشند. این جاست که باید زنانی که خود را از این دایره ی ننگ و بدون روزنه رهانیدند تحسین کرد.آفرین بر آنان که برای خود دنیای آزاد و بدون سانسور وبدون برنامه های دستوری رجوی را خواستند و به خود واقعی خویش برگشتند!
به امید رهایی تمامی زنان دربند فرقه ی رجوی و زندانی شده در اشرف.

خروج از نسخه موبایل